چرا افضل اعمال در ماه مبارک رمضان ورع است؟
زیرا راه یافتن به مقام ربوبی، بدون ورع (پرهیز از گناه و دوری از شبهات) امکان ندارد.
ابتدا بايد معناى« ورع» روشن شود تا ببینیم چرا افضل اعمال در ماه مبارك رمضان ورع است.
امام صادق علیه السلام در مورد معناي ورع فرموده اند: الورع ، الوقوف عند الشبهة (۱)؛ ورع آن است كه انسان در برخورد با شبهه توقف كند، اگر شبهه حرام است يعني احتمال مي دهد انجام فعلي حرام باشد، آن را ترك كند و اگر احتمال واجب بودن مي دهد انجام دهد.
فضيل بن عياض مي گويد: از امام جعفر صادق(علیه السلام) سؤال نمودم كه ورع و پارسائى چيست؟ فرمود: چيزى است كه انسان را از محرّمات خداوند باز داشته و او را از شبهات دور گرداند (۲)
علامه طباطبايي صاحب تفسير گرانمايه الميزان نيز مي گويد: ورع به معناي پرهيز از حرام هاى خدا و اجتناب از ارتكاب مناهيى[ گناهاني] است كه آدمى را به عذاب خدا مى كشاند.(۳)
برای رسیدن به ورع، انسان پيوسته باید از نفس خويش حساب كشي كند از نفس خود نسبت به عملكردهايش توضيح بخواهد. چنان كه امام صادق (علیه السلام) براي ورع يازده اصل و پايه ذكر كرده، اولين آن محاسبه نفس است.«اَصْلُ الْوَرَعِ دَوَامُ مُحَاسَبَةِ النَّفْسِ» (۴).
اگر كسى بخواهد متصف به صفت ورع شود، نه تنها لازم است كه ترك محرمات و عمل به واجبات كند، بلكه از اعمال و امورى كه موجبات خلاف و مقدمات عصيان را فراهم مى سازد، دوری گزیند.
با توجه به معناي ورع و فلسفه يا هدفي كه خداوند از قرار دادن ماه مبارك به عنوان ضيافة الله دارد روشن مي شود كه راه يافتن به مقام قُرب ربوبي بدون ورع که همان دوری از گناه و شبهات است، تحقق نمي يابد.
پي نوشت ها :
۱. مستدرك الوسايل، محدث نوري، ج۱۷، ص۳۲۴، مؤسسه آل البيت، قم ۱۴۰۸ ش
۲. انوار العرفان في تفسير القرآن، ابو الفضل داور پناه، ج۱۲، ص ۲۵۷، ناشر انتشارات صدر – تهران، ۱۳۷۵ش
۳. الميزان، علامه طباطبايي، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج ۱۴، ص۲۵، ناشر دفتر انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، ۱۳۷۴ ش.
۴. مستدرك الوسايل، ج ۱۱، ص ۲۷۱.
چرا افضل اعمال در ماه مبارک رمضان ورع است؟
زیرا بار یافتن به مقام ربوبی، بدون ورع (پرهیز از گناه و دوری از شبهات) امکان ندارد.
ابتدا بايد معناى« ورع» روشن شود تا ببینیم چرا افضل اعمال در ماه مبارك رمضان ورع است.
امام صادق علیه السلام در مورد معناي ورع فرموده اند: الورع ، الوقوف عند الشبهة (۱)؛ ورع آن است كه انسان در برخورد با شبهه توقف كند، اگر شبهه حرام است يعني احتمال مي دهد انجام فعلي حرام باشد، آن را ترك كند و اگر احتمال واجب بودن مي دهد انجام دهد.
فضيل بن عياض مي گويد: از امام جعفر صادق(علیه السلام) سؤال نمودم كه ورع و پارسائى چيست؟ فرمود: چيزى است كه انسان را از محرّمات خداوند باز داشته و او را از شبهات دور گرداند (۲)
علامه طباطبايي صاحب تفسير گرانمايه الميزان نيز مي گويد: ورع به معناي پرهيز از حرام هاى خدا و اجتناب از ارتكاب مناهيى[ گناهاني] است كه آدمى را به عذاب خدا مىكشاند.(۳)
برای رسیدن به ورع، انسان پيوسته باید از نفس خويش حساب كشي كند از نفس خود نسبت به عملكردهايش توضيح بخواهد. چنان كه امام صادق (علیه السلام) براي ورع يازده اصل و پايه ذكر كرده، اولين آن محاسبه نفس است.«اَصْلُ الْوَرَعِ دَوَامُ مُحَاسَبَةِ النَّفْسِ (۴).
