مروری بر قیام مختار ثقفی

مختار بن ابی عبیده ثقفی از مردم طائف است. وی در سال یکم هجرت متولد شد. در زمان خلافت «عمر» همراه پدر خود به مدینه رفت. پدرش در واقعه یوم الحجر در عراق به قتل رسید. مختار بعدها از شیعیان شد، تا جایی که زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد، در منزل او اقامت گزید. مختار زمانی که ابن زیاد مسلم را دستگیر و به قتل رساند، در کوفه نبود. وقتی به کوفه وارد شد به دست عُمّال عمرو بن حریث دستگیر شد.
در تمام مدتی که جریان کربلا رخ داده ،در زندان بود تا اینکه بعدها با وساطت عبدالله بن عمر از زندان آزاد و مجبور به سفر به طائف گردید. وی یک سال در طائف سکونت گزید. در آن زمان، عبدالله بن زبیر حاکم مکه بود. پس از بازگشت مختار به مکه، ابن زبیر او را دعوت به همکاری کرد. او نیز با گرفتن تعهد مبنی بر اینکه در کارها او را شریک خویش قرار دهد با او بیعت کرد.
در جریان محاصره مکه توسط سپاه اموی، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران عبدالله بن زبیر افتاده بود.
ورود او به کوفه مصادف با آمادگی توابین برای خروج از شهر بود. طبعاً مختار نمی توانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد.
پس از خروج توابین از شهر، قاتلین امام حسین علیه السلام که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد، اما پس از مدتی با شفاعت عبدلله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید.
وی پنهانی مشغول آماده کردن قیام خود گشت و از بازماندگان توابین خواست تا آماده باشند. او آنان را به کتاب خدا، سنت رسول، انتقام خون اهل بیت، دفاع از ضعفا و جهاد با کسانی که حرام اسلام را حلال کرده اند،دعوت می کرد. مختار شیعیان را در محلهای خاصی گرد هم می آورد و خود را به عنوان نماینده محمد بن حنفیه مطرح می ساخت. گروهی از شیعیان نزد محمد بن حنیفه در مدینه رفتند و از او در این باره پرسیدند. محمد بن حنیفه نیز به صورت سر بسته و مبهم از مختار حمایت کرد، یعنی گفت که:
من دوست دارم تا خدا به دست هر کسی که خود از بندگانش می خواهد، انتقام ما را بگیرد.
اما این سخنان به صورت حمایت رسمی محمد بن حنفیه از مختار در میان شیعیان منتشر و موجب شد تا شیعیان زیادی به وی بپیوندند.
مختار در پی افراد نیرومند و پر نفوذی بود که بتواند پایگاه خود را مستحکم نماید. از جمله آنان ابراهیم بن اشتر، فرزند مالک اشتر بود که توانست او را به سوی خود جلب کند.

بالاخره در شب چهاردهم ربیع الاول سال 66 شورشی آغاز گشت. دسته های سپاهیان او در شهر می گشتند تا هر که می خواهد به آنان ملحق شود. در جریان تسخیر شهر کوفه توسط نیرو های مختار، درگیری های متعددی رخ داد. سرانجام کوفه به دست مختار افتاد و عبدالله بن مطیع حاکم زبیری مخفیانه از شهر خارج شد. وی با مردم شهر به عنوان امیر آنها بیعت کرد. اما اشراف کوفه که از مختار هراس داشتند دست به قیام زدند، که قیامشان سرکوب شد.
پس از این جریان مختار ماموریت اصلی خود یعنی کشتن قاتلین امام حسین علیه السلام را آغاز کرد. وی اعلام کرد که هر کس درب خانه خویش را به روی خود ببندد، امنیت خواهد داشت، مگر کسی که در ریختن خون فرزندان پیامبر مشارکت داشته باشد، بسیاری از اشراف که در ماجرای کربلا دست داشتند به سمت بصره فرار کردند.
اما یاران مختار بسیاری از آنان را دستگیر کرده و نزد مختار می آوردند. او نیز دستور می داد که آنان را به قتل برسانند. حتی دست و پای بعضی را که جرمشان سنگینتر بوده قطع کرده و به قتل می رساندند. تعداد تخمینی کسانی که به جرم شرکت در حادثه کربلا کشته شدند، حدود سه هزار نفر ذکر شده است. از جمله این افراد شمر بن ذی الجوشن، حرمله و عمر بن سعد را می توان نام برد.
بعد از این وقایع، مختار سپاهی را به سمت مدینه فرستاد تا مدینه را از تسلط عبدالله بن زبیر، خارج ساخته و به این ترتیب زمینه را برای حاکمیت شیعی بر حجاز آماده کند. اما این سپاه از سپاه عبدالله بن زبیر، شکست خورد.
