از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه که هیچ سینه هم نزنید
کربلا رفته ها کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد که نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
کاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
کاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
کاش با نغمۀ حسین حسین
این حرم مثل کربلا بشود
در کنار مزار ام بنین
طرحی از علقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی که این چنین خاکی است
رشک پروانه های افلاکی است
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
که در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
که در اوج شراره می سوزد
سال ها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
منبع:
شاعر:مجید تال
یکي از فضائل فراموش شده در عالم اسلام، الان اتحاد و برادري است. درحالي که قرآن و روايات روي اين فضيلت، خيلي تأکيد کردهاند. خود پيغمبر اکرم، روي اين قضيۀ اتحاد و برادري خيلي تأکيد کرده است. پيغمبر اکرم وقتي وارد مدينه شدند، تشکيل حکومت دادند. اما چيز مهمتر از اينها، هرچه موجب اتحاد و برادري و محبت و صفا و صميميت شود، اسلام روي آن خيلي سفارش کرده است. قانون مواساتي که پيغمبر اکرم و قرآن روي آن سفارش کرده است و بيش از هزار روايت روي آن هست و بيش از صد آيه دربارۀ آن هست، يعني اينکه همه و همه بايد به فکر يکديگر باشند و همه بايد گره گشا از يکديگر باشند و همه بايد در صدد اين باشند که دل يکديگر را به دست آورند و تأکيد اين در اسلام نمره اول است. حتي گره از کار يک مسلمان بگشا، خدا ثواب يک حج و يک عمرۀ مقبول و مبرور را به تو ميدهد. اين ثواب استحقاقي نيست و ثواب ترغيبي است. به قول حضرت امام دانه ميريزند تا کبوتر بگيرند. اين ثوابها را ميدهند براي اينکه اختلاف اصلاًو ابدا در ميان مسلمانها نباشد،بلکه همۀ مسلمانها با هم برادر باشند و دوست يکديگر باشند. به عکس هرچه موجب اختلاف است،اسلام گناه عظيمي بار بر آن کرده است. غيبت، چون اختلاف آور است و چون آن اتحاد را ضربه ميزند، فرموده است که غيبت کردن گناهش از زنا دادن و زنا کردن بالاتر است. (الغيبَتُ أشدّ من الزنا). حتي فرموده اگر کسي روزه باشد و غيبت کند، واقعاً اين روزهاش باطل است.
دشمن ميگويد من کردم و خوب کردم. ميگويد نتوانستم با تو جنگ نظامي کنم اما جنگ ديگري را شروع کردم و حسابي هم موفقم. جنگ ديگر را جنگ نرم ميگويند و جنگ نرم يعني فساد اداري. الان همۀ شما که اينجا نشستيد، با ادارهها بد هستيد و البته ادارهها هم با شما بدند. شما با آنها بديد براي اينکه ادارهايها کار شما را انجام نميدهند و آنها هم با شما بدند براي اينکه بايد فوراً کار شما را انجام دهند، اما نميدهند. اين فساد اداري را چه کسي آورده است؟!
فساد اقتصادي و اين تورمها و گرانيها و اين بدبختيها و نکبتها و بالاخره همۀ مردم جري شدند و داد و فرياد دارند. بايد از مردم خيلي تشکر کرد. ما به نوبۀ خودمان از مردم خيلي تشکر ميکنيم.تا حالا دشمن متوسل به اين بود که با اختلاف به هم بريزد. اما حال که رهبر درست شد و اميرالمؤمنين امام شد، دشمن مأيوس شد. اما بترسيد از آن روزي که اختلاف در ميانتان بيفتد. يعني همان وقتي که اميرالمؤمنين منصوب به خلافت شد و پيغمبر اکرم او را زمين گذاشت، آيۀ شريفه آمد و آيۀ شريفه يک غيب گفت که بترسيد از سقيفۀ بني ساعده، و الاّ از اسلام و وحدت اسلام و اميرالمؤمنين منصوب به خلافت و فقط همين يک چيز ناقص بود و اين هم تمام شد. پس نترسيد که شما آقاييد اما بترسيد از اينکه اختلاف در ميان شما بيفتد. آنگاه سقيفۀ بني ساعده جلو آمد و خاک بر سر همه کرد و علي «سلاماللهعليه» را خانه نشين کرد. اينها قرآن و روايت است و همۀ ما بايد با هم متحد و برادر باشيم و همه بايد به فکر دين و به فکر اين نظام و جمهوري اسلامي باشيم و به فکر اين باشيم که اين شهداي ما به ما ميگويند ما شهيد شديم براي اينکه شما حافظ اين نظام باشيد وگرنه در روز قيامت از دست شما شکايت ميکنيم.
