یکی از واجبات و فرایض بسیار مهم و بزرگ اسلامی که در قرآن و عترت بسیار بر آن تأکید شده است، فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» است. افرادی که این فریضه بزرگ الهی را ترک میکنند یا در برابر آن بیتفاوتند گناهکار محسوب میشوند و کیفری سخت و سنگین در انتظار آنهاست. امر به معروف و نهی از منکر به اتفاق فقهای اسلام واجب است و حتی اصل وجوب آن جزو ضروریات دین اسلام به شمار میآید.
حال ممکن است این سوال مطرح شود که به راستی علت وجوب این فریضه الهی چیست؟ بهترین راه برای دریافت این پاسخ رجوع به بیانات اهلبیت(ع) است. حضرت زهرا(س) درباره فلسفه وجوب امر به معروف میفرماید: «خداوند امر به معروف را به خاطر مصالح و منفعت عمومی و زندگی سراسر صلح و آرامش واجب کرد». در همین راستا، روایاتی وجود دارد که بیانگر اثرات امر به معروف و نهی از منکر در فرد و جامعه است: امام باقر(ع) فرمودند: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ»،« امر به معروف و نهى از منکر راه و روش انبیا و شیوه صالحان و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن برپا مىشود، »راهها امن و درآمدها حلال مىشود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمىگردد، زمین آباد و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مىشود و کارها نیز سامان مىپذیرد.این موضوع آنقدر مورد تأکید قرآن و عترت است که خداوند در چندین آیه از قرآن بر انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر تأکید میکنند. در سوره لقمان آیه 104 چنین آمده است: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ»« پسرم! نماز را بر پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن. »همچنین در سوره آلعمران آیه 104 به این موضوع اشاره شده است: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»، «باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند.»
منبع:
پذیرایی از مهمان از زیباترین آموزههای دین ماست، و این مهمان نوازی را که یکی از این اوصاف بزرگوارانه
است، میتوان به شکلی زیبا و شایسته در سیره حضرت زهرا(س) به نظاره نشست.
روزی حضرت علی(ع) مهمانی را به همراه خود به منزل آورد و از حضرت زهرا(س) پرسید: «آیا غذایی در منزل
داریم که این مهمان گرسنه را سیر کنیم؟» حضرت زهرا(س) با کمال بزرگواری فرمود: «مَا عِنْدَنَا إِلَّا قُوتُ
الصِّبْیَةِ وَ لَکِنَّا نُوءْثِرُ بِهِ ضَیْفَنَا؛
در خانه ما فقط به اندازه خوراک یک دختر بچه هست؛ امّا امشب ایثار کرده، گرسنگی را تحمل میکنیم و
این مقدار غذا را به مهمان میبخشیم.
منبع:فرهنگ سخنان فاطمه(س)ص98
امر به معروف
آیت الله سید حسین فاطمی قمی ( از شاگردان برجسته میرزا جواد آقا ) می فرمودند :
این گونه بود فرمایشات ایشان که مؤثر واقع می شد.
حقیر در شبی از شبهای ماه رمضان برای کاری بیرون شهر رفته بودم ، دیدم عده ای از جوان ها و چند نفر هم از اهل علم برای تفریح و گردش بیرون رفته بودند، این منظره بر من ناگوار آمد.
روز بعد پس از نماز ظهر و عصر و خاتمه فرمایشات ایشان به عادت همه روز در ایوان مدرسه فیضیه ، حقیر ذکر مصیبت می کردم ، آن روز قبل از ذکر مصیبت قضیه شب گذشته را عنوان کردم به این نحو که چرا باید ماهی که فرمودند « دعیتم الی ضیافه الله» که روزش بهترین روزها و شبش بهترین شب ها؛ نفس ها در آن ، ثواب تسبیح دارد؛ خواب در آن، عبادت است؛ چرا باید اهل علم به تفریح بروند؟ و به سایرین از جلالت این ماه تذکر ندهند؟
آن روز گذشت. صبح روز دیگر در مسجد بالا سر پس از نماز خواستم سؤالی از ایشان بکنم تا چشم شریفش به من افتاد، مرا در معرض عتاب درآورده فرمود: دیدی روز قبل چه کردی در حضور اشخاص مختلفه از عوام و غیره؟! چرا باید به این نحو اسم اهل علم و علما را ببری؟
مگر تفریح غیر مشروع است و یا باید علما منبر بروند و به اهل علم مطالبی را بگویند؟ ممکن است به نحو دیگری به آنها بگویند.
