در مدرسه باز است یا نه
آن روزها که انقلاب در آستانه پیروزى بود و ما در کنار امام بودیم، صفات و روحیات امام همه را
متعجب کرده بود، بخصوص آن روز و آن روحیه قوى امام هرگز از یادم نمى رود. لحظه اعلام
حکومت نظامی بود، ساعت نزدیک چهار و نیم بعدازظهر ما در خدمت امام بودیم همۀ ما دلهرۀ
عجیبى داشتیم امّا امام گویی که هرگز اتفاقى رخ نداده است. ایشان در حالى که مشغول نوشتن اعلامیه
براى شکستن حکومت نظامی بودند گفتند: در مدرسه باز هست یا نه؟ گفتیم به علت خطراتى که ممکن
است وجود داشته باشد در مدرسه را بسته ایم ایشان فوراً گفتند: در را باز کنید تا مردم رفت و
آمد کنند. و فردا شب که شب 22 بهمن بود و احتمال بمباران و کودتاى نظامی میرفت هر چه از امام
تقاضا کردیم که مدرسه را ترک کنید و فعلاً در جاى دیگر بمانید، ایشان در جواب ما با اطمینان
خاطر میگفتند: «هر که می ترسد برود، من اینجا هستم. »
حجةالاسلام والمسلمین ناطق نوری - پا به پاى آفتاب – ج 4 - صص 280 و 279
از اتاق خودم بیرون نمی روم
فرماندار نظامی اعلام کرد هر کس ساعت چهار بعدازظهر بیرون بیاید کشته خواهد شد. امام ما را
خواستند چند جمله مرقوم فرمودند: بر همه لازم است که ساعت چهار بعدازظهر در خیابانها باشند
و باید استقامت نمایند. آخرین جنگ شروع شد. احتمال حمله به جایگاه امام می رفت. مکانی در
پشت مدرسه علوی برای امام در نظر گرفتیم. از امام عزیز خواستیم که برای استراحت به آنجا
تشریف ببرند، فرمودند: من از این اتاق خودم بیرون نمی روم. شماها اگر می ترسید مرا بگذارید و
بروید.
خاطرات شهید محلاتی
مروری بر قیام مختار ثقفی
مختار بن ابی عبیده ثقفی از مردم طائف است. وی در سال یکم هجرت متولد شد. در زمان خلافت «عمر» همراه پدر خود به مدینه رفت. پدرش در واقعه یوم الحجر در عراق به قتل رسید. مختار بعدها از شیعیان شد، تا جایی که زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد، در منزل او اقامت گزید. مختار زمانی که ابن زیاد مسلم را دستگیر و به قتل رساند، در کوفه نبود. وقتی به کوفه وارد شد به دست عُمّال عمرو بن حریث دستگیر شد.
در تمام مدتی که جریان کربلا رخ داده ،در زندان بود تا اینکه بعدها با وساطت عبدالله بن عمر از زندان آزاد و مجبور به سفر به طائف گردید. وی یک سال در طائف سکونت گزید. در آن زمان، عبدالله بن زبیر حاکم مکه بود. پس از بازگشت مختار به مکه، ابن زبیر او را دعوت به همکاری کرد. او نیز با گرفتن تعهد مبنی بر اینکه در کارها او را شریک خویش قرار دهد با او بیعت کرد.
در جریان محاصره مکه توسط سپاه اموی، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران عبدالله بن زبیر افتاده بود.
ورود او به کوفه مصادف با آمادگی توابین برای خروج از شهر بود. طبعاً مختار نمی توانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد.
پس از خروج توابین از شهر، قاتلین امام حسین علیه السلام که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد، اما پس از مدتی با شفاعت عبدلله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید.
وی پنهانی مشغول آماده کردن قیام خود گشت و از بازماندگان توابین خواست تا آماده باشند. او آنان را به کتاب خدا، سنت رسول، انتقام خون اهل بیت، دفاع از ضعفا و جهاد با کسانی که حرام اسلام را حلال کرده اند،دعوت می کرد. مختار شیعیان را در محلهای خاصی گرد هم می آورد و خود را به عنوان نماینده محمد بن حنفیه مطرح می ساخت. گروهی از شیعیان نزد محمد بن حنیفه در مدینه رفتند و از او در این باره پرسیدند. محمد بن حنیفه نیز به صورت سر بسته و مبهم از مختار حمایت کرد، یعنی گفت که:
من دوست دارم تا خدا به دست هر کسی که خود از بندگانش می خواهد، انتقام ما را بگیرد.
اما این سخنان به صورت حمایت رسمی محمد بن حنفیه از مختار در میان شیعیان منتشر و موجب شد تا شیعیان زیادی به وی بپیوندند.
مختار در پی افراد نیرومند و پر نفوذی بود که بتواند پایگاه خود را مستحکم نماید. از جمله آنان ابراهیم بن اشتر، فرزند مالک اشتر بود که توانست او را به سوی خود جلب کند.
بالاخره در شب چهاردهم ربیع الاول سال 66 شورشی آغاز گشت. دسته های سپاهیان او در شهر می گشتند تا هر که می خواهد به آنان ملحق شود. در جریان تسخیر شهر کوفه توسط نیرو های مختار، درگیری های متعددی رخ داد. سرانجام کوفه به دست مختار افتاد و عبدالله بن مطیع حاکم زبیری مخفیانه از شهر خارج شد. وی با مردم شهر به عنوان امیر آنها بیعت کرد. اما اشراف کوفه که از مختار هراس داشتند دست به قیام زدند، که قیامشان سرکوب شد.
