امام خمینی(ره) ضمن بیاناتی درباره شرافت سه ماه رجب، شعبان و رمضان سخن گفتند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا به مناسبت ایام ماه شعبان و ماه منتسب به رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) بخشهایی از سخنان امام خمینی(ره) درباره این ماه پر خیر و برکت را در ادامه ببینید.
امام خمینی(ره) ضمن بیاناتی درباره فضیلت سه ماه رجب، شعبان و رمضان فرمود:
«این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسیار نصیب انسان شده است، انسانهایی که میتوانند استفاده کنند از این برکات، البته مبدأ همه مبعث است … در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- و بعض ائمه دیگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- و ولادت حضرت صاحب- ارواحنا له الفداء- و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است… و شرافت این سه ماه در زبانها و در بیانها و در عقلها و در فکرها نمی گنجد» (صحیفه امام، ج 13، ص: 33)
با فرا رسیدن ماه شعبان - که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) آن را اینگونه تعریف کرده است «شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است، حاملان عرش آن را بزرگ میشمارند و حق آن را میشناسند، آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد میشود»- اعمالی برای مسلمانان تعریف میشود که از آن جمله میتوان به روزه سه روز اول این ماه اشاره کرد.
در خصوص روزه روز اول ماه شعبان از امام صادق (علیه السلام) چنین روایت شده است که «هر که روز اول شعبان را روزه بگیرد، بى تردید بهشت بر او واجب میشود.»
همچنین سید بن طاووس از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله ثواب بسیارى را براى کسى که سه روز اوّل ماه شعبان را روزه بگیرد و در شب هاى آن، دو رکعت نماز بجاى آورد، با این ترتیب که در هر رکعت سوره «حمد» یک بار، و سوره «قل هو اللّه احد» یازده بار خوانده شود روایت کرده است.
شایان ذکر است در تفسیر امام حسن عسگرى (علیه السلام) نیز روایتى در فضیلت ماه شعبان و روز اول آن ذکر شده که فواید بسیاری در آن شمرده شده و ثقة الاسلام نورى آن روایت را ترجمه کرده و در پایان کتاب «کلمه طیّبه» آورده است. در این خبر چنین آمده است که «حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام در روز اول شعبان به جماعتى برخورد که در مسجد نشسته بودند و درباره قدر و امثال آن گفتوگو میکردند تا آنکه لجاجت و جدالشان و فریاد و صدایشان سخت بلند شد. حضرت ایستاد و بر آنها سلام کرد، پاسخ سلام را دادند و به احترام حضرت از جاى برخاستند و درخواست کردند کنار آنان بنشیند. ایشان توجّهى به دعوت آنان نکردند و در همان حالت ایستاده فرمودند: اى گروهى که سخن میگویید در مسئلهای که سودى نمیرساند، آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانى است که آنان را از هراس ساکت نموده بى آنکه لال باشند، یا از سخن گفتن عاجز باشند. اینان هرگاه عظمت خدا را به خاطر مىآورند، زبانهایشان شکسته و دلهایشان از جا کنده میشود و عقلشان از سر میرود و دچار بهت و حیرت میگردند، این همه به خاطر بلنداى عزت و شوکت و بزرگداشت خداست! هرگاه از این حالت به خود آیند با کردارهاى پاکیزه به سوى خدا رو میکنند و وجود خود را در شمار ستمکاران و خطاکاران به حساب میآورند. درحالیکه از تقصیر و کوتاهى پاکند، اینان براى خدا به کردار اندک راضى نمیشوند و عمل زیاد را براى او بسیار نمیشمارند، پیوسته به کار شایسته و عمل نیک مشغولند. اینان چنانند که هرگاه به ایشان بنگرى، ترسان و هراسان و در بیم و اضطراب به عبادت ایستاده اند. اى گروه تازه کاران شما کجا و ایشان کجا، آیا ندانستید که داناترین مردم به «قدر» ساکتترین ایشانند در سخن از آن، و نادانترین مردم به «قدر» سخنگوترین آنانند نسبت به آن. اى تازه کارها امروز غرّه شعبان کریم است، پروردگار آن را شعبان نامیده به خاطر انشعاب یافتن و پراکنده شدن خیرات در آن، همانا پروردگار شما در شعبان درهاى حسنات را باز کرده، و قصرها و خیراتش را به شما جلوه داد. به قیمتى ارزان و کارهایى آسان.
