حضرت آیت الله مجتهدی (ره) می فرمودند:
شخصی جریانی را برایم نقل کرد که یک نفر بود نمازها و روزه های قضا، خمس، حق الناس و همه کارهایش را در زمان حیات خودش درست کرد و حتی ثلث مالش را هم خرج کرد و جالب اینکه برای خودش هم ختم گرفت و گفت اگر از دنیا رفتم لااقل خیالم راحت است که اگر زن و بچه هایم بعد از مرگم کاری برایم نکردند، متضرر نشده باشم.
بله؛ شما هم باید اینطور خودت را آماده کنی و مرگ را جلوی چشمان خود قرار دهی و تا زنده هستی خودت اموال را خرج کن و خودت به فکر خودت باش و یک کاری برای آخرتت انجام بده، که مبادا دست خالی از دنیا بروی و بدان آن دنیا پشیمانی به حال تو نفعی ندارد. فکر نکن که جوانی و حالا حالاها نخواهی مرد.
منبع:
سخنان خود ایت الله مجتهدی
سوره احزاب، آيه 40: «مَّا كانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكلِّ شىْءٍ عَلِيماً»
خاتميت چگونه با سير تكاملى انسان سازگار است ؟ مگر جامعه انسانيت ممكن است متوقف شود؟ مگر سير تكاملى بشر حد و مرزى دارد؟ مگر با چشم خود نمى بينيم كه انسانهاى امروز در مرحله اى بالاتر از علم و دانش و فرهنگ نسبت به گذشته قرار دارند؟ با اين حال چگونه ممكن است دفتر نبوت به كلى بسته شود و انسان در اين سير تكامليش از رهبرى پيامبران تازه اى محروم گردد؟
اين سؤال با توجه به يك نكته روشن مى شود و آن اينكه: گاه انسان به مرحله اى از بلوغ فكرى و فرهنگى مى رسد كه مى تواند با استفاده مستمر از اصول و تعليماتى كه نبى خاتم به طور جامع در اختيار او گذارده راه را ادامه دهد بى آنكه احتياج به شريعت تازه اى داشته باشد.
اين درست به آن مى ماند كه انسان در مقاطع مختلف تحصيلى در هر مقطع نياز به معلم و مربى جديد دارد تا دوران هاى مختلف را بگذراند، اما هنگامى كه به مرحله دكترا رسيد و مجتهد و صاحبنظر در علم يا علوم مختلفى گرديد در اينجا ديگر به تحصيلات خود نزد استاد جديدى ادامه نمى دهد، بلكه به اتكاء آنچه از محضر اساتيد پيشين و مخصوصا استاد اخير دريافته، به بحث و تحقيق و مطالعه و بررسى مى پردازد، و مسير تكاملى خود را ادامه مى دهد، و به تعبير ديگر نيازها و مشكلات راه را با آن اصول كلى كه از آخرين استاد در دست دارد حل مى كند. بنابر اين لزومى ندارد كه با گذشت زمان همواره دين و آئين تازه اى پا به عرصه وجود بگذارد.
و به تعبير ديگر انبياى پيشين براى اينكه انسان بتواند در اين راه پر نشيب و فرازى كه به سوى تكامل دارد پيش برود هر كدام قسمتى از نقشه اين مسير را در اختيار او گذاردند، تا اين شايستگى را پيدا كرد كه نقشه كلى و جامع تمام راه را، به وسيله آخرين پيامبر از سوى خداوند بزرگ، در اختيار او بگذارد.
بديهى است با دريافت نقشه كلى و جامع نيازى به نقشه ديگر نخواهد بود و اين در حقيقت بيان همان تعبيرى است كه در روايات خاتميت آمده و پيامبر اسلام را آخرين آجر يا گذارنده آخرين آجر كاخ زيبا و مستحكم رسالت شمرده است.
اينها همه در مورد عدم نياز به دين و آئين جديد است اما مساله رهبرى و امامت كه همان نظارت كلى بر اجراى اين اصول و قوانين و دستگيرى از واماندگان در راه مى باشد، مساله ديگرى است كه انسان هيچ وقت از آن بى نياز نخواهد بود، به همين دليل پايان يافتن سلسله نبوت هرگز به معنى پايان يافتن سلسله امامت نخواهد بود، چرا كه «تبيين» و «توضيح اين اصول» و «عينيت بخشيدن و تحقق خارجى آنها» بدون استفاده از وجود يك رهبر معصوم الهى ممكن نيست.