سرم به زیر افتاد عرض کردم: خطا رفتم اکنون بفرمایید چه بایدم کرد؟
فرمود: برو منبر و بگو من خطا کردم!
ولی برای من مشکل بود اظهار کنم خطای خود را و لیکن در ذهنم بود ، تا یک روز آقا شیخ ابراهیم تُرک زیر بغل مرا گرفت
و گفت: تو باید امروز منبر بروی به جای من و به سختی مرا بلند کرد، رفتم منبر، فرمایش آن مرحوم به یادم آمد گفتم: در آن روز که گفتم چرا باید اهل علم در ماه رمضان به تفریح بروند من خطا کردم! چیزی از اهل علم ندیدم؛ ذکر مصیبت کرده فرود آمدم.
اثر سخنان میرزا جواد آقا
خطیب محترم استاد فاطمی نیا تبریزی در کنگره بانو اصفهانی، فرمودند:
« در مورد جمال السالکین، آیة الله آقا میرزا جواد آقای تبریزی می نویسند که وقتی در مجلسی می نشست می فرمود:
ای مردم! یکی از نام های خدا « غفار» است! همین را که می گفت، چند نفر غش می کردند و آنان را از مجلس بیرون می بردند!
آیة الله شیخ علی پناه اشتهاردی هم فرمودند: میرزا جواد آقا تبریزی در مدرسه فیضیه درس اخلاق داشت و آن چنان تأثیر آتشین بر دل ها می گذاشت که در درسش از اثر صحبت ایشان، غش می کردند و بی هوش می شدند.
روزی به میرزا جواد آقا عرض کردند که تأثیر صحبت شما چنان است که یکی از تجار در این جلسه حضور داشته بی هوش بر زمین افتاده است!
فرموده بودند: این که چیزی نیست مولایشان امیرالمؤمنین همیشه از خوف خدا چنین حالتی بهش دست می داد!
تأثیر شگفت انگیز درس آخوند همدانی
علامه حسن زاد ه آملی از قول علامه طباطبائی این مطلب را نقل کرده اند که:
مرحوم آیت الله سید علی قاضی فرمود:
من که به نجف تشرف حاصل کردم روزی در معبری آخوندی را دیدم شبیه آدمی که اختلال حواس دارد و مشاعر او درست کار نمی کند، راه می رود.
از یکی پرسیدم که این آقا اختلال فکر و حواس دارد؟
گفت: نه، الأن از جلسه درس اخلاق آخوند ملاحسینقلی همدانی به در آمده و هر وقت آخوند صحبت می فرماید در حُضار اثری می گذارد که بدین صورت از کثرت تأثیر کلام و تصرف روحی آن جناب، از محضر او بیرون
می آیند.
مقام میرزا جواد آقا
حجت الاسلام فاطمی نیا می فرمودند :
… اینها حیف است، اینها سینه به سینه است، اگر ناقلش مثل من بیافتد و بمیرد دیگر کسی پیدا نمی شود بگوید، هی منتظر شوی که رادیو خواهد گفت، یا تلویزیون. دیگر تمام شد!
… آقا شیخ محمد حسین بهاری خودش به من فرمود که آقا میرزا جواد آقا تبریزی ـ رضوان الله علیه ـ روی منبر نشسته بود و من پای درس ایشان بودم.
شیخ محمد حسین تا سه چهار سال پیش زنده بود خیلی مرد بزرگی
بود منتهی دیگر چون آسم شدیدی داشت آن هم در یک گوشه شهرستان! ایشان مجهول القدر مانده بود…
ایشان می فرمود جوان بودم میرزا جواد آقا روی منبر درس می گفت، می گوید یک دفعه دیدم این دو چشم های نورانی را متوجه ما کرد گفت: اهل کجایی؟ ـ من خلاصه عرض می کنم ـ گفتم: اهل بهار!
