29 فروردین 1396
هوا هنوز گرگ و ميش بود. پس از سپري كردن يك شب سخت عملياتي، آتش شديد دشمن حكايت از يك پاتك سنگين داشت. رزمنده عارف و دلاور حسن توكلي كنار من آمده تيربارش را به من داد گفت:با اين سر عراقيها را گرم كن تا من نماز بخوانم. شروع به تير اندازي كردم و با… بیشتر »
8 نظر