«میخواهیم از راه شناختن تاریخ خود، گذشتهى خود و برجستگان این تاریخ، خود را درست بشناسیم؛ امروزمان را درست بفهمیم و راه فردامان را تشخیص بدهیم.» ۱۳۸۷/۰۲/۱۹ بازخوانی تاریخ برای درسآموزی و عبرت گرفتن، از ضروریترین کارها برای فهم وضعیت فعلی و حرکت صحیح به سوی آینده است. این نکته همواره مورد توجه و تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده و بر همین اساس ایشان در فرصتهای گوناگون به تبیین تاریخی خصوصیات حکومت پهلوی و شخصیت و عملکرد سردمداران آن پرداختهاند.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از «روایتهای تاریخی دربارهی محمدرضا پهلوی در بیانات حضرت آیتالله خامنهای» است
* شرطهای ذلتآور برای سلطنت
در اوایل رفتن رضاخان که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، سفیر انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمدرضا به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، میگوید که چون بر طبق اطلاعات ما، محمدرضا به رادیو برلین گوش میکند و پیشرفتهای آلمان را روی نقشه پی میگیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمدرضا میدهد. او هم گوش کردن به رادیو برلین را ترک میکند و کنار میگذارد! آن وقت سفیر انگلیس میگوید: «حالا دیگر عیبی ندارد؛ میشود او را به سلطنت انتخاب کرد.» رژیم و دولتی که در راس آن کسی قرار دارد که تا این حد به یک سفارت بیگانه وابسته است که آنها برای سلطنت او شرطهای حقیر و ذلتآوری از این قبیل معین میکنند و او هم آن شرطها را میپذیرد و عمل میکند تا آنها او را به سلطنت برسانند، معلوم است که چقدر به بیرون از این مرزها و به قدرتهای خارجی وابسته است.[۱]
* بیست و پنج سال دیکتاتوری بعد از کودتا
بعد از آنکه حکومت مصدق را [در مرداد سال ۱۳۳۲] سرنگون کردند البته قبلا مرحوم آیتالله کاشانی را با ترفندهای خودشان منزوی کردند، کنار زدند و با بیتدبیریهایی که انجام گرفت کنار گذاشتند باز سر کار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، کودتای ۲۸ مرداد را به وجود آورند و محمد رضا را که از ایران فرار کرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا کرد.[۲]
* دستور از آمریکاییها، اجرا از محمدرضا شاه
شاه - محمدرضا - برای اینکه یک نخستوزیری را از کار برکنار کند و یک نخستوزیر دیگر را جای او بیاورد، مجبور شد برود آمریکا، دو هفته، سه هفته در آمریکا بماند، تا موافقت آنها را جلب کند که این زید را از کار برکنار کند، این عمرو را به جای او بگذارد! کار کشور ما به اینجا رسیده بود. در سالهای آخر حکومت پهلوی از این هم زشتتر بود. بحث رفتن به آمریکا دیگر نبود؛ همینجا سفیر آمریکا و سفیر انگلیس به کاخ شاه میرفتند، به او میگفتند شما در قضیهی نفت اینجوری عمل کنید، در قضیهی ارتباطات جهانی اینجوری عمل کنید، با ملت اینجوری عمل کنید، با مبارزین اینجوری عمل کنید؛ دستور میدادند. شاه هم قبول میکرد. خوب، وقتی که رئیس یک مملکت اینقدر ضعیف، اینقدر زبون، اینقدر در مقابل بیگانگان تسلیم باشد، دیگران وضعشان معلوم است. این وضع کشور ما بود.[3]
* فشار بر ملت و خضوع در مقابل بیگانه
محمد رضای پهلوی در سالهای دههی چهل و دههی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان- خشن؛ بدون اندک ملاحظهای از مردم- وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است.[4]
* بدترین فسادها از شاه و اطرافیانش به وجود میآمد
[یک خصوصیّت] این رژیم خبیث، فساد بود. انواع فساد، از فسادهاى جنسى بگیرید که مبتلابه تقریباً همهى دربارىها و دوروبرىها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرمآور است. آن روز خیلى از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهى از قلم خارجىها درمیرفت، چیزهایى را میگفتند فساد جنسى، فساد مالى، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتى ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالىترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبرىهایش، بالاترین فسادهاى مالى، بزرگترین رشوهها، بدترین دستاندازىها، خباثتآلودترین فشارها بر منابع مالى ملّت بهوجود مىآمد. براى خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتى بهوسیلهى عناصر اصلى حکومت آن روز در ایران بهوجود آمد و اتّفاق افتاد.[5]
منبع
۱] - بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۷۴/۰۳/۱۴
[۲] - بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
[3] - بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه ۱۳ آبان ۱۳۸۸/۰۸/۱۲
[4] - بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادی سنندج
[5] - بیانات در دیدار مردم قم
توصیه به علم در اسلام :
استاد اهمیت اسلام به مسأله علم و علم آموزی را کم نظیر می دانند واهمیت آن را در متن دستورات دین چنین بیان می کنند: از قدیمترین زمانی كه كتب اسلامی تدوین شده در ردیف سایر دستورهای اسلامی ، از قبیل نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منكر ، بابی هم تحت عنوان ” باب وجوب طلب العلم ” باز شده و علم به عنوان یكی از فرایض شناخته شده.