منبع:
تفسير نمونه، ج 17، ص345,346.
در آيات مختلفي از قرآن از جنات عدن سخن گفته شده است. به عنوان مثال در آيه 31 سوره نحل آمده است: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ »[1]
«جنات» به معنى باغها و «عدن» مصدر و به معناى اقامت و استوار است. مثلا گفته مى شود: «فلان عدن بالمكان» معنايش اين است كه فلانى در فلان جا ماندگار شد و “معدن” را به اين جهت معدن مى گويند كه جواهر و فلزات در آن قطعه از زمين مستقر گشته است. و بنا بر اين، معناى «جَنَّاتِ عَدْنٍ»، بهشت هاى ماندنى و از بين نرفتنى خواهد بود.[2] بنابراين مفهوم” عدن” با خلود شباهت دارد، اما با توجه به آيات مختلف و جايگاه استفاده از اين تعبير، چنين استفاده مى شود كه جنات عدن محل خاصى از بهشت پروردگار است كه بر ساير باغ هاى بهشت امتياز دارد.[3]
در احاديث اسلامى اين امتياز به اشكال مختلف بيان شده است در حديثى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و اله) چنين مى خوانيم كه فرمود: «عدن دار الله التي لم ترها عين، و لم تخطر على قلب بشر، لا يسكنها غير ثلاثة: النبيون، و الصديقون، و الشهداء، يقول الله عز و جل:طوبى لمن دخلك» عدن آن خانه پروردگار است كه هيچ چشمى آن را نديده، و به فكر كسى خطور نكرده و تنها سه گروه در آن ساكن مى شوند: پيامبران، صديقان (آنها كه پيامبران را تصديق كردند و از آنها حمايت كردند) و شهيدان. خداوند مي فرمايد خوشا به حال آنكه وارد آن شود.[4]
هم چنين در روايت ديگري از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) چنين آمده است: «من سره ان يحيا حياتى و يموت مماتى و يسكن جنتى التي واعدنى اللَّه ربى، جنات عدن …فليوال على بن ابى طالب عليه السلام و ذريته عليهم السلام من بعده» كسى كه دوست دارد حياتش همچون من، و مرگش نيز همانند من بوده باشد، و در بهشتى كه خداوند به من وعده داده در جنات عدن ساكن شود، بايد على بن ابى طالب (علیه السلام) و فرزندان بعد از او را دوست دارد.
از اين احاديث روشن مى شود كه جنات عدن باغهايى است از بهشت كه پيامبر (صلی الله علیه و اله) و جمعى از خاصان پيروان او در آنها مستقر خواهند شد و هركسي شايستگي حضور در آن را نخواهد داشت.[5]
پي نوشت:
[1] . باغهايى از بهشت جاويدان است كه همگى وارد آن مى شوند، نهرها از زير درختانش مى گذرد، هر چه بخواهند در آنجا هست خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مى دهد!
[2] . ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم،1374، ج9، ص: 456
[3] . تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374، ج8، ص: 38
[4] . تفسير نور الثقلين،عروسي حويزي، انتشارات اسماعيليان، قم، 1415، ج2، ص: 497؛ البرهان في تفسير القرآن، سيد هاشم بحراني، بنياد بعثت، تهران، 1416، ج2، ص: 816
[5] . تفسير نمونه، ج8، ص: 39-38
وَ قَالَ الصَّادِقُ(ع) مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ آخِرِ شَعْبَانَ وَ وَصَلَهَا بِشَهْرِ رَمَضَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرکس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به ماه رمضان متصل کند، خداوند پاداش روزه دو ماه متوالی را برای او مینویسد.
منبع:
من لایحضره الفقیه، ج. ۲، ص23
امیر مؤمنان، حضرت علی علیه السلام در فرمایشی زیبا میفرماید: «خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد». حال با توجه به این حدیث گران مایه، میتوان پی برد پرستاران که شبانه روز در پی برطرف ساختن گرفتاریهای بیماران و درمان آنها هستند، به چه پاداشی میرسند و نزد خداوند متعالی، چه جایگاه و مقامی دارند.
مقام معظم رهبری، در مورد کارهای نیک پرستاران می فرماید: «هر حرکت انسانیِ یک پرستار برای بیمار، یک حسنه است و کمکی است به انسانی محتاجِ کمک؛ آن هم در شرایطی حساس».
منبع:
گروه دین و اندیشه،نشریه گلبرگ، ش 7