تا گفتم اهل بهار، به پُری صورتش اشک ریخت!
سپس گفت: شیخ محمد بهاری، قبرش زیارتگاه شده یا نه؟ قبر شیخ محمد مزار شده یا نه؟
بعد گفت: ان شاء الله من در پنجشنبه هفته آینده مهمان ایشان هستم! ـ یا گفت: به او ملحِق می شوم ـ این حرفی که می زد مثل اینکه پنجشنبه بوده می فرمود: پنجشنبه آینده!
یک شاگردی داشت آن شاگرد بی قرار شد، گریه کرد، آمد خودش دست به
ضریح حضرت معصومه علیها السلام شد.
گفتیم: چه خبر است؟ والله! من این آقا را می شناسم اینکه گفت: من پنجشنبه آینده مهمان شیخ محمد بهاری هستم، دیگر تمام شد!
گفتیم: حالا امام نیست، پیامبر نیست که حرفش را این قدر زود باور می کنید. حالا که آقا میرزا جواد آقا سر حال است.
به هر حال، گفت: پنجشنبه آینده جنازه آقا میرزا جواد آقا تبریزی تشییع شد.
مهم این است که ایشان می گفت:
طلبه های دارالشفاء، فیضیه و جاهای دیگر، ـ ببینید اینها مهم است، قریب به دویست و پنجاه طلبه، قریب به دویست و پنجاه طلبه!! - از حوزه علمیه خواب دیده بودند صبح که پا شده بودند برای نماز، به همدیگر می گفتند: خواب دیدیدم! یک الف این خواب ها با هم فرقی نداشت. خیلی حرف است! 250 نفر خواب ببینند یک الف هم با هم فرق نداشته باشد!!
خلاصه؛ که در شب پنجشنبه خواب دیده بودند که جنازه آقا میرزا جواد آقا تبریزی روی تابوت حرکت می کند، حضرت سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم جلوی جنازه حرکت می کند!
برکت قم و قبرستان شیخان
علامه طهرانی می فرماید:
« جناب آقای سید هاشم حداد [ عارف نامی و شاگرد برجسته سید علی آقا قاضی] از قبرستان معروف به « شیخان» بسیار مبتهج بودند و می فرمودند: بسیار پر نور و پر برکت است و خدا می داند چه نفوس زکیه و طیبه ای در اینجا مدفونند.
پس از قبر مطهر بی بی که فضای قم و اطراف قم را باز و گسترده و سبک و نورانی نموده است و به واسطه برکات آن حضرت است که گویا خستگی از زمین قم و از خاک قم برداشته شده است، هیچ مکانی در قم به اندازه این قبرستان نورانی و با رحمت نیست! و سزوار است طلاب و سائرین بیشتر از این، به این مکان توجه داشته باشند و از فضایل و فواضل معنوی و ملکوتی آن بهره مند شوند و نگذراند این آثار محو شود و دستخوش نسیان قرار گیرد.
شاهکار ملاحسینقلی همدانی در تربیت شاگردان
علامه طهرانی می فرماید:
« … گویند علت انحراف حسین بن منصور حلاج در اذاعه و اشاعه مطالب ممنوعه و اسرار الهیه، فقدان تعلم و شاگردی او در دست استاد ماهر و کامل و راهبر راهرو و به مقصد رسیده بوده است.
او از نزد خود به راه و سلوک افتاد، و بدین مخاطر مواجه شد و لذا بزرگان از ارباب سلوک و عرفان ، او را قبول ننموده و رد کرده اند و در مکتب معرفت دارای وزنی به شمار نیاورده اند.
و مانند شیخ احمد احسائی که از نزد خود خواست به مقام حکمت و عرفان برسد و صِرف مطالعه کتب فلسفیه خود را صاحب نظر دانست و
اشتباهات فراوانی مانند التزام به تعطیل و انعزال ذات مقدس الهی از اسماء و صفات و … به بار آورد که موقعیت او را در نزد ارباب و نقادان بصیر و خبیر شکست و تألیفات او را در بوته نسیان و عدم اعتناء قرار داد.