اگر كسى بخواهد متصف به صفت ورع شود، نه تنها لازم است كه ترك محرمات و عمل به واجبات كند، بلكه از اعمال و امورى كه موجبات خلاف و مقدمات عصيان را فراهم مى سازد، دوری گزیند.
با توجه به معناي ورع و فلسفه يا هدفي كه خداوند از قرار دادن ماه مبارك به عنوان ضيافة الله دارد روشن مي شود كه بار يافتن به مقام قُرب ربوبي بدون ورع که همان دوری از گناه و شبهات است، تحقق نمي يابد.
پي نوشت ها :
۱. مستدرك الوسايل، محدث نوري، ج۱۷، ص۳۲۴، مؤسسه آل البيت، قم ۱۴۰۸ ش
۲. انوار العرفان في تفسير القرآن، ابو الفضل داور پناه، ج۱۲، ص ۲۵۷، ناشر انتشارات صدر – تهران، ۱۳۷۵ش
۳. الميزان، علامه طباطبايي، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج ۱۴، ص۲۵، ناشر دفتر انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، ۱۳۷۴ ش.
۴. مستدرك الوسايل، ج ۱۱، ص ۲۷۱.
سلمان رشدی: اگر به گذشته بروم بازهم کتاب آیات شیطانی را مینویسم
نویسنده کتاب آیات شیطانی مدعی شد اگر به گذشته برود بازهم این کتاب را خواهد نوشت زیرا از این کار پشیمان نیست.
سلمان رشدی سلمان رشدی: اگر به گذشته بروم بازهم کتاب آیات شیطانی را مینویسم
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، «سلمان رشدی» نویسنده هندیتبار انگلیسی مدعی شد با وجود اینکه بخاطر نوشتن کتاب «آیات شیطانی» دوران سختی را گذرانده اما از این کار خود پشیمان نیست.
رشدی در مصاحبه با روزنامه «بیگایشوز» ضمن اشاره به سالهای زیادی که در فرار و زندگی امنیتی گذرانده ادعا کرد که از کار خود پشیمان نبوده و اگر به گذشته بازگردد بازهم آن کتاب را مینویسد.
وی با بیان اینکه از نوشتن کتاب آیات شیطانی نادم نیست، افزود: «اگر به گذشته بروم و با سلمان نوجوان صحبت کنم، به او میگویم سختی بزرگی پیش رو داری. برای ده سالی که ایام خوبی از عمرت نیست، آماده باش.»
امام خمینی (ره) سال 1367 طی یک فتوای تاریخی و خطاب به همه مسلمانان جهان، ضمن محکوم کردن این کتاب و نویسندهاش، رشدی را مرتد و حکم اعدام را برای او و ناشران کتاب صادر نمودند.
امام خمینی در این حکم فرمودند: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر (صلی الله علیه وآله) و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، هم چنین ناشرانِ مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءاللّه. ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد».
به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، قیام 15 خرداد سال 1342 یکی از نقاط عطف تاریخ ایران معاصر است؛ بهطوریکه میتوان گفت نخستین جرقههای انقلاب اسلامی در این قیام زده شد. اما این قیام حادثهای نبود که یکشبه اتفاق بیفتد، بلکه از سالها قبل زمینههای آن فراهم شده بود؛ کودتای 28 مرداد 1332، آغاز دوران سرکوب و خفقان، برقراری روابط مجدد با انگلیس، واگذاری نفت ایران به شرکتهای نفتی اروپایی و آمریکایی، سلطهی سیاسی آمریکا در ایران، غائلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید، تهاجم به مدرسهی فیضیه و سرانجام سخنرانی تاریخی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای 1342 بسترهای لازم را برای شکلگیری این قیام فراهم کردند.
