22بهمن؛ روز طلوع و ظهور بزرگترین انقلاب دوران تاریخ ما پس از اسلام
«روز 22 بهمن، روز نجات ملّت ایران و روز شکوفایى و پیروزى بزرگترین انقلاب دوران تاریخ ما از شروع اسلام تا امروز [است] … یومالله بیستودوّم بهمن براى ما، هم از این نظر حائز اهمیت است که روز طلوع و ظهور بزرگترین انقلاب دوران تاریخ ما پس از اسلام است، و هم از این نظر که روز شکوفایى استعدادهاى ملّت ما و بهرهگیرى از زحمات و رنجها و مصائبى است که این ملّت در طول انقلاب بزرگ خود و در طول سال هاى مبارزه و نهضت متحمّل شده است. ما ملّت ایران این انقلاب را عید مبارک بزرگ خودمان بهشمار مىآوریم. پیش از این انقلاب، ما جامعهاى بودیم از اراده انسانى بهدور، از اسلام بهدور، تحت سلطه بیگانگان، تحت سلطه مستکبران، وضع مادّى ملّت ما و وضع معنوى این ملّت هر دو بد. انقلاب ما با نام خدا و با طلب مدد و کمک از پروردگار براى پیروزى اسلام و رفع ظلم و ستم آغاز شد و با تحمّل مصائبى در طول پانزده سال و بیشتر، به پیروزى رسید».
22 بهمن؛ آغازگر نه پایان بخش
«از اوّلین روز پیروزى این انقلاب، همه ما گفتیم و همه ملّت باور کردند که کار با پیروزى بر ایادى آمریکا در کشورمان تمام نمیشود، کار در 22 بهمن به پایان نمیرسد، بلکه کار در این روز بزرگ و مبارک تازه آغاز میشود. ما در 22 بهمن قدم در جادّهاى گذاشتیم که انتهاى این جادّه، جامعه اسلامى و انسانىِ آسوده و پر نعمت و پر برکت و برابر امر خدا و قوانین الهى است؛ به تدریج به آن نهایت نزدیک خواهیم شد»(پیام تلویزیونی به مناسبت چهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی؛ 21 بهمن 1361)
راهپیمایى 22 بهمن؛ باران رحمت، تجلی عظمت و مایه امید دوستان و سرخوردگى دشمنان
«راهپیمایىهاى مردم عزیز ما در مناسبتهاى مختلف انقلاب و مهمتر از همه در 22 بهمن، همانند باران رحمتى است که چشمها و دلها را با حقیقت درخشان انقلاب آشنا مىکند، عظمت انقلاب و امام بزرگوار را متجلى مىسازد و امید و خوشحالى را براى دوستان و یأس و سرخوردگى را براى دشمنان به ارمغان مىآورد و اینجانب، خداوند متعال را بر این توفیق و لطف بزرگ، شکرگزار و ملت ایران را بر این همت و عزم و وفادارى سپاسگزارم».
(دیدار کارگزاران حج با رهبر انقلاب 28 بهمن 77)
راهپیمایی 22 بهمن؛ یعنی مخالفین با مردم طرف هستند
«سى سال از انقلاب ما می گذرد. هر سال آن کسانى که سالگرد انقلاب را مجسم کردند، برجسته کردند، جشن گرفتند، آحاد مردم بودند. میلیون ها مردم هر سال 22 بهمن در سرتاسر کشور به خیابانها مىآیند؛ آنها اعلام می کنند عید انقلاب را، سالروز انقلاب را، یادبود انقلاب را. این معنایش چیست؟ این معنایش این است که انقلاب، قائم به ایمان هاى آحاد مردم است؛ مخالفین با انقلاب، مخالفین با نظامِ برآمده از انقلاب، با مردم روبهرو هستند، با مردم طرفند».
بهمن؛ نعمتی که باید همه عمر برای آن شکرگزاری کرد
«حضور همه اقشار از پیر و جوان، زن و مرد در صحنه ، آن هم در شرایطی که 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، بزرگترین نعمت الهی است که باید همه عمر را برای آن شکرگزاری کرد».
«هنر بزرگ و برجسته این است که در ایران مردم خود، صاحبان انقلاب و کشور هستند و کار برگزاری جشن انقلاب بر دوش خود آنان است و به همین دلیل، مردم از این ثروت عظیم که مایه عزت و استقلال آنهاست، حمایت میکنند و هرجا که نیاز باشد، حضور خود را نشان میدهند».