منبع:
درس اخلاق آیت الله مظاهری ۱۳۹۱/۵/۲۸
(با اندکی تصرف)
متن زیر برشی از کتاب «روزه دریچه ای به عالم معنا» اثر اصغر طاهر زاده است که در ادامه می خوانید؛
شاید اسبهای چموش را دیده باشید که چقدر سخت است اگر بخواهیم آنها را از جایی به جایی دیگر ببریم. اگر یک لحظه از کنترل آنها غفلت کنید از دستتان در رفته است، باید با یک هوشیاری و کنترلِ دائمی مواظب آنها باشید، اگر یک لحظه غفلت کنید می بینید سرِجای اول برگشتهاند، و باز باید از اول کار را شروع کنید. بعضیها از اول تا آخر ماه رمضان یک روز هم روزه نمیگیرند، چون در جهت اصلاح تدریجی خود نیستند، سی منزل باید این اسب چموش را ببری تا إنشاءالله در منزل سیاُم رام بشود. شهوات و نفسانیات نیز همینطور است، اگر سی روز کنترل شوند، آهستهآهسته رام میشوند و زیر فرمان عقل و شریعت قرار میگیرند. حالا اگر در موقع افطار هوسها را دوباره رها کنی، مثل آن اسب چموشی است که آن را در کنترل خود نیاوردهای و لذا دوباره سر جای اولش برمیگردد. اگر مقاومتی را که در طول یک روز با روزهداری بهدست آوردی در هنگام افطار رها کنی از آن روزه چیزی عایدت نشده است. پس مواظب باشید مقاومت شخصیتان که عبارت است از «تقوی»، در موقع افطار گسسته نشود، چرا که روزه، تقویت قدرت پرهیزکاری است. بههمین جهت در آخر آیه ۱۸۳ سوره بقره که مربوط به روزه است، میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یعنی شاید بتوانید از طریق روزه متّقی شوید و قدرت پرهیزکاری بیابید.
به آیة روزه نظر کنید که میفرماید:
«یا اَیُّهَاالَّذینَ امَنُواکُتِبَ عَلَیْکُمُالصِّیامُ کَماکُتِبَ عَلَیالَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم، لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ »[۱]
یعنی: ای مؤمنان! بر شما روزه را واجب کردیم، همان طور که بر امتهای گذشته واجب نمودیم شاید پرهیزکار شوید، و در نتیجه آن روحیة مقاومت در مقابل هوسها در شخصیت شما رشد پیدا کند.
ملاحظه کردهاید؛ گاهی اوقات میخواهید کارهای خوب و جدّی انجام دهید ولی نمیتوانید. چرا؟ چون قدرت پرهیزکاری شما ضعیف است، مدتی که روزه گرفتید کاری را که نمیتوانستید انجام دهید و هوسهایتان مانع میشد، حالا همان کار را میتوانید انجام دهید. بعضی مواقع دیدهاید که دلتان مرده است، اصلاً معنویت در جانتان خشک شده است، با روزه که «حیات قلب» است دوباره دل زنده میشود. مولوی چه خوب میگوید:
چشم بندِ آن جهان، حلق و دهان
این دهان بربند تا بینیعیان
تاهوی تازهاست، ایمان تازه نیست
ایندهان جزقفل آن دروازه نیست
یعنی: تا هوس در صحنه است ایمان تحرک ندارد ولی اگر دهانت را کنترل کردی، دروازة ایمان بر جانت گشوده میشود، چرا که اگر دهان کنترل شد، دریچههای غیب آهستهآهسته بر جان انسان باز میشود. برای کسانی که جایگاه گرسنگی و کنترل دهان را در عمل شناختهاند، گرسنگی بسیار خوشمزه است. اگر کسی مزة گرسنگی را چشید از سیری و پرخوری متنفّر میشود. بیخود نیست که در روایات داریم: خداوند از شکم سیر بدش میآید. ما کسانی را میشناسیم، از روزی که ریاضتشان را شروع کرده اند تا آخر عمر یک روز سیرنبودهاند.
گرسنگی؛ پذیراییِ مقدّس خدا!