قتل عام و سرکوب شدید قیام 15 خرداد به همراه بازداشت امام خمینی و دیگر علما توسط رِژیم شاه، که خود نشان از رویارویی آشکار حکومت با نیروهای مذهبی بهویژه بعد از کشتار مدرسهی فیضیه داشت، واکنشهای زیادی را در داخل و خارج از ایران نسبت به این وقایع برانگیخت؛ روحانیون و حوزههای علمیه داخل و خارج از کشور در صدر این واکنشها، به طرق مختلف، اعتراض خود را به اقدامات رژیم نشان دادند و خواستار آزادی امام خمینی و دیگر علما شدند. نوشتار حاضر به بررسی چگونگی این واکنشها اختصاص دارد و نحوهی برخورد علما و نیروهای مذهبی داخل و خارج از کشور را در جریان حوادث 15 خرداد 1342 مورد بررسی قرار داده است.
قیام 15 خرداد
سخنرانی آتشین امام خمینی در عصر عاشورای 1342 در راستای محکومیت رژیم شاه و کشتار مدرسهی فیضیه، باعث دستگیری و انتقال امام خمینی به تهران شد. همزمان با دستگیری امام خمینی، آیتالله قمی در مشهد و آیتالله محلاتی نیز در شیراز دستگیر شدند و ساواک در مدت کوتاهی 53 نفر دیگر از علمای تهران و شهرستانها را نیز دستگیر و زندانی کرد.
با انعکاس خبر دستگیری امام و دیگر علما، در 15 خرداد، موج عظیم اعتراض عمومی از قم شروع شد و به سرعت به شهرهای دیگر سرایت کرد؛ تظاهرات اعتراضآمیز در شهرهای تهران، ورامین، قزوین، کاشان، مشهد، تبریز، شیراز، اصفهان و چند شهر دیگر به راه افتاد. اما نبود برنامه برای تظاهرات و خودجوش بودن حرکت اعتراضآمیز مردم، باعث شد دولت امکان سرکوب شدید تظاهرکنندگان را بیابد. لذا شاه دستور تیراندازی به مردم را صادر کرد و بدین ترتیب، قتل عام فجیعی در 15 خرداد اتفاق افتاد؛ قتل عامی که شاه اعلام کرد ابداً از بابت دستور آن متأسف نیست.[2]اما این اقدامات رژیم شاه بیپاسخ نماند و با واکنش شدید علما و روحانیون داخل و خارج از کشور مواجه شد.
واکنش علما در داخل کشور
واکنش علما و روحانیون داخل کشور به دستگیری امام خمینی و دیگر علما به چند صورت بود؛ واکنش اول به شکل ارسال تلگراف، صدور اعلامیه و فرستادن نامه صورت گرفت. تلگرافهای زیادی از طرف علما از شهرستانهای مختلف به تهران ارسال شد که برخی خطاب به مجامع حکومتی بوده است و ضمن انتقاد از حکومت، خواستار آزادی امام و سایر دستگیرشدگان شده بود (مانند تلگراف انتقادآمیز آیتالله شاهرودی و آیتالله میلانی به شاه) و برخی دیگر به زندان قصر و نزد امام ارسال و برای ایشان آرزوی سلامتی شده بود (مانند تلگراف 61 روحانی قزوین و همچنین تلگراف 13 نفر از علمای خرمآباد، قم و شهر ری به امام)؛[3] البته ناگفته نماند که همزمان با تلگرافها، اعلامیههایی نیز از سوی علما و در انتقاد از دولت صادر شد که بهعنوان نمونه، میتوان به اعلامیهی آیتالله گلپایگانی اشاره کرد که دولت را به باد انتقاد گرفته و خواستار آزادی هرچه سریعتر امام و سایر دستگیرشدگان شده بود.
آیتالله میلانی نیز بعد از ورود به تهران با انتشار اعلامیههایی با عناوین «ملت مسلمان ایران» و «ملت مسلمان و ستمدیدهی ایران» با لحن بسیار تندی اقدام جائرانهی حکومت از قبیل کشتار، شکنجه، ضربوشتم و… را مورد انتقاد قرار داد و ضمن حمایت از امام خمینی و دیگر علمای بزرگ، خواستار خاتمه و توقیف و شکنجهی رجال و افراد صالح شد. ایشان همچنین به ملت توصیه کرد که به خانوادههایی که سرپرستشان در جریان حوادث اخیر کشته شده یا زندانی میباشند توجه نمایند
علاوه بر این، برخی از علما طی مکاتبات و نامههایی که به علمای نجف اشرف فرستادند، وقایع اتفاقافتاده را به اطلاع آنها رساندند. بهعنوان نمونه، آیتالله میلانی در نامهای به نجف وقایع اتفاقافتاده در پانزده خرداد را به آگاهی علما و مراجع نجف، از جمله آیتالله خویی، رساند.
