امام حسین(ع) همچون سایر امامان معصوم بشارت ظهور مهدی موعود (عج) را دادهاند. امام فرمودند که او امام قائم به حق است و خداوند زمین مرده را به وسیله او زنده میکند و دین حق را بر تمام ادیان پیروز میگرداند.
به راستی، چه ارتباطی میان این دو کوکب درخشان آسمان ولایت - که ملک و ملکوت، عرش و فرش همه از یگانگی آن دو سخن میگویند - وجود دارد. هر کجا حسین علیه السلام است، مهدی (عج) نیز هست و هر کجا مهدی (عج) است، حسین علیه السلام نیز هست. ذکر و نام آن یکی، با یاد و نام دیگری قرین و عجین است.
گویا امام حسین (ع) سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید; پرچم بر زمین ماندهاش را به دوش گیرد; داغهای کهنهاش را التیام بخشد و آرمانهای بلندش را لباس تحقق بپوشاند.
روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین (ع) است و حضرت مهدی (عج) پاسخ دهنده آن. در این گستره بی انتها و افقهای دور آن، کسی به خروش و التهاب فرزندش که برای رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظهها را به تماشا مینشیند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه میکند وجود ندارد.
به راستی چه رمزی مهر سکوت بر لبان بسته و چه سری در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین (ع) همیشه و همه جا، همراه و هم پای یاد حضرت مهدی (ع) است؟ چرا هر جا سخن از حسین (ع) است، نام حضرت مهدی (ع) نیز رخ میگشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین (ع) آغازین کلام مهدی علیه السلام…؟
امام حسین علیه السلام
از نگاه امام مهدی (عج) سعد بن عبدالله قمی گوید: به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! تاویل آیه «کهیعص » چیست؟ فرمود:
این حروف از اخبار غیبی است که خداوند زکریا را از آن مطلع کرده و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله باز گفته است…» . داستان از این قرار است که: زکریا از پروردگارش درخواست کرد که «اسماء خمسه طیبه » را به وی بیاموزد. خداوند، جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعلیم داد.
زکریا چون نامهای محمد، علی، فاطمه، و حسن ( علیهم السلام) را یاد می کرد، اندوهش بر طرف می شد و گرفتاریش از بین می رفت. و چون حسین علیه السلام را یاد می کرد، بغض و غصه، گلویش را می گرفت و میگریست و مبهوت میشد. روزی گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم، آرامش می یابم و اندوهم بر طرف می شود; اما وقتی حسین را یاد می کنم، اشکم جاری می شود و ناله ام بلند میشود؟
خدای تعالی او را از این داستان آگاه کرد و فرمود: «کهیعص » ! «کاف » اسم کربلا و «هاء» رمز هلاک عترت طاهره است، و «یاء» نام یزید ظالم بر حسین علیه السلام و «عین » اشاره به عطش و «صاد» نشان صبر او است. زکریا چون این مطلب را شنید، نالان و غمین شد و تا سه روز از عبادتگاهش بیرون نیامد، و به کسی اجازه نداد که نزد او بیاید. و گریه و ناله سر داد و چنین نوحه گفت: بارالها! از مصیبتی که برای فرزند بهترین خلایق خود، تقدیر کرده ای دردمندم. خدایا! آیا این مصیبت را بر آستانه او نازل می کنی؟
آیا جامه این مصیبت را بر تن علی و فاطمه می پوشانی!؟ آیا این فاجعه را بر ساحت آنان فرود می آوری؟ بعد از آن گفت: بارالها! فرزندی به من عطا کن تا در پیری چشمم به او روشن شود و او را وارث و وصی من قرار ده; آنگاه مرا دردمند او گردان; همچنان که حبیبت محمد را دردمند فرزندش گرداندی. خداوند، یحیی را به او بخشید و او را دردمند وی ساخت. و دوره حمل یحیی شش ماه بود و مدت حمل امام حسین علیه السلام نیز شش ماه بود و برای آن نیز قضیه ای طولانی است.
امام مهدی (عج)
از نگاه امام حسین علیه السلام امام باقر علیه السلام میفرماید: ای زاده رسول خدا! فدایت شوم.مرا از معنای آیه شریفه والشمس و ضحیها [سوگند به خورشید و گسترش نور آن] مطلع ساز. حضرت فرمود: مراد از خورشید، رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد. پرسید: فدایت شوم! منظور از آیه شریفه «والقمر اذا تلیها» [سوگند به ماه چون پس از آن آید. ] چیست؟ فرمود: منظور از ماه، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد. گفت: مقصود از آیه شریفه «والنهار اذا جلیها» [و سوگند به روز و چون آن را روشن سازد ] چیست؟
فرمود: مقصود از روز، قائم آل محمد (عج) است که زمین را پر از قسط و عدل کند» .
امام مهدی (عج) و امام حسین علیه السلام
خداوند متعال می فرماید: «و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا، فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا ; کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، به قتل نرسانید، مگر به حق و آن کسی که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (حق قصاص) قرار دادیم; اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است » .