از طرفی اسلام تمام موانع و قیود برای علم آموزی را از سر راه طالب علم برداشته است شهید با ذکر احادیثی این قیود و رفع آن ها را اینگونه بیان می نمایند:
1-«طلب العلم فریضه علی كل مسلم» میفرماید جستجو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است ، هیچ استثنائی ندارد ، حتی از لحاظ زن و مرد هم استثنائی ندارد ، چون مسلم یعنی مسلمان ، خواه مرد باشد و خواه زن ، به علاوه اینكه در بعضی از نقلهای كتب شیعه كه در ” بحار الانوار ” نقل میكند ، كلمه « و مسلمه » هم تصریح و اضافه شده. این حدیث میفرماید فریضه علم یك فریضه عمومی است ، اختصاص به طبقهای یا صنفی یا جنسی ندارد . ممكن است یك چیز مثلا بر جوانان فرض باشد نه بر پیران ، بر حاكم فرض باشد و نه بر رعیت ، یا بر رعیت فرض باشد نه بر حاكم ، وظیفه مرد باشد نه وظیفه زن ، مانند جهاد و نماز جمعه كه فقط بر مردان فرض است ، بر زنان فرض نیست ، اما این فریضه كه نامش فریضه علم است بر هر مسلمانی فرض است و هیچگونه اختصاصی ندارد .
2-«اطلبوا العلم من المهد الی اللحد». ممكن است فریضه و تكلیفی از لحاظ زمان محدودیت داشته باشد و نشود در هر زمانی به او پرداخت . مثلا روزههای واجب وقت و زمانش معین است و آن ماه مبارك رمضان است ، و حتی نماز از لحاظ ساعت شبانه روز وقت معینی دارد و فقط در ساعات معین بایدانجام گیرد . حج واجب است اما در همه وقت نمیشود آن را بجا آورد ، موسم معین دارد و آن ماه ذی الحجه است ، ولی فریضه علم محدود به هیچ وقت ، هیچ زمان و هیچ سن و سال نیست و اگر وقت روزه ، ماه رمضان و وقت حج ، ماه ذی الحجه و وقت نماز ظهر مثلا از ظهر تا نزدیك غروب است ، وقت تحصیل علم از گهواره تا گور است .
3-جملهای از رسول اكرم ( ص ) روایت شده به این عبارت : «الحكمة ضاله المؤمن یأخذها اینما وجدها»،یا به این تعبیر : « كلمة الحكمة ضالة المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها »یعنی حكمت گمشده مؤمن است ، و هر كس كه چیزی گم كرده آن را در هر نقطه كه پیدا كند معطل نمیشود و برمیدارد . در فرا گرفتن علم ، یگانه شرط اینست كه آن علم درست و صحیح و مطابق با واقع و حقیقت باشد ، شما به آن كسی كه علم و حكمت را از او فرا میگیرید كار نداشته باشید. این احادیث ، قید و محدودیت را درباب علم از لحاظ صرف ارتباط ، یعنی از لحاظ كسانی كه یك نفر مسلمان علم خود را از آنها فرا میگیرد برداشته است . زیرا ممكن است یك وظیفه ای از این نظر محدود باشد . مثلا نماز جماعت را باید به یك نفر اقتداء كرد ، اما شرط دارد ، شرطش این است كه مسلمان باشد ، مؤمن باشد ، عادل باشد . اما در تعلیم و تعلم هیچیك از این شرطها منظور نشده.
آن چه در ذیل این بحث(توصیه اسلام به علم) شایسته است به آن پرداخته شود منطق قرآن و سیره امامان معصوم (علیهم السلام) به عنوان دو رکن اصلی اسلام است.