مختار حتی نامه ای هم به محمد بن حنفیه نوشت که در آن هدفش را تصرف بلاد برای حاکمیت او ذکر کرده و از او خواست تا سپاهی را به سوی مدینه گسیل کند. اما محمد بن حنفیه با تمجید از او و نیتش، آنرا نپذیرفت.
مهم ترین اقدام مختار
مهم ترین اقدام مختار را می توان مقابله با سپاه شام دانست. این جنگ در سال 67 هجری میان سپاه اعزامی مختار به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر و سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد، حصین بن نمیر سکونی، شرحبیل بن ذی الکلاع بود که سپاه شام شکست خورده و متفرق گردید.
حمله سپاه زبیریان به فرماندهی مصعب بن زبیر را باید پایان کار مختار به حساب آورد. آنها می خواستند مختار را سرکوب کرده و کوفه را زیر سلطه خود درآورند. در این رابطه افرادی چون محمد بن اشعث بن قیس که از قاتلین امام حسین علیه السلام بود، در شمار افرادی بود که به عنوان یکی از فرماندهان نیروهای زبیری به کوفه حمله برد. جریان درگیری به نفع زبیریها خاتمه یافت و مختار با گروهی از یارانش به شهادت رسیدند.(سال 67 هجری)
گرچه ممکن است انگیزه های مختار کاملاً حق نبوده باشد، اما او کسی است که با انتقام گرفتن از قاتلین اهل بیت علیهم السلام ، دل امامان شیعه را شاد کرد.
از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود :
او را دشنام ندهید، او قاتلین کشته های ما را کشته، انتقام ما را گرفته، یتیمان ما را شوهر داده و در وقت عسرت به ما کمک مالی کرده است.
منبع:تبیان
وعده خدا حتمي است…
امام مهدي (عج )نويد بخش نجات ورهايي است وآمدنش،تحقق آرزوي ديرينه انسان در پهنه زمان وگستره زمين است.
انتظار صرف نظر از معناي لغوي آن-چشم داشتن،چشم به راه بودن .
باوري است بارور به عمل كه در زندگي انسان منتظر در غالب كرداري خاص تجسم مي يابد.
انتظار اعتقادي است در گرو عمل وبه حالت كسي گفته مي شود كه از وضع موجود ناراحت است وبراي ايجاد وضع بهتر تلاش مي كند.
منبع:شميم ياس/ش42/ص31
ذي القعده شد وبهار ايران آمد*
در مشهد وقم دو گنج پنهان آمد*
در روز يكم كريمه آل رسول*
در يازدهم شاه خراسان آمد*
ميلاد گل هاي موسوي،حضرت فاطمه معصومه وشاه طوس امام رضا(ع) بر شيفتگان حضرت گرامي باد.
امام باقر(ع) دربعضی از احادیثش صفات عالی متقین را بیان می کند و در اینجا بعضی از انچه از او نقل شده است را بیان می کند :الف –امام باقر(ع) گفت ))اهل تقوا کم خرج ترین مردم دنیا هستند و بیشترین کمک کننده اند وقتی تو فراموش کردی ، انها متذکرمی شوند وقتی متذکرشدی ، نیازت را انها به تو کمک می کنند انها معتقد به حق خدا هستند و عهده دار امر خدا یند…))
این صفات بی نظیر قوت و نمونه اعلای انسانیت است که انها را به راه رشد هدایت میکند.
ب-امام باقر(ع)گفت: ((مومن وقتی خوشحال است،خوشحالی او را در گناه و باطل وارد نمی کند و وقتی خشمناک است،این خشم او را از گفتن حق باز نمی دارد و مومن وقتی قدرت دارد،این قدرت او را به تجاوز به آنچه که حق نیست نمی کشاند…)).
مومن باید یک شخصیت و رفتار قوی داشته باشد. به علاوه باید در همه شئون و حالات حق را دنبال کند.
ج-امام باقر(ع)گفت))بی نیازی و عزت وقتی به جائی رسیدند که توکل خدا درآن جای دارد در قلب مومن دور می زنند،از این رو در آنجا ساکن می شوند…)).
بی نیازی وعزت در دل مومن دور می زنند اگر در داخل قلب ت
وکل را پیدا کردند.
همانجا سکونت میکنند وبنده مطیع خدا می گردد و وقتی آنها ان را پیدا نکردند کوچ میکنند.
د-فرق بین ایمان واسلام :امام باقر(ع)درباره ی فرق بین اسلام و ایمان صحبت کرده است وگفته است))ایمان آن چیزی است که در قلب است.اسلام ازدواج را مجاز می کند و توارث را محقق می کند و آن از خون ریختن جلوگیری می کند و ایمان با اسلام شریک است و اسلام با ایمان شریک نیست…)).منبع:زندگي نامه امام محمد باقر(ع)،ص77