پس در مقام خرید برآیید، ابلیس دور از رحمت خدا شاخه هاى شرور و بلاهاى خود را براى شما آراسته و شما پیوسته در گمراهى و سرکشى میکوشید و به شاخه هاى ابلیس تمسّک مىجویید و از شاخه هاى خیرات که درهایش برای شما باز شده روى میگردانید و این غرّه ماه شعبان است و شاخه هاى خیراتش عبارت است از:
نماز، روزه، زکات، امر به معروف، نهى از منکر، نیکى به پدر و مادر و خویشان و همسایگان، ایجاد صلح و صفا بین مردم و صدقه دادن به فقرا و مساکین.
در چیزى که مسئولیّتش از شما برداشته شده به خود زحمت و مشقّت می دهید و آن مسأله قضا و قدر است. خود را در سختى مى اندازید در چیزی که از ژرفاندیشى و تحقیق در آن نهى شدهاید و آن کشف اسرار الهى است که هرکه از آنها تفتیش کند، از تباهشدگان است. بدانید که اگر شما بر آنچه پروردگار برای مطیعان از بندگانش در امروز آماده نموده آگاه شوید، هرآینه خود را از آنچه بدان پرداختید بازخواهید داشت، و در آنچه به آن فرمان دادند وارد خواهید شد.
گفتند: یا امیر المؤمنین آنچه را خدا در این روز براى مطیعان خود مهیّا نموده چیست؟
حضرت داستان آن لشگرى را که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله براى جهاد با کافران فرستاده بود و سپاه دشمن به هنگام شب بر آنها شبیخون زدند را نقل کرد و فرمود: شبى تاریک و فرورفته در سیاهى بود. مسلمانان در خواب و کسى از آنان جز زید بن حارث و عبد اللّه بن رواحه و قتاده بن نعمان و قیس بن عاصم منقرى بیدار نبود، هریک از آنان در جانبى از لشگر مشغول نماز و خواندن دعا بود، دشمنان با شبیخون خویش در آن شب تاریخ، مسلمانان را آماج تیرهاى خود ساختند و مسلمانان به خاطر سیاهى شب از دیدن دشمنان عاجز بودند و راهى براى حفظ خویش نداشتند. به این خاطر نزدیک بود هلاک شوند، ناگهان از دهان این چند نفر انوارى درخشید که اردوگاه را روشن ساخت و باعث قوّت دل و دلیرى مسلمانان شد. پس شمشیر کشیده و همه دشمنان را کشته و زخمى و اسیر نمودند. پس از بازگشت از جهاد داستان خود را براى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله نقل کردند. حضرت فرمود: این انوار به خاطر اعمال برادران شما در آغاز ماه شعبان است، پس حضرت یک یک آن اعمال را نقل کردند تا آنکه فرمودند:
چون روز اوّل شعبان میرسد، ابلیس سپاه خویش را در اطراف زمین و کرانههاى آن پراکنده میکند و به ایشان مى گوید: امروز در کشاندن بعضى از بندگان خدا به سوى خود بکوشید، و خدا (عزّ و جلّ) فرشتگان را در اطراف و آفاق زمین پراکنده میکند و به آنان مىفرماید: بندگانم را به راستى و درستی نگاه دارید و آنان را ارشاد کنید، همه بندگانم سعادتمند مىشوند جز آن که از قبول حق امتناع ورزد و به راه سرکشى رود که او در شمار حزب ابلیس و سپاهیان او محسوب میشود. چون روز اوّل ماه شعبان شود، خدا (عزّ و جلّ) به باز شدن درهاى بهشت امر میکند، پس باز میشوند، و به درخت طوبى [درختى است در بهشت] فرمان میدهد تا شاخه هاى خود را به دنیا نزدیک کند. آنگاه منادى پروردگار (عزّ و جلّ) ندا سر میدهد: اى بندگان خدا این شاخه هاى درخت طوبى است، پس به آن درآویزید که شما را به سوى بهشت برافروزد. و این شاخه هاى درخت زقّوم است [درختى است از درختان دوزخ که در سوره مبارکه واقعه از آن یاد شده است] از آن دورى کنید تا شما را به جانب دوزخ نبرد.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمودند:
سوگند به آن که مرا به راستى مبعوث به رسالت نمود، هر که در این روز درى از خیر و نیکى را فراگیرد به تحقیق به شاخه اى از شاخههاى درخت طوبى در آویخته که او را به سوى بهشت میکشاند و هرکه در امروز دری از شرّ و بدى را فراگیرد به یقین به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم درآویخته که او را کشاننده به سوى آتش است.