شخصيت زهراي اطهر، در ابعاد سياسي و اجتماعي و جهادي، شخصيت ممتاز و برجستهيي است; به طوري كه همهي زنان مبارز و انقلابي و برجسته و سياسي عالم ميتوانند از زندگي كوتاه و پرمغز او درس بگيرند. زني كه در بيت انقلاب متولد شد و تمام دوران كودكي را در آغوش پدري گذراند كه در حال يك مبارزهي عظيم جهاني فراموش نشدني بود. آن خانمي كه در دوران كودكي، سختيهاي مبارزهي دوران مكه را چشيد، به شعب ابيطالب برده شد، گرسنگي و سختي و رعب و انواع و اقسام شدتهاي دوران مبارزهي مكه را لمس نمود و بعد هم كه به مدينه هجرت كرد، همسر مردي شد كه تمام زندگيش جهاد فيسبيلالله بود و در تمام قريب به يازده سال زندگي مشترك فاطمهي زهرا و اميرالمؤمنين(عليهماالسلام)، هيچ سالي، بلكه هيچ نيم سالي نگذشت كه اين شوهر، كمر به جهاد فيسبيلالله نبسته و به ميدان جنگ نرفته باشد و اين زن بزرگ و فداكار، همسري شايستهي يك مرد مجاهد و يك سرباز و سردار دايمي ميدان جنگ را نكرده باشد.
پس، زندگي فاطمهيزهرا(س)، اگر چه كوتاه بود و حدود بيست سال بيشتر طول نكشيد; اما اين زندگي، از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و كار انقلابي و صبر انقلابي و درس و فراگيري و آموزش به اين و آن و سخنراني و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامي، درياي پهناوري از تلاش و مبارزه و كار و در نهايت هم شهادت است. اين، زندگي جهادي فاطمهيزهراست كه بسيار عظيم و فوقالعاده و حقيقتا بينظير است و يقينا در ذهن بشر ـ چه امروز و چه در آينده ـ يك نقطهي درخشان و استثنايي است.
منبع:
سخنراني مقام معظم رهبری در ديدار جمع كثيري از بانوان كشور 68/10/26
حتّی یک انیمیشن هم برایش ساختند؛ برای تناسخ. در این باره بود که فرد پلیدی که به قتل رسیده بود، در قالب یک «مگس» دوباره متولّد می شود و برای انتقام به سراغ قاتلش می رود. این انیمیشن هندی بود.(۱) هرچند اینگونه عقاید را بیشتر در عرفانهای شرقی دیده ایم؛ ولی در بیشتر عرفانهای دروغین و ادیان غیرالهی (مثلاً در آئین مصریان قدیم) این اعتقاد وجود داشته و دارد. مثلاً در رمان تاریخی «سینوهه»، غلام پیر و زشت سینوهه، به خاطر دَله دزدی های فراوانش همیشه می ترسید که در قالب جانوری پست به جهان بازگردد.
پیروان تناسخ، اعتقاد دارند که روح کسی که می میرد، بنا بر اعمالی که در زندگی اوّلش انجام داده است، در قالب موجودی دوباره متولّد می شود. اگر خوب بوده، دوباره در قالب انسان متولّد می شود و اگر بد بوده است، در شکل حشرات و گیاهان که دستشان در انجام امور بسته است. (۲)
از نظر اسلام، تناسخ امری باطل است. البتّه تناسخ هم نوعی بازگشت به زندگی است؛ ولی با رجعت تفاوتهایی دارد و همین تفاوتهاست که باعث می شود، باطل و نادرست باشد. با ما همراه باشید تا «دلایل نادرست بودن تناسخ» را برشمریم.
دلایلی برای از دور خارج کردن تناسخ
مهم ترین شباهت بین رجعت و تناسخ، «بازگشت دوباره به زندگی» است؛ امّا مهمترین تفاوت این دو، این است که در تناسخ، روح به بدن «دیگری» بازمی گردد و در رجعت، روح به «همان جسم سابقش» که در خاک بوده بازمی گردد.(۳)
این را هم قبل از توضیح مطلب اضافه کنیم که مهمترین دلیل باطل بودن تناسخ، این است که در این فرض، «عدالت خداوند» زیر سوال می رود. چگونه؟ با ما همراه باشید.
