روزی ملانصرالدین از بازار رد میشد كه
دید عده ای برای خرید پرندهی كوچكی
سر و دست میشكنند و روی آن ده
سكهی طلا قیمت گذاشتهاند.
ملا با خودش گفت مثل اینكه قیمت مرغ این روزها خیلی بالا رفته. سپس با عجله بوقلمون بزرگی گرفت و به بازار برد. دلالی بوقلمونِ ملا را خوب سبك سنگین كرد و روی آن ده سكهی نقره قیمت گذاشت.
ملا خیلی ناراحت شد و گفت: مرغ به این خوش قد و قامتی ده سكهی نقره و پرندهای قد كبوتر ده سكه ی طلا؟
دلال گفت: آن پرندهی كوچك طوطی خوش زبانی است كه مثل آدمیزاد میتواند یك ساعت پشتسر هم حرف بزند.
ملانصرالدین نگاهی انداخت به بوقلمون كه داشت در بغلش چرت میزد و گفت: اگر طوطی شما یك ساعت حرف میزند در عوض بوقلمون من دو ساعت تمام فكر میكند.
آیت الله بهجت (ره):
از ما، عمل چندانی نخواسته اند!
مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است!
تقوا یعنی “عمل گناه را مرتکب نشدن!
همه میپرسند چه کار کنیم؟
من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟
و پاسخ اینست:
گناه نکنید !!!
شاه کلید اصلی رابطه با خدا بعد از انجام واجبات، ” گــنــاه_نــکــردن” است.
همان طور که در سر چهار راه وقتی
چراغ قرمز میشود، ترمز میکنید،دین
هم چراغ قرمز دارد،
چراغ قرمز دین، کارهای حرام است، یعنی
وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ
سبز دین هم کارهای حلال است.
حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز
میکنند،دو جور هستند:
یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز میکنند،
که این ترمز کردنشان خیلی چنگی
به دل نمیزند،اما عده ای هم برای
احترام گذاشتن به قانون ترمز میکنند
که این مهم است.
حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز
بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی
به دل نمیزند؛یعنی اگر به این خاطر صبح ها
بلند میشوی و نماز میخوانی که به جهنم نروی،
این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست،
اما اگر به تو بگویند:
اگر نمازصبح هم نخوانی به جهنم
نمیروی اما باز بلند شوی و نماز بخوانی،
این خوب است.
امام علی(ع) در مناجات هایشان میفرمودند: خدایا عبادت من به خاطر ترس از جهنمو یا به طمع بهشت نیست، ولکن من تو را شایسته عبادت دیدم و به این خاطر عبادتت میکنم…
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
استاد فاطمی نیا: مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش میکند. بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، برکات را از منزل میبرد.
حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزیی وشخصی مشاجره نکن ، چون کدورت می آورد.مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد: در موضوعی که گمان میکردم حق با من است ،داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه وزشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا “دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی” کردم.
آیت الله حائری شیرازی :
هرکس توانست [اذان بگوید] و زورش به خودش رسید، زورش به شیطان هم می رسد، زورش به ملامت_دوستان هم می رسد. چون تا خواستی اذان بگویی این دکان می گوید: «نچ! چطور شده؟ تازه مسلمان شدی؟!!» دکان آن طرفی می گوید: «مبارک است!!»، شیطان همه را تحریک می کند که بیایید، بیایید یک لغزکی به این بگویید، یک متلکی به این بگویید.
خب راه_خداست! باید آدم از این هفت خان رستم بگذرد تا بتواند کار کند! هر کس زورش رسید خوش به حالش! چون آن وقتی که آدم می خواهد برود توی قبر، فقط انسان هست و خدا. خدا هست و انسان. همه دود می شوند! خبر از احدی نیست حتی بچه ی انسان. هیچ. یک پرده ای کشیده می شود تمام ارتباط ها قطع می شود. یک خلوتی است آنجا. خدا و انسان خلوت می کنند با هم. هر کسی توی دنیا بیشتر با خدا خلوت کرده، جریان قبر و اینها برایش آسان تر می گذرد. هر کس همیشه سرش گرم با مردم بوده وقتی می رود آنجا شوکه می شود. انسش با بچه هایش بوده، این انس قطع می شود.
امر به معروف از جمله چیزهایی است که انسان را از همه قطع می کند به خدا وصل می کند. هر کس زورش رسید امر به معروف بکند مرگ برایش سهل می شود. چرا؟ چون خیلی کسی را تشویق نمی کنند به امر به معروف و نهی از منکر.