06 دی 1398
دل فقط جایه… شیخ عبدالکریم حامد می فرمود: لباس هایم راشسته بودم ودنبال طناب می گشتم تاآنها راپهن کنم،دراین هنگام به شیخ رجبعلی برخورد کردم. ایشان به من گفت: توی دلت طناب می بینم،درست است که به طناب نیازداری ولی چرا دردلت جای داده ای؟ دل فقط جای… بیشتر »
نظر دهید »
06 آذر 1398
شب جمعه از راه رسیده . و این شب جمعه ُ شب جمعه ی ویژه ای شده . شب زیارت امام حسین ع دلم برای حرم امام حسین (ع)تنگ شده … دل تو چطور ؟ نمی دونم تا حالا به کربلا سفر کردی یا نه ؟اگه نرفتی ارزو می کنم خیلی زود قسمتت بشه و اگه رفتی ….دیگه نیازی… بیشتر »
18 اسفند 1397
گاهی از نمازهاش می فهمید دل تنگ است. دل تنگ که می شد، نماز خواندش زیاد می شد و طولانی. دوست داشت مثل او باشد، مثل او فکر کند، مثل او ببیند، مثل او فقط خوبی ها را ببیند. اما چه طوری؟ منوچهر می گفت «اگر دلت با خدا صاف باشد، اگر خوردنت، خوابیدنت، خنده ها و… بیشتر »
18 اسفند 1397
گاهی از نمازهاش می فهمید دل تنگ است. دل تنگ که می شد، نماز خواندش زیاد می شد و طولانی. دوست داشت مثل او باشد، مثل او فکر کند، مثل او ببیند، مثل او فقط خوبی ها را ببیند. اما چه طوری؟ منوچهر می گفت «اگر دلت با خدا صاف باشد، اگر خوردنت، خوابیدنت، خنده ها و… بیشتر »
18 اسفند 1397
گاهی از نمازهاش می فهمید دل تنگ است. دل تنگ که می شد، نماز خواندش زیاد می شد و طولانی. دوست داشت مثل او باشد، مثل او فکر کند، مثل او ببیند، مثل او فقط خوبی ها را ببیند. اما چه طوری؟ منوچهر می گفت «اگر دلت با خدا صاف باشد، اگر خوردنت، خوابیدنت، خنده ها و… بیشتر »