سپس رسول خدا صلى اللّه علیه و آله اعمالى که هریک باعث درآویخته شدن به شاخه اى از شاخه هاى طوبى است، به این صورت بیان فرمودند:
امروز هرکس براى خدا نماز مستحبى بجا آورد و هرکه در این روز روزه بدارد و هرکه میان زنى با همسرش یا پدرى با فرزندش یا خویشاوندان یا زن و شوهر بیگانه اى صلح دهد و کسى که تخفیف دهد پریشانى را از طلبى که از او دارد یا از طلبش از عهده مدیون بکاهد و کسی که در حساب خود نظر کند و قرض کهنه اى را بر عهده خود ببیند که طلبکارش از به دست آوردنش مأیوس شده پس آن را به صاحبش برگرداند و کسى که یتیمى را سرپرستى نماید و کسى که سفیهى را از ضربه زدن به آبرو و عرض مؤمنى بازدارد و کسى که قرآن یا بخشى از آن را بخواند و کسى که خدا را یاد کند و نعمت هایش را بر شمارد و اقدام به شکر نماید و کسی که از بیمارى عیادت کند و کسى که به پدر و مادر یا یکى از آنها نیکى ورزد و آن که پیش از رسیدن روز اوّل شعبان پدر و مادر خویش را به خشم آورده بود و در این روز خشنودشان ساخت و هرکه جنازه اى را تشییع کند و هرکه در این روز مصیبت زدهاى را تسلّى بخشد و هرکس در این روز چیزى از ابواب خیر را بجا آورد، از آویختگان به درخت طوبى است.
سپس رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) فرمودند: سوگند به آن که مرا به راستى به رسالت برانگیخت، هرکس در این روز درى از شرّ و گناه را فراگیرد، به تحقیق به شاخه اى از شاخه هاى درخت زقّوم درآویخته، و آن شاخه کشاننده اوست به سوى آتش. آنگاه اعمالى که هریک باعث درآویخته شدن به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم است را به این صورت بیان فرمودند:
سوگند به آن که مرا به راستى به پیامبرى فرستاد، هرکس در این روز نسبت به نماز واجب خود کوتاهى کند و آن را تباه نماید و هرکس فقیرى درمانده نزد او آید که بدى حالش را مى داند و بدون اینکه ضررى متوجه وى گردد، قدرت بر تغییر حال او را دارد و کس دیگرى هم نیست که به جاى او مشکل فقیر را حل کند. پس فقیر را به حال خود واگذارد و دست او را نگیرد تا از بین رفته و هلاک گردد و کسی که خطاکارى از او عذرخواهى کند، پس عذر او را نپذیرد؛ علاوه بر این بیش از اندازه اى که بدى کرده او را عقوبت نماید و کسی که جدایى اندازد میان شوهرى با همسرش یا پدری با فرزندش یا برادرى با برادرش یا خویشى با خویشش یا میان دو همسایه یا میان دو رفیق یا دو خواهر و کسى که بر انسان تنگدستى سخت بگیرد، درحالى که تنگدستى او را میداند، پس بر خشم و بلاى او بیفزاید و کسی که مدیون باشد و آن را بر صاحبش انکار کند و بر او ستم ورزد تا دین او را باطل نماید. آن که بر یتیمى جفا کند و به او آزار رساند و مال او را تباه کن و کسی که به آبرو و عرض برادر مؤمنى هجوم برد و مردم را هم بر آن وا دارد و کسی که آوازه خوانى کند، به صورتی که مردم را در آن آوازه خوانى بر انجام گناه تحریک کند؛ و کسی که کارهاى زشت و قبیح خود را در جنگها و انواع ستم خود را بر بندگان خدا بر شمارد و به آن اعمال افتخار نماید و کسی که همسایه اش بیمار شده و به جهت سبک شمردن از او عیادت نکرده آویخته به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم است.
سوگند به آن که مرا به راستى به پیامبرى برگزید که در آویختگان به شاخه هاى درخت طوبى با آن شاخهها به سوى بهشت بلند میشوند.آنگاه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله اندکى نظر خود را به جانب آسمان بلند کرد و میخندید و مسرور بود، سپس نظر مبارک را به سوى زمین به زیر انداخت، پس پیشانى مبارک را درهم کشید و روى مبارک عبوس گشت، آنگاه رو به اصحاب خود کرد و فرمود:
سوگند به آن که محمّد را به راستى به پیامبرى برگزید به تحقیق دیدم درخت طوبى را که بلند میشد، و بلند مىکرد آنان را که به او درآویخته بودند به سوى بهشت، و دیدم از ایشان را که درآویخته بودند به یک شاخه از آن، و بعضى به دو شاخه، یا به چند شاخه، برحسب پاى بندیشان بر طاعات؛ و هرآینه زید بن حارثه را میبینم که در آویخته به بیشتر شاخه هاى آن و آن شاخهها بلند میکنند او را به اعلا علیّین [بالاترین مرتبه]بهشت، از این جهت خندیدم و خوشحال شدم.
