23 فروردین 1399
جوانی با دوچرخه اش با پيرزنی برخورد کرد و به جاي اينکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جايش بلندشود، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود؛ سپس راهش را کشيد و رفت! پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است. جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجونمود؛… بیشتر »
1 نظر