منبع:
مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص257
مرتضی مطهری، ده گفتار،ص171
امام عصر(عج) یک کار اساسی که می کند همان شکوفایی عقل هاست که بر آن اساس همگی او را پیروی کرده و به سوی کمال حقیقی حرکت می کنند! امام هادی (ع)فرمودند: «العقل یعرف به الصادق علی الله فیصدقه و الکاذب علی الله فیکذبه … » عقل که راه صحیح را از غلط جدا می کند و صراط مستقیم الهی را از پرتگاه ها و جاده های هولناک باز می شناسد و راه صحیح را تأیید و راه غلط را رد می نماید. این عقل فطری برای انسان حجت خدا و راهگشاست. با توجه به برخی از روایات رسیده ما می توانیم به اعتباری، بهره گیری از عقل را به دو قسمت تقسیم کنیم: عقل فردی که شخص خود انسان از آن بهره مند است و عقلی که اجتماع نوع بشر از این نعمت الهی بهره می برد.تقسیم. عقل فردی نحوه فهم انسان از عالم هستی و جایگاه و منزلت خویش را راهبری می کند. همان گونه امیرالمومنین(علیه السلام) عقل و عاقل را تعریف فرموده اند. از آن حضرت(علیه السلام) پرسیدند: «صف لنا العاقل، فقال: هو الّذی یضع الشیء مواضعه. ثم قیل له: صف لنا الجاهل، فقال قد فعلت؛ عاقل کسی است که جایگاه و منزلت هر چیز را می شناسد و آن را در جای خودش می نهد و در نتیجه نادان کسی است که راه را گم کرده است، غلط می فهمد و غلط عمل می کند.» چه بسیار انسان های عاقلی که در طول دوران های مختلف بشری زندگی کرده و از دنیا رفته اند اما در میان جامعه ای بوده اند که عقل جمعی اجازه شکوفایی و تکامل را به انسان ها نداده است و نهایتا فقط توانسته اند عده ی کمی را با خود همراه کنند.
بنابراین حرکت جامعه بشری به سوی عقلانیت در زمینه سازی ظهور نقش بسزایی ایفاء می کند یعنی جامعه انسانی به یک رشد و بلوغ لازم جهت ظهور حضرت صاحب عجل الله می رسد.
امروز درک و فهم بشری نسبت به گذشته بیشتر شده است گرچه تمدن جدید بشری مشکلات زیادی را برای او به ارمغان اورده ولی با این وجود بشر امروزی به این نتیجه رسیده است که آرامش و صلح در گرو پاکی و حرکت به سوی صفات انسانی است.
منبع:
http://www.shahrekhabar.com/cultural/148428540006440
زمانى كه زمان رحلت أبوالحسن علی بن محمد سمری (آخرین نایب خاص امام عصر(عج)) نزدیک شد از او پرسیدند: [نیابت را] به چه كسى وصیّت مى كنى؟ او نوشته ای از امام عصر (عج) را که نزدش بود به جمع حاضر نشان داد. در آن نوشته شده بود:
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم؛ اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند كه تو ظرف شش روز آینده خواهى مُرد؛ پس خود را براى مرگ مهیّا كن و به احدى وصیّت مكن كه پس از وفات تو قائم مقام تو شود؛ زیرا غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن، پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.
«وَ سَیَأْتِی إِلَى شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.»
و به زودى كسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده كنند، بدانید هر كه پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رۆیت و مشاهده كند دروغگوى مفترى است و لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم.
منبع:«احتجاج طبرسی،جلد 2 صفحه 47
دستورالعمل عرفانی از علامه مجلسی
دريافته هايى را كه اين بنده ، از دوران رياضت و خودسازى بدست آوده ام ، مربوط به زمانى است كه به مطالعه و تحقيق تفاسير پرداخته بودم ، و شبى بين خواب و بيدارى حضرت محمد((ص )) را زيارت كردم . با خود گفتم كه : شايسته است تا در كمالات و اخلاق وى دقيق شوم ، هر چه ندبر من فزونتر مى گشت ، عظمت و نورانيت آن حضرت گسترده تر و روشنتر مى نمود. از اين روى ، دريافتم كه خلق و سرشت او، قرآن است ، و بايد در قرآن بينديشم . هر چه دقت من در آيه اى بيشتر مى شد، دريافت فزونترى از حقايق نصيبم مى گرديد. بگونه اى كه يك باره حقايق بيكرانى به جانم سرازير مى شد. و چنين موهبتى ، در پى هر تدبر من در آيه اى پديد مى آمد.
البته ، براى كسى كه به چنين توفيقى دست نيافته ، باور اين سخن ، غير ممكن مى نمايد، چرا كه غير عادى به نظر مى رسد، اما - در نام وياد اين مطالب - راهنمائى و برادران ايمانى ام را قصد نموده ام . آن دستور ((خودسازى و رياضت )) عبارت است از:
*از هر كلامى كه سود ندارد، و بلكه از غير ياد حق تعالى ؛ زبان به كام كشيدن . از لذتها و خوشيهاى (غير ضرورى و باز دارنده )، خوردنيها،پوشيدنيها، زناشوييها، مسكنها و…، دست كشيدن .
*از مراوده با غير اولياءالله دورى جستن .
*خواب فراوان را ترك نمودن .
*ياد خداوند متعال را، همراه با مراقبت ، پيشه خود ساختنو…….
منبع:http://ghazaye-rouh.blogfa.com/post-10.aspx