در مکتب تربیتی آیة الحق مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی ( استاد میرزا جواد آقا ملکی ) هیچ یک از این خطرات در هیچ یک از شاگردان او دیده نشده است.
با اینکه هر یک از آنها در آسمان فضیلت و کمال چنان درخشیدند که تا زمان هایی را بعد از خود روشن نموده و در شعاع وسیعی اطراف محور و مرکز وجود مثالی و نفسی خود را نور و گرمی بخشیده و می بخشند. معارف الهیه و سلوک علمی آیاتی از شاگردان او را مانند سید احمد کربلایی طهرانی و حاج شیخ محمد بهاری و حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و سید محمد سعید حبوبی ، کجا تاریخ می تواند به دست محو و نابودی سپرده و در محل انزوا بایگانی کند ….؟! »
سلیقه معنوی میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
مرحوم میرزا عبدالله شالچی تبریزی می فرماید:
… مرحوم استادم حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی که هم مجتهد در فقه بود و رساله عملیه داشت و هم در معارف اسلامی صاحب نظر، دستوراتی می دادند که انسان در خوردن، خوابیدن، نشستن، صحبت و عمل کردن چگونه رفتار کند. یکی از دستورات ایشان این بود که :
انسان نباید معصیت کند.
خوش سلیقگی را ببینید آقا! این عالمی است که خوش سلیقه است و پیروانش را به راه راست هدایت می کند. اولین دستوری که می دهد این است که انسان نباید معصیت کند. می فرمود:
انسان در خوردن نباید به قدری نخورد که ضعف پیدا کند و نه به قدری بخورد که کسل شود و از اطاعت باز بماند. ایشان به شب خیزی خیلی اهمیت می داد.
استفاده از مقبره استاد
مرحوم شالچی تبریزی می فرمود :
ایشان اینجا در قم بودند و فوت شدند. قبرشان هم در شیخان است. من حالا هم از قبرش استفاده می کنم. بروید سر قبرش، فاتحه بخوانید، حوائجتان را هم بخواهید. گمان می کنم که نتیجه بگیرید.
من حالا هم گاهی شده است که عرضی داشته باشم می روم سر قبر ایشان و نتیجه می گیرم. خواب هم می بینم و استفاده می کنم.
انتقال معارف با نگاه عارفانه
از قول مرحوم شالچی نقل شده :
یک وقت بنده رفته بودم خدمت آقا، ایشان آمد رو به روی من نشست به طوری که زانوهای من به زانوهای ایشان چسبید و نگاه های ممتدی به من کرد.
من فهمیدم مطلب چیست، من هم شروع کردم به ایشان نگاه کردن چون بعضی از بزرگان با نگاه کردن معارفی را منتقل و القاء می کنند؛ بعد [ میرزا جواد آقا] فرمودند: پاشو برو!
چرا تکلیف را انجام ندادی؟!
مرحوم شالچی فرمودند:
« روزی در درس حاج میرزا جواد آقا شرکت کردم. پس از درس، آقا دستوری را به من فرمودند تا انجام دهم. من با این که تصمیم به انجام آن در نیمه های شب داشتم به علت کار زیاد موفق به بیتوته و انجام دستور استاد در سحرگاه نشدم. فردا چون به درس استاد رفتم هنگام بازگشت چون برخاستم بیایم استاد فرمود: شما تشریف داشته باشید!
آنگاه که شاگردان رفتند، فرمود: چرا تکالیف تعیین شده را دیشب انجام ندادی؟! من به یکباره در حیرت شدم که من با کسی این حال نگفتم و کسی جز خدا از این واقعه خبردار نبود.
پس، از ایشان عذر تقصیر خواستم. این بی توفیقی در شب بعد نیز رخ داد و باز استاد به من خاطر نشان کرد که دستورش را انجام نداده ام. پس از آن با تلاش و همت دو چندان موفق به انجام دستور استاد شدم و از آن بهره مند گشتم.»
دید ملکوتی
استاد شالچی تبریزی می فرمود :
« یکی از روزها صبح پس از نماز برای شرکت در جلسه اخلاق میرزا جواد آقا به فیضیه رفتم.