در خبر داریم که در زمان یکی از پیامبران گذشته، سه نفر از مؤمنین در مسافرتی در محلی شبگیر شدند، و راه به جایی نبردند، نه محلی برای استراحت و نه قوت و غذایی. بالاخره یکی از آنها گفت، من اینجا یک آشنای دوری دارم میروم شاید بتوانم امشب سربار او شوم. دیگری هم فکر کرد و به یادش آمد یک همکاری اینجا دارد، گفت میروم شاید بشود امشب را مهمان او بشوم. سومی هر چه فکر کرد چیزی بهیادش نیامد. گفت: ما هم میرویم مسجد و مهمان خدا میشویم. فردا صبح که آمدند تا سفر را ادامه دهند، آن دو نفر هر کدام از خوبیهای طعامی که در شب خوردند و از نوع پذیراییها صحبت کردند ولی سومی گفت: حقیقتش ما مهمان خدا شدیم ولی تا صبح گرسنگی کشیدیم. به پیامبر آن زمان ندا رسید برو و به این مؤمن بگو، حقیقتاً ما میزبانی تو را پذیرفتیم، و پذیرفتیم که تو مهمان ما باشی، ولی هر چه گشتیم خورشت و طعامی بهتر از «گرسنگی» نبود که با آن از تو پذیرایی کنیم.
یعنی گرسنگی یک پذیرایی مقدّس است و برای همین هم طعام رمضان گرسنگی است و نتیجة این گرسنگی «قرآن» است. سفره گرسنگی را پهن میکنند تا قرآن را به قلبها برسانند، آن وقت آیا میشود گرسنگی را چیزی نگرفت و به سادگی از آن گذشت؟ یکی از عرفا به شاگردش میگوید:
«نفسِ خود را از چه میترسانی، میترسی گرسنه بمانی؟ مترس، زیرا که تو در نزد خدا خوارتر از آنی که تو را گرسنه دارد، خداوند، محمد و یارانش را گرسنه داشت».
بزرگی میگوید: «هرگز نشد سیر شوم و معصیتی مرتکب نشوم و یا قصد معصیت نکنم».
شاید گمان کنیم ما چنین نیستیم که سیری موجب معصیت برایمان شود، آخر مگر ما قلبمان را می شناسیم؟ آن بزرگانی که اینها را می گویند، لایهلایة تارهای قلبشان را میشناسند. میفهمند کجا و چطوری هستند، دانه دانه نَفَسهایشان را میتوانند تفسیر کنند.
بزرگی میگوید: «اول بدعتی که پس از پیامبر حادث شد، سیری بود.» میفرماید: «چون شکم مردمان سیر شد نَفْسِ آنها سرکشی کرد و به سوی دنیا متمایل شد.» شما این را بدانید اول چیزی که با گرسنگی مرتفع میشود و شما از دست آن آزاد میشوید «شهوت» است، هم شهوت فَرْج و هم شهوت سخن. در آن حال، نه میل افراطی به جنس مخالف داریم که همة فکر و ذکرمان را خرج این مسئله کنیم، و نه مایلیم این قدر پرحرفی کنیم. البته این به شرطی است که خودتان متوجه حساسیت این مسأله باشید و طالب آن بشوید، تا انجام آن برایتان آسان شود. شهوت در غذا خوردن این طوری است که گاهی بدنتان نیاز به غذا ندارد و احساس گرسنگی هم نمیکنید ولی مایلید غذا بخورید، این دیگر نیاز نیست، بلکه شهوت است. یکی از کارهای مذموم هم همین است که انسان سیر باشد و غذا بخورد، چرا که در این حال به جای اینکه نیاز بدنیاش را برآورده باشد شهوت غذا خوردن را تقویت کرده است.
پی نوشت:
[۱] - سوره بقره، آیه ۱۸۳.
4رکعت نماز به جای نماز های قضا شده!…
با شروع یک مناسبت مذهبی یا آغاز یک رویداد دینی یکی از مسائلی که در فضای مجازی به سرعت انتشار داده میشود، ذکر اعمال مستحبی است و مخاطب بدون بررسی سندی یا روایی موضوع مبادرت به پخش مجدد آن در گروهها و کانالهای موجود در این فضا میکند. از جمله خواندن فلان دعا تا دق الباب مساجد و حتی نمازی برای جبران نماز قضا!