الف) خداوند بدنی را که گناه نکرده، مجازات نمی کند
در فرض تناسخ، مثلاً A که در زمین، انسانهای بسیاری را کشته و جنایات بسیاری کرده است، در قالب یک موجود دیگر، فرض کنید سوسک، به زمین باز می گردد. حالا این A دیگر انسان نیست که بشود از او خواست که پاسخگوی اعمالش باشد؛ در عین حال، اگر هم همان سوسک را زیر پایمان له کنیم تا تلافی آن جنایات A درآمده باشد، در انتقام، موفّق نبوده ایم.
می دانید چرا؟
چون A در زمان انجام جنایات، از دستهایش استفاده کرده است و نه آن پاهای سوسکی ظریف و پرز دار. حتّی اگر A در قالب یک انسان دیگر هم به دنیا برگردد، باز هم نمی شود آن «جسمِ دیگر» را مجازات کرد. چرا که آن جسم، گناهی نکرده که بخواهد به خاطرش مجازات شود.
نکته ی مهمی که نباید فراموش کنیم این است که در رجعت، هدف، بازگشت مردگان به «دنیا» است تا جسم مادّی شان، طعم عذاب را بچشد (یا اگر انسانهای نیکی هستند، در دنیا، جسم مادّی شان از نعمتها بهره ببرد) وگرنه «ارواح» انسان های بد و خوب، در برزخ، مجازات و پاداش اعمالشان را می بینند و می چشند.
با این استدلال، در تناسخ، نمی توان عدالت خداوند درباره ی مجازات بدکاران و پاداش دادن به خوبان را محقّق ساخت؛ چرا که آن بدنی که بازگشته، بدن جنایتکار/نیکوکار نیست که بشود تحت عذاب/ نوازش قرارش داد. (۴)
یادمان باشد که خداوند وعده داده است که بَدان و نیکان، هر دو، در «همین دنیا»، مرحله ای از مجازات و پاداششان را دریافت می کنند.(۵) و «وعده های خداوند تخلّف ناپذیر است.»(۶)
ب) خداوند به کافران فرصت دوباره نمی دهد
دوباره فرض کنید، همان A چندین و چند بار به زندگی برگردد و در هر بار، چون نمی شود مجازاتش کرد، فرصت داشته باشد که جنایت کند یا حتّی در زندگی دومش فرصتی برایش به وجود بیاید که زندگی درستی را درپیش بگیرد. در فرض اوّل، این جنایتکار، در مسیری می افتد که امکان توقّفش وجود ندارد و در فرض دوم، چون آن جنایتکار، فرصت دوباره ای پیدا کرده است، دیگر نمی شود او را به خاطر زندگی اوّلش مجازات کرد. هر دو این فرض ها با عدالت خداوند ناسازگاری دارد.(۷)
خودتان قضاوت کنید: فکر کنید کسی بمیرد و تازه بفهمد که در برزخ چه خبر است! چقدر مجازاتهای وحشتناک وجود دارد و مهم تر از همه، بفهمد که خداوند و فرستادگانش(علیهم السلام) در تمام مدّت، راست می گفتند و او این حقّ را نفهمیده است.
در چنین شرایطی اگر یک جو عقل در سرِ کسی باشد، می خواهد به زندگی بازگردد و کم کاری هایش را جبران کند؛ ولی از طرفی اگر به چنین کسی فرصت دوباره داده شود، ارزش آن کسی که این مسائل را «ندیده» باور کرده است، زیر سوال می رود.
معلوم است آن کسی که آنقدر به پیامبران و امامان(ع) ایمان داشته است که حرف آنها را چشم بسته پذیرفته است، ارزش بیشتری دارد تا کسی که در دنیا هرگز حرف آنان را نپذیرفته و تازه پس از مُردن به درستی حرف آنان پی برده است. عدالت خداوند اجازه ی چنین تبعیضی نمی دهد که فرد «با ایمان» و فرد «تردید کننده در فرستادگان» هر دو پاداش ببرند. به قول خودش «آیا مؤمن با فاسق گناهکار یکسان است؟!» (۸)
حالا بیایید دوباره عقیده ی درستی را مرور کنیم که با خداوند و صفات زیبا و نیکویش همخوانی دارد: رجعت، بازگشت ارواح مردگان به همان «بدن قبلی» شان است. همان بدنی که گاهی در خاک پوسیده است و کرمها و حشرات تمام آن را خورده اند. خداوند نه تنها می تواند آن بدنها را به دنیا بازگرداند، بلکه می تواند شیارهای انگشت آنها را هم به همان حالتی درآورد که پیش از آن بوده است.(۹)
امّا اگر آن انسانهای رجعت کننده، خوب و درستکار بوده اند، به بدنهایشان در خاک آسیبی نمی رسد؛ چنانکه درباره ی بازگشت امام حسین(علیه السلام) به دنیا آمده است که ایشان در حالی به دنیا بازمی گردند که خاک را از سرشان فرو می ریزند تا همان جلوه ی محمّدی را بیابند و بار دیگر رخساره ی خویش را به رخ خورشید بکشند.(۱۰)
«این است آئین محکم و استوار.»(۱۱)
منبع:
۱ این انیمیشن با نام «Eega» در سال ۲۰۱۲ پخش شد.