استاد به من فرمودند: میرزا عبدالله چه می بینی؟!
این صحبت استاد گویا خود تصرفی بود که آن بزرگ در جان من کرد و حجاب ملکوت از برابر چهره ام برداشته شد.
دیدم اشخاصی را که در فیضیه هستند و در ظاهر می بینم، اما باطن آنان را نیز مشاهده می کنم به صورت های گوناگون اند!
بار دیگر فرمودند: فلانی چه می بینی؟ و من چون توجه کردم دریافتم ارواح مؤمنین روی صحن مدرسه فیضیه دور هم نشسته اند و با هم مذاکره می کنند!
پس از آن استاد به من فرمودند: میرزا عبدالله فکر نکنی اینها مقاماتی است و به جایی رسیده ای؟! اینها در برابر آنچه در سیر و سلوک و تقرب الی الله به سالک می دهند هیچ است.»
منبع:
http://serajnet.org/userfiles/www.salehin.com/fa/index.php
نشست هماندیشی علمای شیعه دهلی با حضور آیتالله محسن اراکی دبیرکل مجمع جهانی تقریب و حجتالاسلام مهدی مهدویپور نماینده ولی فقیه در هندوستان در مرکز فرهنگی اسلامی دهلی برگزار شد.
آیتالله اراکی در این نشست طی سخنانی به تبیین رابطه تشیع با وحدت اسلامی پرداخت و گفت: نقش ائمه اطهار(علیهم السلام) در حفظ وحدت، حفظ اصول اسلام و دفاع از قرآن و سنت رسولالله نقش بسیار بارزی بوده است.
وی با اشاره به سیره معصومان(علیه السلام) در وحدت اسلامی اظهار داشت: بزرگترین هزینه در راه تحقق وحدت اسلامی را امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداخت و بعد از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) اولین پرچمدار وحدت، حضرت علی(علیه السلام) بود.
آیتالله اراکی با بیان اینکه سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) حفظ وحدت و حفظ اسلام در چهارچوبهای کلان آن است، گفت: از دیدگاه جامعهشناسی اسلامی آنچه جامعه اسلامی را یکی میکند و منشأ وحدت است حب و بغض است؛ حب نسبت به یکدیگر و بغض نسبت به دشمنان جامعه را یکی میکند. وقتی جامعهای در خشنودی و ناخشنود یکی شدند آن جامعه به وحدت میرسد. نتیجه مودت و محبت به اهلبیت رسولالله(صلی الله علیه و اله) منشأ وحدت در میان امت اسلامی است.
وی با اشاره به اهمیت تشکیل امت واحده اسلامی یادآور شد: تا امت واحده اسلامی شکل نگیرد، ظهور حضرت امام زمان (عج) محقق نمیشود. دشمنان اسلام با تشکیل گروههای تروریستی و ایجاد تفرقه در صدد رسیدن به اهداف شوم خود هستند. داعش و گروههای تکفیری دستپرورده آمریکا و دشمنان اسلام هستند و مهمترین هدف این گروهها ایجاد تفرقه در بین کشورهای اسلامی است.
آیتالله اراکی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره دستاوردهای مقاومت و حزبالله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: حزبالله تنها نیرویی بود که توانست با تأسی از آموزههای دینی شکست سنگینی به رژیم صهیونیستی تحمیل کند. انقلاب اسلامی به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باعث عظمت دوباره اسلام شد، به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی، اسلام و قرآن را در کشورهای اسلامی زنده کرد.
علمای هندوستان با کمترین امکانات به ترویج دین می پردازند
حجتالاسلام مهدویپور سخنران دیگر این نشست با ارائه گزارشی از وضعیت مسلمانان به ویژه موضوع تقریب در شبه قاره هند اظهار داشت: علمای هندوستان با کمترین امکانات از قبیل آب، برق و در شرایط سخت برای ترویج دین تلاش میکنند. به واسطه تلاش این افراد است که در مناسبتهای مختلف و به ویژه ماه محرم همه ساله شاهد برگزاری هزاران مجلس عزاداری در این کشور هستیم.