آنگاه به سوى زمین نگاه کردم و سوگند به آن که مرا به راستى به پیامبرى برانگیخت درخت زقّوم را دیدم که به پایین میرفت شاخه هاى آن و درآویختگان به خود را به سوى دوزخ پایین مى برد؛ و دیدم گروهى از ایشان را درآویخته به شاخه اى، و گروهى به دو شاخه یا چند شاخه بر حسب پافشاریشان بر گناهان؛ و هرآینه بعضى از منافقان را میبینم، که به بیشتر شاخه هاى آن درآویخته اند، و آن شاخهها او را به اسفل درکات [پایینترین مهلکه ها]فرو مى برند. از این جهت روى درهم کشیدم و پیشانى ام گرفت.»
خاطرنشان میشود همچنین در اعمال شب اول ماه شعبان چنین آمده که دوازده رکعت نماز و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و یازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
منبع:
فِی الکافِی عَن الباقِر علیهالسلام: یُنادِی مُنادیٍ فِی کُلِّ یَوم اِبنَ آدَم لِدْ لِلْموت وَ اجمَع لِلفَناء وَ ابنِ لِلخَراب.
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام فرمودند: هر روز منادیی ندا میدهد که ای فرزند آدم! متولد شو برای مردن. یک حقیقت آشکاری که اغلب عقول مردم و اذهان مردم از آن غافل است؛ [این که] هر ولادتی برای فنا و نابودی است در نهایت. وَ اجمَع لِلفَناء گرد بیاور و جمع کن، پول را، مال را، اشیاء را، کتاب را، وسایل مطلوب زندگی را از جهات مادی، قدرت و چه و چه، همهی این ها را زحمت بکش جمع بیاور، لِلفَناء، برای این که از بین برود. همهاش از بین خواهد رفت. هر آنچه که ما جمع میکنیم نابود خواهد شد. یک چند صباحی او مهمان ما است یا ما مهمان او هستیم، گاهی هم او هست ما میرویم، او هم خواهد رفت بعد از ما. وَ ابنِ لِلخَراب بساز برای ویران شدن و خراب شدن این توجه دادن ما است به طبیعت این عالم، عالم فناء و عالم ماده، که همه چیز در این دنیا برای آمدن و رفتن است؛ هیچ چیزی بقاء ندارد. این را انسان توجه کند و درک کند. به یاد عاقبت کار در هنگام آغاز کار باشد. این عبرتی است برای ما. دلبستگیها را کم میکند؛ هم دلبستگی به اشیاء را، به چیزهایی که متعلق به ما است و هم دلبستگی به نفس را.
منبع:
[ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، برداشت از سایت Khamenei.ir ]
دندان طمع را باید کند . در دنیا آنچه نیست که نیست ، آنچه را هم هست نیست فرض کن ، دندان طمع دنیا را یک جا بکن . در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی سفر خوش می گذرد. در دنیا ما مسافریم… انسانی که طول امل و آرزوی دراز و زیاد دارد هرچه را خداوند به او داده و می دهد اصلا نمی بیند، چون حواسش جای دیگر است و به نداده هاست. طمع باعث می شود که هر چه را به فرد می دهند ، نبیند و به خاطر چیزهایی که می خواهد و چون برای او ضرر دارد به او نمی دهند ، دائم اخمش درهم باشد .
منبع:
[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ،صص42 و 43]
یکی از اساتید (حوزه) نقل می کرد که : در زمان مرجعیّت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری(ره) مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله حجت (ره) نیز مرجع تقلید بودند. مقلدان آیت الله حائری زیاد بودند و مبالغ زیادی به دفتر ایشان می رسید، اما آیت الله حجّت از نظر مالی در تنگنا بودند و برای پرداخت مخارج طلبه هایشان دچار مشکل می شدند؛ از این رو، آیت الله حائری فردی را نزد آیت الله حجّت می فرستد و به ایشان پیغام می دهد به ایشان عرض کنید : «در مورد مشکلات مالی نگران نباشید؛ عبدالکریم در خدمت شماست.» آقای حجّت چون این کلام را می شنود، لبخندی زده و می فرمایند: « به آقا سلام مرا برسانید و بگویید: تا کریم هست، به عبدالکریم نیازی نیست.»
منبع:
(محمد لک علی آبادی، شرح حال و کرامات اؤلیاء الهی، اتشارات هنارس ، چاپ سوم ، 1393 ، ص 136