به این محتوا دقت کنید:
اگر نماز قضا دارید، حضرت رسول (صلی الله و علیه) فرمود: هر که نماز قضا بر ذمهاش باشد. قبل از ظهر جمعه آخر ماه رمضان چهار رکعت نماز بخواند. به ۲ سلام. در هر رکعت بعد از حمد یک مرتبه آیةالکرسی و ۱۵ مرتبه سوره «کوثر». این نماز، ثواب ۲۰۰ سال نماز قضا را کفایت میکند و روایت دیگر از آن حضرت ثواب ۴۰۰ سال و روایت از امیرالمؤمنین ۶۰۰ سال و از حضرت رسول (صلی الله و علیه) سئوال کردند مردم آخرالزمان بیش از ۱۰۰ سال عمر نمیکنند. حضرت رسول (صلی الله و علیه) فرمود: نماز قضاهای پدر و مادر و قربای او را کفایت میکند و بعد از نماز این دعا را بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
یا سامِعَ الصَّوتِ یا جامِعَ الفوَتْ یا مُحْیَ الْعِظام بَعْدَ الْمَوتْ صَلِّ عَلی مُحمَّد و آل مُحمَّد وَاجْعَل لی فَرَجالی وَمَخْرَجاً مِمّا اَنَا فیهِ اِنَّکَ تَعْلَمَ وَاَنْتَ تَقْدِرَ وَلا اَقدِر وَاَنْتَ عَلّامُ الْغُیوب یا واهِبَ العْطَا یا غافرَ الْخطا یا یاسُبّوُح یا قُدّوُس یا رَبَّ الْمَلائَکَةِ وَالرّوح رَبِ غْفِرْ وَرْجَمْ وَتَجاوَرزْعَمّا تَعَلَمْ اِنَّکَ اَنْتَ العَلِیُّ الَاعْظَمْ یا ساتِرَ الْغُیوُب یا کاشِفَ الکُروُب یا غافِرَ الذَنُوبَ یا ذَالْجَلالِ وَالِاکْرام برحمتک با ارحم الراحمین
و اما….
در این زمینه صحت یا سقم این حدیث را از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی جویا شدیم که در ادامه میآید:
اولاً: طبق جستوجویی که در منابع معتبر روایی شیعه داشتیم، این روایت را نیافتیم.
ثانیاً: بر فرض وجود چنین روایتی مفاد آن با سایر روایات قطعی و معتبر در تعارض است. زیرا روایات متعددی دلالت بر «وجوب قضاء ما فات کما فات» (۱) دارد؛ یعنی قضاء نمازی که فوت شده و از دست رفته، باید همانگونه که از دست رفته باشد. اگر ۲ رکعت بود ۲ رکعت، اگر شکسته بوده شکسته و …. بنابراین هیچ چیزی جز بجا آوردن نمازهای قضا شده نمیتواند جایگزین آن شود.
بر فرض صحت سند، منظور این است که ثواب نمازهای قضا را دارد، نه این که جای آن را پر کند. مثل اینکه درباره برخی کارها گفته شده ثواب حج را دارد. معنای آن این نیست که اگر مستطیع هست، نیازی به حج رفتن نیست.
بنابراین به نظر میرسد این شایعه به منظور تخریب باورها و ادا نشدن تکالیف مکلفان منتشر شده است. در واقع برای متزلزل کردن اعتقاد مردم نسبت به فریضه نماز است و افرادی با جعل و انتشار این نوع مطالب درصددند که از ارزش و اعتبار این امر مهم دینی بکاهند تا این امر در ذهن مردم نهادینه شود که اگر نماز نخواندی مهم نیست؛ چرا که در اوقاتی مخصوصی میتوان همه آن را یک جا بجا آورد و جبران کرد!
پینوشت:
۱ـ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، سال ۱۴۰۹ هـ.ق، ج۸، ص ۲۶۸.
چرا شیر خدا امشب ز بستر بر نمیخیزد برای راز دل با حی داور برنمیخیزد
خداوندا چه موجب گشته کان شب زنده دار امشب به طاعت همچنان شب های دیگر برنمیخیزد
چرا بانگ مناجات علی امشب نمی آید چراآن نغمه ی الله اکبربرنمیخیزد
چرا ایتام کوفه چشم در راهش ولی دیگر علی بر پرسش ایتام مضطر برنمیخیزد
شهادت یافت در راه عدالت حیدرو دیگر چو او مردی در این ره تا به محشر برنمیخیزد
منبع/ابر مرد مظلوم علی(علیه السلام)
گردآورنده:شقایق نوری