نماینده ولیفقیه در هندوستان با بیان اینکه 4 هزار طلبه علوم دینی در بیش از 94 حوزه علمیه شیعه در سراسر هند مشغول فراگیری علوم دینی هستند، گفت: بسیاری از شیعیان هندوستان از علاقهمندان به انقلاب اسلامی، بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند.
حجتالاسلام مهدویپور با اشاره به فتنه در عراق، سوریه و یمن یادآور شد: در شرایط فعلی باید بیش از گذشته برای ایجاد وحدت و همدلی تلاش کنیم.
انسجام روحانیت بزرگترین سرمایه برای حفظ وحدت
منوچهر متکی معاون امور بینالملل مجمع جهانی تقریب نیز طی سخنانی در این نشست با بیان اینکه یکی از فتنههایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسط دشمنان ایجاد شد ترور شخصیتها بود، اظهار داشت: دشمنان در ابتدای انقلاب متفکران بزرگی همچون شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح و شهدای محراب را شهید کردند تا به زعم خودشان با انقلاب مقابله کنند.
وی با اشاره به اینکه نقش روحانیت نقش بیبدیلی در انقلاب اسلامی است، گفت: همواره در نهضتهایی که در جهان محوریت اسلامی داشت روحانیت پیشتاز بوده است. روحانیت همیشه در همه عرصههای وحدت پیشتاز بوده است.
معاون امور بینالملل مجمع جهانی تقریب، انسجام روحانیت را بزرگترین سرمایه برای حفظ وحدت دانست و افزود: این انسجام میتواند باعث تقویت وحدت و جلوگیری از تفرقه شود.
وی با تاکید بر مبارزه با گروههای تکفیری خاطرنشان کرد: دولت هند به شدت با تروریسم و تکفیریها مخالف است و بر زندگی مسالمتآمیز همه ادیان در کنار هم تأکید دارد.
دانشمندان اهل سنت در شأن حضرت فاطمه علیها السلام سخن فراوان گفتهاند. از جمله:
1. سیوطی: « ما عقیده داریم که برترین زنان عالم، مریم و فاطمه هستند».
2. آلوسی: « فاطمه از همه زنان گذشته و آینده برتر است ». با این حدیث برتر بودن فاطمه علیها السلام بر تمام زنان ثابت می شود، زیرا او روح و روان رسول خداست از این رو بر عایشه نیز برتری مییابد».
3. سهیلی: وی بعد از نقل حدیث معروف « فاطمةٌ بضعةٌ منی » می گوید :« من هیچ کس را مساوی با بضعة رسول الله نمی دانم ».
4. ابن الجکنی: « بنابر قول صحیحتر فاطمه از همه زنان افضل است».
5. شنقیطی: «همانا سروری فاطمه زهرا، از جانب دین اسلام امر واضح و روشنی است وبر کسی پوشیده نیست، زیرا وی پاره تن پیامبر است وآن چیزی که زهرا را آزار دهد، پیامبر را می آزارد و آن چه که زهرا را نارحت کند، پیامبر را ناراحت می کند. همان طورکه درحدیث صحیح از پیامبر نقل شده و هر دو حدیث از مسور بن مخرمه آمده است که: شنیدم از رسول خدا که بالای منبر بود و می فرمود : فاطمه پاره تن من است آن چه که فاطمه را آزار دهد ، مرا آزار می دهد و آن چه که او را ناراحت کند، مرا ناراحت می کند».
6. توفیق ابوعلم: «در عظمت شأن و رفعت مقام ارجمند او، همین بس که تنها دختر بزرگوار پیامبر صلی الله علیه واله و همسر گرامی امام علی بن ابی طالب ـ کرم الله وجهه ـ و مادر حسن و حسین است. زهرا، همان بانویی که میلیون ها آدمی را چشم و دل به سوی اوست و نام گرامیاش بر زبان ایشان است. زهرا، آن شهاب نور افشان آسمان نبوت و اختر فروزان فلک رسالت و بالاخره، آن والاترین بانوی آفرینش. اما همه این تعبیرات، جز بخشی اندک از دنیای فضیلت و شرافت او را آیینه داری نمی کند و جز مختصری از فضایل و مناقب او را نمایش گر نیست».