واکنش دیگر علما و روحانیون به صورت خودداری از اقامهی نماز جماعت جلوهگر شد؛ بهعنوان مثال، در واکنش به حوادث 15 خرداد، ائمهی جماعات مسجد گوهرشاد در مشهد از اقامهی نماز جماعت خودداری کردند و حتی علمای مدافع دربار هم به حمایت از علمای دستگیرشده پرداختند.
اقدام به مهاجرت، یکی دیگر و در واقع مهمترین واکنش علما و روحانیون نسبت به جنایات رژیم در جریان حوادث 15 خرداد بود؛ البته در تاریخ ایران این اولین باری نبود که مهاجرت با انگیزهی دینی و سیاسی اتفاق میافتاد، بلکه پیش از این نیز در جریان مشروطه، علما و مراجع با مهاجرت صغری و کبری به مقابله با نظام سیاسی حاکم پرداخته بودند، با این تفاوت که این بار مهاجرت نه از تهران به شهرستان بلکه برعکس از شهرستان به تهران صورت میگرفت.
بدین ترتیب، علما و روحانیون از شهرستانهای مختلف دست به مهاجرت زده و هنوز 35 روز از قیام 15 خرداد و دستگیری امام نگذشته بود که گروهی از آنها وارد تهران شدند. به دنبال این اقدام علما، شاه تصمیم گرفت جلو مهاجرت را بگیرد و مانع ورود دیگر روحانیون به تهران شود. برهمین اساس، دولت به هواپیمای حامل آیتالله میلانی، که عازم تهران بود، دستور بازگشت داد و بعضی از علما را مجبور به بازگشت به شهرهای خودشان کرد. اما دیری نگذشت که در این سیاست تجدیدنظر شد و مهاجرت علما ادامه یافت (شاید بتوان گفت ترس از عواقب گسترش اعتراض در سراسر ایران از یکسو و تلاش برای بیاهمیت نشان دادن مهاجرت علما از سوی دیگر یکی از دلایل اصلی این تجدیدنظر بوده است) به هر حال علما و روحانیون از شهرهای مختلف در واکنش به دستگیری امام و دیگر اقدامات رژیم در سرکوب قیام 15 خرداد راهی تهران شدند.
بنا به گزارش اسناد ساواک، اسامی این مهاجرین به شرح زیر است
بدین ترتیب، با حضور مهاجران در تهران، آنها دست به تشکیل جلسات متعددی زدند و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات رژیم اعلام کردند. جو عمومی نیز به نفع علما بود و مردم از آنها حمایت میکردند. در نتیجه، شاه بهناچار عقبنشینی کرد و با اعلام عدم آسیبرسانی به امام خمینی، اجازه داد که نمایندهی علما شخصاً با امام ملاقات کند. بدین ترتیب، جو عمومی با آزادی موقت امام و یارانش آرام گردید و مهاجرت 14روزهی علما با موفقیت پایان پذیرفت
واکنش علمای خارج از کشور
گفتنی است که واکنش علما به حوادث 15 خرداد 1342 به داخل ایران محدود نشد؛ بلکه علما، مراجع و حوزههای علمیه در دیگر کشورهای اسلامی نیز واکنشهای قابل توجهی از خود نشان دادند که در ادامه به آن میپردازیم.
حملهی ایادی حکومت پهلوی به مدرسهی فیضیه در قم و به دنبال آن حوادث نیمهی خرداد، موجب شد تا حوزهی نجف، که پیوند استواری با حوزههای علمیهی ایران داشت و بسیاری از مراجع و طلاب آن در اصل ایرانی بودند، با صدور اعلامیه و ارسال تلگراف در حمایت از روحانیون و تقبیح رفتار حکومت ایران از خود واکنش نشان دهند. در مدارس مذهبی نجف نیز وعاظ به سخنرانی علیه دولت ایران پرداختند و اجتماعات متعددی در این شهر و دیگر شهرهای عراق از جمله کربلا و کاظمین توسط علما و ایرانیان مقیم برپا شد. اعلامیههای متعددی توسط مراجع منتشر شد و علما با دیگر کشورهای اسلامی تماس گرفتند تا حرکتی عمومی در حمایت از قیام و خیزش مردم ایران و بر ضد رژیم شاه انجام دهند.