سلام بن مستنیر می گوید: امام محمد باقر علیه السلام درباره آیه «و من قتل مظلوما» فرمود: «او حسین بن علی علیه السلام است که مظلوم کشته شد و ما اولیای او هستیم. و قائم ما چون قیام کند، در طلب انتقام خون امام حسین علیه السلام بر آید; پس می کشد تا جایی که گفته می شود اسراف در قتل کرده است. مقتول، حسین علیه السلام و ولی او قائم (عج) است. و اسراف در قتل این است که غیر قاتل او کشته شود. او منصور است; زیرا از دنیا نمی گذرد تا این که یاری شود به مردی از خاندان پیامبر خدا که زمین را پر از قسط و عدل کند، همچنان که پس از جور و ظلم شده باشد» .
قندوزی حنفی نیز می گوید: «از امام علی الرضا فرزند موسی الکاظم (رضی الله عنهما) رسیده که آن حضرت فرمود: آیه «و من قتل مظلوما» درباره حسین و مهدی علیهم السلام نازل شده است » . همراه با روایات 1. امام مهدی علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام در 308 روایت، وارد شده که امام مهدی (عج) نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است و در بیشتر احادیثی که از وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره حضرت ولی عصر (عج) آمده، به آن حضرت به عناوینی چون: «از تبار پسرم حسین » و «از نسل این پسرم » ، «نهمین فرزند پسرم حسین » معرفی شده است. که مجموع روایات پیامبر صلی الله علیه و آله در این زمینه 185 حدیث می باشد.
دو روایت در این رابطه:
1. مردی از طایفه همدان می گوید: از امام حسین بن علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: قائم این امت نهمین از فرزندان من است و او صاحب غیبت است، و او کسی است که میراثش را در حیاتش تقسیم می کنند» .
2. امام حسین علیه السلام می فرماید:رسول خدا صلی الله علیه و آله در بشارتی به من فرمود: ای حسین! تو سید پسر و پدر ساداتی، و «نه » فرزند از تو، امامان ابرار و امین و معصوم اند، و نهمین آنان مهدی قائم (عج) است.
پیوند: http://ommollmasaeb.blogfa.com/
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س )، حسین (ع ) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )). پیامبر(ص ) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع ) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟)). پیامبر(ص ) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.))
تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص ) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: ((این دختر (زینب ) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.))
پیامبر (ص ) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س ) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (س ) از علت آن پرسید. پیامبر (ص ) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (س ) وارد مى شود، براى زهرا(س ) بیان کرد.
حضرت زهرا (س ) پرسید: ((اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (س ) گریه کند کیست ؟ پیامبر اکرم (ص ) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع ) گریه مى کند…
پیوند: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4744/38724
زمینه سازی تربیت
در مکتب اهل بیت(علیهم السلام)نه تنها تربیت فرزندان از لحظه تولد مورد توجه بوده بلکه به زمینه های تربیت و شرایط قبل ازتولد و بلکه حتی قبل از انعقاد نطفه نیز توجه خاص شده است. ازاین رو در روایات معصومان(علیهم السلام) زمینه ها و شرایط مطلوب و نامطلوب انعقاد نطفه بیان گردید. از جمله این نکات پرهیزکردن از همبستری در شبی است که انسان قصد مسافرت دارد. امام حسین(ع)خطاب به اصحابش فرمود:
«اجتنبوا الغشیان فی اللیله التی تریدون فیها السفر فان من فعل ذالک ثم رزق ولدا کان احولا»
از همبستر شدن با همسرانتان در شبی که قصد مسافرت داریدبپرهیزید; (زیرا)اگر در اثر آن فرزندی روزی شود احول(لوچ)خواهدبود.»
اظهار محبت به فرزندان
محبت به فرزندان امری درونی است که خداوند آن را در دل والدین به ودیعت نهاده است. اما آنچه در این میان مهم می نمایدو آثار تربیتی در پی دارد ابراز آن است. این امری اختیاری است و والدین و مربیان می توانند در پرتو آن زمینه تربیت صحیح رافراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند در حالی که محبت وقتی سازنده وتاثیر گذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد.امام حسین(ع)به عنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته، در قالبهای گوناگون به ابراز آن می پرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز.
عبیدالله بن عتبه چنین می گوید: «کنت عندالحسین بن علی(علیهماالسلام)اذ دخل علی بن الحسین الاصغر فدعاه الحسین(ع)و ضمه الیه ضما و قبل مابین عینیه ثم قال: بابی انت اطیب ریحک و احسن خلقک…»
«نزد حسین بن علی(ع)بودم که علی بن حسین(ع)وارد شد. حسین(ع)(امام سجاد(ع))او را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!»
تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان
یکی از شیوه های تربیتی مورد اتفاق صاحب نظران عرصه تعلیم وتربیت، شیوه کارآمد تشویق است. تشویق به جا و متناسب با فعالیت انجام شده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر شده، به تکرار و تقویت رفتار می انجامد.