۲ برای مطالعه ی بیشتر ن.ک به: بنیاد دائره المعارف اسلامی، ذیل واژه ی تناسخ
۳ شیخ حر عاملى، محمّد بن حسن، «الإیقاظ من الهجعه بالبرهان على الرجعه»، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۶۲، ص ۳۰۵؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳٫۵٫
۴ همان، ص ۴۲۷؛ با استفاده از همان.
۵٫ آلعمران: ۵۶ «فَأَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرین؛ اما کسانى که کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت به سختى عذابشان کنم و یاورانى نخواهند داشت.»
۶ آل عمران: ۹ «انَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعاد»
۷ شیخ حر عاملی، همان، ص ۴۲۸؛ با استفاده از همان.
۸ سجده: ۱۸٫
۹ قیامت: ۳-۴٫
۱۰ روایت از امام صادق(علیه السلام): «…نخستین کسى که در رجعت از قبر بیرون مى آید و خاک از سر و روى خود می تکاند، حسین بن على است که با هفتاد و پنج هزار نفر برانگیخته می شوند.» مجلسى، محمد باقر، «مهدى موعود ( ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار)»، تهران، اسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ۱۳۷۸، ص ۱۲۲۳٫
۱۱ توبه: ۳۶
سبب زیاد شدن اشراف نور امام علیه السلام در دل او می گردد.
۲٫ دعا برای فرج موجب طولانی شدن عمرش خواهد شد ان شاء الله.
۳٫ موفق به تعاون در کارهای نیک و تقوا می شود.
۴٫ به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند توفیق می یابد.
۵٫ هدایت می شود به نور قرآن مجید.
۶٫ فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام زودتر واقع خواهد شد.
۷٫ سبب پیروزی از پیغمبر و امامان – صلوات الله علیهم اجمعین – می شود.
۸٫ وفای به عهد و پیمان الهی است.
۹٫ آثار نیکی به والدین برای دعا کننده فرج حاصل می گردد.
۱۰٫ فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.
۱۱٫ سبب وسعت روزی است ان شاء الله.
۱۲٫ باعث آمرزش گناهان می شود .
۱۳٫ دعا کننده مشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود.
۱۴٫ در زمان ظهور آن حضرت به دنیا رجعت می کند.
۱۵٫ از برادران پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود. اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرمودهاند: “و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.”
۱۶٫ این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها
میشود.
۱۷٫ اظهار محبت قلبی است.
۱۸٫ نشانه انتظار است.
۱۹٫ زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.
منبع:
مکیال المکارم
هر چند که ما را نوشتند از گداها
اصلاً نمی آید گدا بودن به ماها
ما روسیاهان ارزش خاصی نداریم
ماها کجا و نوکری دلرباها؟!
ما هر چه قدر اصرار کردیم او نیامد
اصلاً چه شد «آقا بیا آقا بیا» ها؟!
ماها که هیچ … این خوب ها در انتظارند
کی می رسد روز وصال آشناها؟!
از دوریش بدجور حال ما خراب است
رونق گرفته باز هم دارالشفاها
من که بدم پس دیدنش روزی من نیست
ای خوش به حال خوب ها … حاجت رواها
باشد درست … آقای ما خیلی کریم است
امّا دگر تا کی گنه؟ تا کی خطاها؟
طبق احادیث رسیده … ناظر ماست
بد نیست پیشش ذرّه ای شرم و حیاها
از بس که بر اعمال بد اصرار داریم
رنگی ندارد پیش او دیگر حناها!
یک راه حل باقی است آن هم نام زهراست
نامی که باشد از تبار کیمیاها
منبع:
محمد فردوسی