با خودش فکر می کند چند روز است حال و حوصله نماز خواندن ندارم چه رسد به اول وقت خواندنش..
آخر این چه وضعی است؟! اگر من مثلا مذهبی حال نماز خواندن نداشته باشم پس بقیه مردم چه؟
اصلا چه ربطی داشت به بقیه مردم. آن ها شاید از من خیلی بالاتر باشند. کی گفته که تو بالاتری مرد؟
حالا اصلا این را ولش کن. چه کار باید بکنم؟ روز اول که بیخیال شدم و اخر وقت خواندم. روز دوم هم همین طور. دیگر روز سوم کم مانده بود نماز صبحم قضا شود. حالا قضا هم می شد شاید ناراحت نمی شدم. چقدر بد شده ام. اصلا حال و حوصله ندارم ها
مثل همین الان که اذان را گفته اند و اینجا نشسته ای آسمان ریسمان به هم می بافی.
دقیقا.. این چند روز هم از وقت اذان همین طور هی با خودم کلنجار رفتم تا آخر وقت دیگر خودم را به زور بلند کردم.
چقدر گرمت است. بلند شو آبی به سر و صورتت بزن.
راست می گی ها. باشه.+ حالا که تا اینجا آمده ای، یک باره یک وضو هم بگیر.
- آره. وضو گرفتن که کاری ندارد.. بفرما این هم وضو.. قربه الی الله
آفرین. چطور است به جای اینکه اینجا بنشینی به نماز و این ها فکر کنی، یک سر بروی بیرون و یک دوری بزنی و چیزی بخری.. چرخی بزنی.. خریدی بکنی. چطور است؟
- باشه. خوبه. کی از خرید بدش می آید. شاید یک پیراشکی بخرم. نزدیک ناهار است و حسابی گرسنه ام.
لباس هایش را می پوشد. از خانه بیرون می زند بلکه یک خریدی بکند. صدای الله اکبر از بلندگوی مسجد بلند است. مردم مشغول نماز اول وقت هستند.
تو که وضو داری. تا اینجا هم آمده ای. حالا یک نمازت را اینجا بخوان و بعد برو خرید که معطل هم نشوی. می دانی که نماز نخوانی به همان اندازه و بیشتر معطل می شوی
- آره. باشه. بریم مسجد.
نماز ظهر را می خواند و با خود می گوید: نماز عصر را هم بخوانم که بهتر است. عصر را هم می خواند. پیراشکی را می خرد و به خانه برمی گردد. خوشحال و شاداب است. اصلا برنامه مسجد و نماز جماعت نداشت اما حالا ببین چه شد. راهش همین است.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :خادِعْ نفسَكَ في العِبادَةِ ، و ارفُقْ بها و لا تَقهَرْها ، و خُذْ عَفوَها و نَشاطَها ، إلاّ ما كانَ مَكتوبا علَيكَ مِن الفَريضَةِ ، فإنّهُ لا بُدَّ مِن قضائها و تَعاهُدِها عندَ مَحَلِّها .
امام على عليه السلام : براى عبادت كردن نفْس خود را بفريب و با آن ملايمت كن و به زور [به عبادت ] وادارش مكن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گير ، مگر در عباداتى كه بر تو واجب گشته است كه در اين صورت بايد آنها را به موقع انجام دهى و بر آنها مواظبت كنى.
نهج البلاغة : الكتاب 69
روزی مرد روستایی با پسرش از ده راه افتادند بروند شهر. مقداری راه که رفتند یک نعل پیدا کردند. مرد روستایی به پسرش گفت: نعل را بردار که به کار می خورد. پسر جواب داد: این نعل آهنی به زحمت برداشتنش نمی ارزد.
مرد خودش نعل را برداشت و توی جیبش گذاشت. وقتی به آبادی وسط راه رسیدند نعل را به یک نعل فروش فروختند و با پولش مقداری گیلاس خریدند و به راه خودشان ادامه دادند تا به صحرا رسیدند.
در صحرا آب نبود و پسر داشت از تشنگی هلاک می شد. مرد که جلوتر از پسرش می رفت یکی از گیلاسها را به زمین انداخت. پسر دولا شد و گیلاس را از زمین برداشت. چند قدم دیگر که رفتند مرد روستایی دوباره یک دانه گیلاس به زمین انداخت و باز پسرش دانه گیلاس را برداشت و خورد.
خلاصه تا به آب و آبادی رسیدند هر چند قدمی که می رفتند مرد یک دانه از گیلاسها را به زمین انداخت و پسر هم آن را بر می داشت و می خورد.
آخر کار مرد رو کرد به پسرش و گفت:
یادت هست که گفتم آن نعل را بردار، گفتی به زحمتش نمی ارزد؟ پسر گفت: بله یادم هست. پدر گفت:
دیدی که من آن را برداشتم و با پولش گیلاس خریدم؛ اما یکجا ندادمت. برای اینکه مطلب خوب متوجه بشوی، گیلاسها سی و هفت دانه بود و تو سی و هفت بار به خودت زحمت دادی و آنها را از زمین برداشتی؛ اما یک بار به خودت زحمت ندادی که نعل را برداری بدان: هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید…
آیا سلام دادن به امام حسین (علیه السلام) در قنوت نماز اشکال دارد؟ در صورتی که این کار را در نمازهای گذشته کرده باشد، چه حکمی دارد؟
پاسخ:
به طور کلی خطاب به غیر خداوند در نماز، موجب باطل شدن نماز می شود؛ البته اگر به خاطر جهل به حکم، نماز خود را با انجام این کار صحیح می دانسته، نمازهای گذشته قضا ندارد ولی بنابر احتیاط واجب باید سجده سهو انجام دهد.
————–
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
اگر از من بپرسند برای همه (مخصوصاً طلاب) اوجب_واجبات چیست؟ میگویم: رابطه_عاطفی با خداوند متعال.
مرحوم شهید_اول میگوید: روزی هفت، هشت مرتبه به یاد مرگ باشید؛ یعنی رازونیاز با خدا داشته باشید و با این مناجات و رازونیاز، کدورتهای دل خود را بزدایید. مخصوصا در دل_شب میتوان پلیدیها و کدورتهایی را که بر دل نشسته است زدود.
منبع : از کتاب «ارتباط عاطفی با خداوند» ، ص 59
این نامه توسط ساواک در منزل امام خمینی کشف شد.
شروع نامه با جمله: فدای شما شوم…
پایان نامه: خادم کوچک محمدتقی مصباح
محضر مقدس حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی دامت برکاته
جُعِلت فداک، سلامتی مزاج شریف و مزید توفیقات و تأییدات آنجانب را در سایه توجهات خاصه حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از پروردگار متعال مسألت دارم و امیدوارم به زودی ابرهای تیره زایل و خورشید فیض بخش روح الهی ظاهر و پیکر افسرده و فرسوده را جانی نوین بخشد