چرا قرآن، مال و فرزند را “فتنه” خوانده؟ ( إِنَّمَا أَمْوَلُکُمْ وَ أَوْلَدُکمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ) تغابن:15
پاسخ علامه در المیزان:
«کلمه “فتنه” به معناى گرفتاریهایى است که جنبه آزمایش دارد، و آزمایش بودن اموال و فرزندان به خاطر این است که این دو نعمت دنیوى از زینتهاى جذاب زندگى دنیا است، نفس آدمى به سوى آن دو آن چنان جذب مىشود که از نظر اهمیت، همپایه آخرت و اطاعت پروردگارش قرار داده، رسما در سر دو راهى قرار مىگیرد، و بلکه جانب آن دو را مىچرباند، و از آخرت غافل مىشود، همچنان که در جاى دیگر فرمود: “المال و البنون زینه الحیوه الدنیا”
و تعبیر آیه مورد بحث، کنایه از نهى است، مىخواهد از غفلت از خدا به وسیله مال و اولاد نهى کند، و بفرماید: با شیفتگى در برابر مال و اولاد، جانب خدا را رها نکنید! با اینکه نزد او اجرى عظیم هست.»
? ترجمه المیزان، ج19، ص517
?شنیده شده برخی گفتهاند علامه طباطبایی، حافظه چندانی نداشت به گونهای که جزئیات امور را فراموش میکرد!
آیت الله سبحانی، از شاگردان علامه طباطبایی مینویسد:
« استاد عاليقدر از نظر حافظه به گونه خاصى بود. هر نوع مسئله و مطلبى كه مورد علاقه او بود و يك نوع كشش درونى به آن مطلب داشت با تمام خصوصيات وجزئيات در حافظه او جاى مى گرفت و موقع نقل دقيقاً يادآور مى شد. از اين جهت بسيارى از آيات قرآن و ادعيه و عبارات اساطين فلسفه مانند بوعلى و صدر المتألهين را به خاطر داشت. گاهى بخش معظمى از آيات يك سوره را بدون هيچ اشكالى مى خواند و جمله هاى مفيد و سودمندى كه در كتابهاى ادبى در دوران جوانى ديده بود، همه را به خاطر داشت. امّا نسبت به مسايل مبتذل و غير مورد علاقه چندان توجه نمى كرد و در خاطر او باقى نمى ماند. لذا دعوت به مجالس خصوصى و انس و آدرس خانه ها و خصوصيات شخصى افراد را غالباً فراموش مى كرد. از اين جهت افراد غير وارد در خصوصيات روحى اش، او را در مسئله حافظه به دو صورت مختلف توصيف مى كردند.»
? سیمای فرزانگان، ج1، ص 545
مرحوم حاج شیخ صدر الدین حائری:
من خدمت مرحوم علاّمه طباطبایی عرض کردم: آقا! شنیدهام که زمانی شما سر به سجده گذاشته، گفتهاید: یا مرگ یا فهم. و بعد از آن، خدا به شما چنان فهمی عنایت کرده است که دیگر مسائل پیش شما مجهول نمیماند. من میخواهم این مطلب را از خود شما بشنوم.
مرحوم علاّمه طباطبایی فرمودند:
من مشغول خواندن کتاب سیوطی بودم که استاد از من امتحان گرفت، اما من در امتحان موفق نبودم. استاد رو به من کرده و گفت: وقت من و خودت را تلف کردی!
این حرف بر من بسیار ناگوار آمد، آن گاه عملی را انجام دادم که از آن موقع به بعد مورد عنایت خداوند سبحان قرار گرفتم.
پرسیدم: از آن به بعد مجهولی نداشتهاید؟
فرمودند: به عنایت خدا تاکنون چنین بوده است.
? روزنههایی از عالم غیب، تالیف آیت الله سید محسن خرازی، ص ۲۷۳
? پدر شهيدان والامقام داوود و محمدحسين فهميده، بعد از يك دوره بيماری، امروز به فرزندان شهيدش پيوست.
?حاجيه خانم كريمی والده شهيدان فهميده هم دوشنبه ۱۲ اسفند سال گذشته، آسمانی شد و به فرزندان شهيدش پيوست.
?مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
?هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد
?و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش
?شب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او
?نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم
?نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند،
?با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند.
?با حضرت درد و دلی کند.
?آیت الله بهجت می فرمود:
?بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
?قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش
?خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
?او نزدیک است، درد و دلها را میشنود.
?با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
?در زمان حضرت امام هادی علیه السلام
?شخصی نامهای نوشت از یکی از شهرهای دور
?نامهای نوشت که آقا من دور از شما هستم.
?گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،
?به هر حال چه کنم؟
?حضرت در جواب ایشان نوشتند:
?«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
?لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو.
?ما از شما دور نیستیم.
?بحارالانوار/ ج53/ ص306