پس از این جریان مختار ماموریت اصلی خود یعنی کشتن قاتلین امام حسین علیه السلام را آغاز کرد. وی اعلام کرد که هر کس درب خانه خویش را به روی خود ببندد، امنیت خواهد داشت، مگر کسی که در ریختن خون فرزندان پیامبر مشارکت داشته باشد، بسیاری از اشراف که در ماجرای کربلا دست داشتند به سمت بصره فرار کردند.
اما یاران مختار بسیاری از آنان را دستگیر کرده و نزد مختار می آوردند. او نیز دستور می داد که آنان را به قتل برسانند. حتی دست و پای بعضی را که جرمشان سنگینتر بوده قطع کرده و به قتل می رساندند. تعداد تخمینی کسانی که به جرم شرکت در حادثه کربلا کشته شدند، حدود سه هزار نفر ذکر شده است. از جمله این افراد شمر بن ذی الجوشن، حرمله و عمر بن سعد را می توان نام برد.
بعد از این وقایع، مختار سپاهی را به سمت مدینه فرستاد تا مدینه را از تسلط عبدالله بن زبیر، خارج ساخته و به این ترتیب زمینه را برای حاکمیت شیعی بر حجاز آماده کند. اما این سپاه از سپاه عبدالله بن زبیر، شکست خورد.
مختار حتی نامه ای هم به محمد بن حنفیه نوشت که در آن هدفش را تصرف بلاد برای حاکمیت او ذکر کرده و از او خواست تا سپاهی را به سوی مدینه گسیل کند. اما محمد بن حنفیه با تمجید از او و نیتش، آنرا نپذیرفت.
مهم ترین اقدام مختار
مهم ترین اقدام مختار را می توان مقابله با سپاه شام دانست. این جنگ در سال 67 هجری میان سپاه اعزامی مختار به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر و سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد، حصین بن نمیر سکونی، شرحبیل بن ذی الکلاع بود که سپاه شام شکست خورده و متفرق گردید.
حمله سپاه زبیریان به فرماندهی مصعب بن زبیر را باید پایان کار مختار به حساب آورد. آنها می خواستند مختار را سرکوب کرده و کوفه را زیر سلطه خود درآورند. در این رابطه افرادی چون محمد بن اشعث بن قیس که از قاتلین امام حسین علیه السلام بود، در شمار افرادی بود که به عنوان یکی از فرماندهان نیروهای زبیری به کوفه حمله برد. جریان درگیری به نفع زبیریها خاتمه یافت و مختار با گروهی از یارانش به شهادت رسیدند.(سال 67 هجری)
گرچه ممکن است انگیزه های مختار کاملاً حق نبوده باشد، اما او کسی است که با انتقام گرفتن از قاتلین اهل بیت علیهم السلام ، دل امامان شیعه را شاد کرد.
از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود :
او را دشنام ندهید، او قاتلین کشته های ما را کشته، انتقام ما را گرفته، یتیمان ما را شوهر داده و در وقت عسرت به ما کمک مالی کرده است.
منبع:تبیان
نحوه پیدا شدن مقبره مختار
پس از شهادت مختار توسط مصعب بن الزبیر, جسد پاک او در دیوار قصر الاماره
نزدیک مسجد مدفون شد , این قبر مخفی ماند تا اینکه آیة الله العظمی سید
مهدی بحر العلوم در زمان خود به جستوجو وآشنایی با آثار ومحرابهای مسجد
پرداخت , سید در آن زمان ترجیح داد,مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود چون
زمین مسجد پائین تر از دیگر سرزمین های منطقه بود ودر نتیجه آبهای سطحی
در آن جریان پیدا می گرد, پیرو دستور آیت الله بحر العلوم زمین مسجد کوفه که
عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه حضرت نوح بود با خاک پاک سپرشد تا از
آلودگی ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب ها بر روی خاک
محرابهای جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است.
در زمان بررسی ها جستجوی آثار مسجد که از طرف سید وجمعی از علما
صورت گرفت, سید قبر شریف پنهان شده ای را پیدا کرد وجایگاه آن قبر انتهای
راه رو در زیر زمین وبه طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود وبر آن قبر
سنگی یافتند که بر آن اسم ولقب مختار نوشته شده بود .
پس از یافتن قبر, (محسن الحاج عبود شلاش ) ساختن حرم جدید وبزرگی برای مختار را بر عهده گرفت
وآن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد , وبرای قبر پنجره ای آهنین قرار داد
ودرب راه رو که در حجره ای در کنج مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد .
منبع: تبیان
درخواستی از آیت الله بهجت(ره)
این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجت بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه شریف)می باشم
از حضرت عالی تقاضا دارم که مرا دعاکنید که به این سعادت نائل شوم .
پاسخ:
زیاد صلوات اهدای وجود مقدسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل در فرجش و زیاد به مسجد
جمکران مشرف شوید با ادای نمازهایش.
تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه شریف)
صلوات
شاید لباس را زود به زود بشود عوض کرد یا خانه را فروخت ولی« فرهنگ »و«اخلاق» هویت
ماست نباید به این زودی و سادگی،
شخصیت و هویت خود بفروشیم و عوض کنیم. برای مقاومت در برابر سیل تهاجم فرهنگی، باید
«سد ایمان» زد و از مرز عقیده و اخلاق و
فرهنگ حجاب و عفاف نگهبانی کرد. خود باختگان در برابر فرهنگ بیگانه، به راحتی «خدا» را هم
می بازند.
” برگه هویت خود را گم نکنیم…!”