چه بسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبت خود آگاهی نداشته، در نتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندیهای ثبت خویش پی نبرده، خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. ازاین رو والدین و مربیان باید ویژگیهای مثبت فرزندان را کشف وبرجسته سازند; مورد ستایش و تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در کانون توجه است. برتشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی ومعنوی آنان بسیار تاکید شده است. امام سجاد(ع)فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بربالینم آمد و فرمود:
ماتشتهی؟ فقلت: اشتهی ان اکون ممن لااقترح علی الله ربی مایدبره لی، فقال لی: احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل صلوات الله علیه حیث قال جبرئیل(ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علی ربی بل حسبی الله و نعم الوکیل.»
چه خواسته ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی; به هنگام گرفتاری جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک می خواهی؟ اودر جواب فرمود:(درباره آنچه پیش آمده)از خداوند سؤال نمی کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.
در این حدیث ملاحظه می شود که امام حسین(ع)در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشین فرزندش که براساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانی هم نداشت. جمله «احسنت »را به کار برد و او را به «ابراهیم خلیل » تشبیه کرد.
اهمیت آموزشهای دینی فرزندان و قدردانی از معلمان و مربیان
در اسلام دانش آموزی مورد اهتمام شدید بوده و رهبران دینی پیروان خود را به آموزش و اندوختن دانش، به ویژه معارف دینی،تشویق کرده اند.
براساس سخنان معصومان(علیهم السلام)، معلمان و مربیان، به خصوص آنان که در تعلیم آموزه های دینی می کوشند، حق بزرگی برجامعه دارند و باید تلاش صادقانه شان مورد قدردانی و سپاسگزاری قرارگیرد تا رغبت و انگیزه بیشتری بیابند. مرحوم بحرانی درحلیه الابرار از شیخ فخرالدین نجفی که از فضلا و زهاد بود. چنان نقل کرده که شخصی به نام عبدالرحمان در مدینه معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین(ع)به نام «جعفر» نزدش آموزش می دید. معلم جمله «الحمدلله رب العالمین » را به جعفر تعلیم داد. هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله… به اوهدیه داد. وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود:
«و انی تساوی عطیتی هذا بتعلیمه الحمدلله رب العالمین » .
هدیه من برابر با تعلیم «الحمدلله رب العالمین » است.
تربیت عملی
بی تردید مؤثرترین عامل در تربیت اخلاقی و دینی فرزندان رفتارهای درست والدین است. پرواضح است که زبان رفتار از زبان گفتار بسی نافذتر است و در عمل آثاری نهفته است که هرگز ازگفتار برنمی آید. کودک و نوجوانی که پیوسته شاهد اعمال نیک والدین است، بطور غیر مستقیم سرمشق می گیرد و به انجام کارهای نیک تشویق می گردد. در سیره تربیتی ائمه اطهار(علیهم السلام)تربیت با رفتار و عمل بارزترین بعد تربیت است. فرزندان ائمه(علیهم السلام)با دیدن رفتار آنان سرمشق گرفته، عمل می کردند. شعیب بن عبدالرحمن خزائی می گوید: هنگامی که امام حسین(ع)در کربلا به شهادت رسید بردوشش نشانه ای وجود داشت. ازامام سجاد(ع)درباره آن پرسیدند، امام سجاد(ع)بسیار گریست وفرمود: «این، اثر بارهای غذایی است که پدرم بردوشش حمل می کردو به خانه های تهیدستان می برد.
کربلا چیست؟
کربلا یعنی رنج وبلا،اشک ودعا،عشق وصفا،یعنی عاشورا،یعنی رقیه سه ساله،یعنی اصغر شش ماهه،اکبر دردانه،یعنی کشتن حسین غریبانه……
کربلا،یعنی مسلم بی پناه،حر بی گناه،شبه مصطفی،زینب کبری،عباس دست جدا،یعنی حسین(علیه السلام) سرجدا.
سرتاسر کربلا پراست از درس وعبرت ومانند بحری است که باید از آن استخراج کنیم:یکی از پیام های عاشوراکه لازم است دراینجا به آن اشاره کنیم این است که چه شد جامعه ومردمی که خلیفه آنان امیرالمومنین (علیه السلام) بود به جایی رسید که پسر خلیفه مسلمین و پسر دختر پیامبر را این گونه به شهادت رساندند؟؟؟
قرآن درسوره مریم آیه 55 جواب این سوال رادوعامل دانسته:
1- دور شدن ازذکرخدا که مضهرآن نماز است.
2- پیروی ازشهوت رانی و هوس ودریک جمله ((دنیاطلبی))
این یک درداساسی وبزرگ است ؛جامعه مانیز جامعه اسلامی است که ممکن است به این درد دچارشود وما باید سعی کنیم در این خطر بزرگ نیفتیم که جامعه ما جامعه امامزمانی شود؛باید باتبلیغ درباره این دعامل فساد جامعه را از راه کج به راه امام حسین(علیه السلام) برسانیم وقیام عاشورا را تاابد زنده نگهداریم.
تقدیم به یاسین بی سر…
منبع:
قلم زنی یکی از طلاب «فاطمه بهیار» حوزه علمیه کوثر(س)علی آباد کتول