ترک معصیت ذکر خدا است.
?فإِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکْبِرِينَ فِي أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِيَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِينَ فِي أَعْيُنِهِمْ
?پس همانا خداوند سبحان بندگان متکبّر را با دوستان خود که در چشم آنها ناتوانند می آزماید
? #خطبه ۱۹۲
«وَ تَاللهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلوبُکُمُ انْمِيَاثاً، وَ سَالَتْ عُيُونُکُمْ مِنْ رَغْبَة إِلَيْهِ وَرَهْبَة مِنْهُ دَماً، ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِي الدُّنْيَا، مَا الدُّنْيَا بَاقِيَةٌ، مَا جَزَتْ أَعْمَالُکُمْ عَنْکُمْ ـ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَيْئاً مِنْ جُهْدِکُمْ ـ أَنْعُمَهُ عَلَيْکُمُ الْعِظَامَ، وَ هُدَاهُ إِيَّاکُمْ لِلاِْيمَانِ»
?به خدا قسم، اگر از عشق به خداوند يا از ترس او دلهايتان گداخته شود و از شوق و بيم از چشمانتان خون روان گردد و، تا دنيا باقى است، در همين حال بمانيد، اين اعمال و نهايت كوششى كه در طاعت او به كار مى بريد، در برابر نعمتهای بزرگ كه خدا به شما ارزانى داشته، هيچ است و در برابر اين موهبت كه شما را به ايمان راه نموده است بى مقدار.
? خطبه ۵۲
?والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق » .
?خداوند روزه را برای آزمودن اخلاص بندگان واجب کرد.
? #حکمت ۲۵۲
?اگر از شما خدمتی صادر شد، خودتان را بدهکار بدانید نه طلبکار. بگویید که وسیله ای از خدا بود و من با وسیله ای که مالکش خدا بود، اعمالی برای خودم انجام دادم. مال الاجاره ی این وسایل را هم من بدهکارم. چون انسان با چشمش که کار می کند باید مال الاجاره اش را به خدا بدهد، چون مال خودش که نیست، ملک خودش هم که نیست. شما خودتان اگر با وسایل شخصی دیگری کار کردید، آیا خودتان را ضامن نمی دانید که حتماً از او حلّیت بطلبید؟ گفتی آقا چکشت را بده من دو تا میخ ته کفشم بکوبم. آیا یک منتی سر او دارید که چکشش را به شما داده؟ شما وقتی که میخ را کوفتی، کفش او که خوب نمی شود، کفش خودتان خوب می شود. پس شما با آن عمل صالح که انجام می دهید خیرش به جیب خودتان می رود، نه توی جیب خدا. میخ کفش خودتان را کوبیدید، اما با چکش او این کار را کردید. پس شما وقتی کاری می کنید، احساس کنید که به او بدهکار شدید، نه طلبکار. وقتی این جوری برخورد کردید، متواضع می شوید، دیگر غرور پیدا نمی کنید. اگر همه ی خوبی های عالم هم از شما سر بزند، عُجب پیدا نمی کنید. ریشه ی عُجبِ انسان، خودش را مالک دیدن است؛ «خودمالکی»! اگر تمام حسنات اهل عالم هم از دست و زبان شما صادر بشود و خودتان را شناخته باشید، برای شما هیچ لطمه ای، عَجبی، غروری نمی آورد. « حافظ » خوب می گوید که:
?گر موج خیز حادثه سر بر فلک کشد
عارف به آب، تر نکند رخت بخت خویش?
یعنی اگر این موج به فلک هم سر بکشد، برای او که می فهمد خودش هیچ کاره است و هر چه دارد بدهکاری است نه طلب، رخت بختش را به این آب تر نمی کند. می گوید مال من نیست، مال غیر است.?
?مثل ها و پندها ج ۱ آیت الله حائری شیرازی