گزارش اطلاعات خارجی ساواک در این خصوص مینویسد: «… مراجع روحانی اماکن متبرکه… مصمم هستند به وسائل مقتضی از طریق انتشار اعلامیه و بیانیه و همچنین سخنرانی از منابر و تکایا احساسات مردم شیعه را علیه مقامات عالیه دولت شاهنشاهی برانگیزند.»
در صدر واکنشهای علمای خارج از ایران، مواضع آیتالله حکیم، آیتالله سید عبدالله شیرازی و آیتالله خویی قرار داشت؛ آیتالله حکیم که از سال 1341 در همهی حوادث و منازعات میان رژیم شاه و روحانیت، از مواضع علمای ایران حمایت کرده بود، در جریان سرکوب قیام 15 خرداد نیز طی تلگرافی به آیتالله آشتیانی، ضمن محکومیت اقدامات رژیم شاه، اعلام داشت: «خبر حوادث خونین ایران را که همواره موجب شدت یافتن زخمهای حوادث گذشته بسیار نزدیک میباشد، دریافت داشتم. یقین دارم اصرار مسئولین امور در پیروی از سیاست کوبیدن و ارعاب مردم در فاصلههای پیدرپی، کاشف از عجز آنها در ادارهی امور مملکت است. باید از اینگونه سیاستبازی بهراسند که به طور قطع، آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت و اندیشهی بد، دامنگیر صاحبش خواهد شد. نفرت و انزجار شدید ما را به مسئولین امور از این نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنین، به خصوص طبقهی روحانیون ابلاغ نمایید…»
آیتالله سید عبدالله شیرازی از دیگر مراجع نجف نیز 7 روز بعد از حوادث نیمهی خرداد در ایران، ضمن محکوم کردن اقدامات رژیم، خطاب به تمام مسلمانان خواستار قیام آنها برای کمک به برادران ایرانی شد. آیتالله خویی نیز در تلگرافی به آیتالله میلانی، از اقدامات ایشان در حمایت از علمای دستگیرشده در جریان حوادث نیمهی خرداد تشکر کرد.ایشان همچنین، در اطلاعیهای، دولت ایران را از مصادیق دولتهای ظالم معرفی و اعلام کرد: «… نظر به اینکه دولت فعلی ایران برای پیشرفت مقاصد شوم خود (که مخالف مقررات دین اسلام است) از هرگونه تعدی و ظلم… مضایقه ندارد، بر هر فردی از افراد مسلمانان… واجب است از همکاری با این دولت خائن خودداری نمایند…»
اقدامات علما و روحانیون عراق و بهویژه مراجع نجف در حمایت از امام خمینی و قیام مردم ایران به اندازهای شدید و گسترده بود که دولت عراق علیرغم اختلافاتی که با رژیم شاه داشت، به مقابله با آنها پرداخت و تا آنجا پیش رفت که به 120 نفر از روحانیون، که متهم به تحریک شیعیان عراق بودند، ابلاغ کرد که خاک این کشور را ترک کنند. البته ناگفته نماند که در کنار علمای عراق، علمای شیعهی لبنان هم در اعلامیههایی اعمال رژیم شاه در حمله به مردم و روحانیون را محکوم کردند
حمایت از علما و روحانیون ایران و ابراز انزجار از قتل عام مردم در جریان سرکوب قیام 15 خرداد به علما و روحانیت شیعه محدود نشد، بلکه واکنش برخی از علمای اهل سنت را نیز به دنبال داشت؛ بهطوریکه شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر، طی اعلامیهای در تاریخ بیست خرداد 1342، از عموم مسلمانان خواست که از علمای مجاهد ایران حمایت کنند. او در این اعلامیه از دستگیری علما بهعنوان داغ ننگی بر پیشانی بشریت نام برد و گفت: «… به شما مسلمانان هشدار میدهم، به مسلمانان همهی کشورها و به ملت مسلمان ایران که این تجاوز و دستاندازی بیشرمانه را بهسادگی، نگاه نکنید و با تمام نیرو برای نجات علمای ایران از چنگال دژخیمان دیکتاتور ایران مبارزه کنید…»
البته شیخ محمود شلتوت به این اعلامیه اکتفا نکرد و در حمایت از روحانیت ایران، تلگرافهایی نیز به آیتالله حکیم و آیتالله میلانی ارسال کرد. وی همچنین در این راستا، ضمن ارسال تلگرافی به پاپ، اقدامات رژیم شاه در ایران را مورد نکوهش قرار داد. اعلامیهی شیخ شلتوت بازتاب جهانی داشت و خبرگزاریهای مختلف در سطح جهان به آن اشاره کردند؛ بهعنوان مثال خبرگزاری آلمان در 11 ژوئن (21 خرداد) خبر اعتراض شیخ شلتوت را گزارش داد و نوشت: «شیخ شلتوت امروز اقدامات مقامات ایران علیه رهبران مذهبی آن کشور تقبیح کرد. او اعلام کرد روحانیون ایران به جرم اجرای تعالیم اسلام مورد شکنجه و بدرفتاری قرار گرفتهاند. او اقدامات دولت ایران را تجاوز به حقوق انسان خواند و مسلمان همهی کشورها را به کمک برای حفظ جان رهبران مذهبی ایران دعوت کرده است…»
مقامات رژیم شاه در واکنش به مواضع شیخ شلتوت تلاش کردند، در یک گزارش ساختگی، نشان دهند که مواضع وی بازتاب سیاستهای جمال عبدالناصر باشد و دیگر علمای مصر با شیخ شلتوت مخالف هستند. اما واقعیت آن است که بازتاب جهانی مواضع شیخ شلتوت آنها را به هراس افکنده بود.
در نهایت، واکنش علما و روحانیون داخل ایران به دستگیری امام و فجایع 15 خرداد که از حمایت و همراهی علمای شیعه و مسلمان خارج از کشور نیز برخوردار بود نتیجه داد و رژیم شاه را مجبور به عقبنشینی کرد.
فرجام
قیام 15 خرداد 1342 نقطهی عطفی در جنبشهای تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام بهشمار میرود. دستگیری امام خمینی، سرکوب شدید این قیام و موجهای گستردهی دستگیری روحانیون و نیروهای مذهبی حاکی از تلاشهای رژیم برای خاموش کردن شعلههای نهضت امام خمینی بود؛ اما این اقدامات رژیم با واکنش شدید علما، روحانیون، مراجع و حوزههای علمیهی داخل و خارج کشور مواجه شد و نتیجهای معکوس به بار آورد؛ چرا که نه تنها رژیم در مقابل اقدامات علما مجبور به عقبنشینی شد، بلکه این مبارزه تجربهی گرانقدری به دست داد که با رهبری امام خمینی تداوم یافت و به انقلاب اسلامی ختم شد.
منبع:برهان
انشاء الله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست.
شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائكه ، شما را مراقبت می كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند.
شاید این وصفی كه برای حضرت صاحب (سلام الله علیه) ذكر شده است دنبال همین آیه شریفه كه می فرماید كه:
قل انما اعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی
دنبال همین معنا باشد كه همه باید قیام بكنیم، قیام واحد كه بالاترین قیام همان آن شخص واحداست و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد. می گویند والعصر ان الانسان لفی خسر عصر، انسان كامل است، امام زمان (سلام الله علیه) است یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان كامل( ان الانسان لفی خسر)
حالا ببینید كه تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان (سلام الله علیه) هفته ای دو دفعه، به حسب روایت؛ من می ترسم ما كه ادعای این را داریم كه تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر یك فرزندتان خلاف بكند شما شرمنده می شوید، اگر این نوكر شما خلاف بكند شما شرمنده اید. در جامعه آدم شرمنده می شود كه پسرش این كار را كرده یا نوكرش این را كرد یا اتباعش این كار را كرده. من خوف دارم كه كاری بكنیم كه امام زمان (سلام الله علیه) پیش خدا شرمنده بشود. نكند یك وقت خدای نخواسته یك كاری از ماها صادربشود كه وقتی نوشته برود، نوشته هائی كه ملائكة الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود، ذره هائی كه بر قلب های شما می گذرد رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد، زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. كسانی كه مراقبت می كنند اینها را، نكند كه خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (سلام الله علیه) یك وقت چیزی صادر بشود كه موجب افسردگی امام زمان (سلام الله علیه) باشد. مراقبت كنید از خودتان، پاسداری كنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما، در دفتری كه پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور كه آنهاپاسداری می كردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری كنید تا ثبت بشود آنجا.