ائمه طاهرین علیهم السلام بسیاری از مسائل را با لسان ادعیّه بیان فرموده اند، لسان ادعیّه با لسانهای عادی که آن بزرگواران داشتند و احکام را بیان می فرمودند خیلی فرق دارد… آن که سبکبار می کند انسان را و از این ظلمتکده می کشد او را بیرون و نفس را از آن گرفتاری ها و سرگشتگی هائی که دارد خارج می کند این ادعیّه ای است که از ائمه ما وارد شده اند… این ادعیّه مهیّا می کنند این نفوس را برای این که این علائقی که انسان دارد و بیچاره کرده انسان را این علائق، این گرفتاری هائی که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است، متحیّر کرده است، نجاتش بدهند و آن راهی که راه انسان است ببرند، راه های دیگر راه انسان نیست، صراط مستقیم راه انسانیّت است.
منبع:
[امام خمینی ،صحیفه نور، ج 12، صص 240 – 241]
… (سیّد می گفت : ) کسی که در راه اهل بیت هست که مشکلی ندارد، امّا کسی که در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت و گوشهای بنشیند و شما به او بها ندهید، میرود و دیگر هم بر نمیگردد؛ امّا وقتی او را تحویل بگیرید، او را جذب این راه کردهاید… یک بار یکی از بچّههای هیأت آمد و به سیّد گفت: «تو مراسمها و روضهی اهل بیت (علیهم السلام)، اصلاً گریهام نمیگیرد!» سیّد گفت: «اینجا هم که من خواندم، گریهات نگرفت؟!» گفت: «نه!». سیّد گفت: «مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گریهات نمیگیرد!» این شخص با تعجبّ میگفت: «عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن گریهات میگیرد! اما این سیّد میگوید مشکل از من است!»بعدها میدیدم که او جزو اوّلین گریه کنندگان مصائب ائمّهی اطهار (علیهم السلام) بود.
[ رسم خوبان1، اخلاق ، شیوه علمدار (شهید سید مجتبی علمدار ) ، صص 75 - 79 ]
دندان طمع را باید کند . در دنیا آنچه نیست که نیست ، آنچه را هم هست نیست فرض کن ، دندان طمع دنیا را یک جا بکن . در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی سفر خوش می گذرد. در دنیا ما مسافریم… انسانی که طول امل و آرزوی دراز و زیاد دارد هرچه را خداوند به او داده و می دهد اصلا نمی بیند، چون حواسش جای دیگر است و به نداده هاست. طمع باعث می شود که هر چه را به فرد می دهند ، نبیند و به خاطر چیزهایی که می خواهد و چون برای او ضرر دارد به او نمی دهند ، دائم اخمش درهم باشد .
منبع:
[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ،صص42 و 43]
ادب و حیا درهای بسته را باز میکند و بی ادبی درهای باز را میبندد. با ادب بروی راه هست، بی ادب بروی راه بسته است باید آنقدر ادب ورزید تا محبت طلوع کند. وقتی محبت طلوع کرد ادب کنار می رود “تَسْقُطُ الْآدَابُ ُ بَیْنَ الْأَحْبَابِ” یعنی با هم یگانه میشوند. اینجاست که عبد کار خدا میکند و خدا کار عبد را. ادب و حیا درهای بسته را باز می کند و بی ادبی درهای باز را می بندد، بی حیایی بود که سبب شد . در آن کوچه باریک جلوی دختر پیامبر (ص) را بگیرند، به نحوی که حضرت نه راه پیش رفتن داشتند و نه راه بازگشت، و آن جسارت را مرتکب شدند . شخص با ادب به زمین ها و آسمان ها و به خوبان خدا راه پیدا می کند. ائمه (علیهم السلام) آرزو دارند ما با ادب باشیم و آزار نرسانیم تا پهلوی ما بنشینند. اگر ما یک خورده باحیا باشیم، ائمه خدا را در ما می بینند. می بینی وقتی بچه ات نماز می خواند چقدر کیف می کنی؟ ائمه که پدر حقیقی ما هستند چطور؟ آداب شرع، همه ادب است.
از خدا خواهیم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب
منبع:
[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی، تالیف مهدی طیب]
به دلیل مبارزه با رژیم پهلوی سر از زندان قصر تهران درآورد. با شکنجه نتوانستند چیزی از زبانش بکشند. با یک کمونیست هم سلولش کردند. او هم فهمیده بود عبدالله حساس است. تا آب می آوردند یا غذا ، اول می خورد که عبدالله نتواند بخورد. نماز خواندن و قرآن خواندن عبدالله را مسخره می کرد.
شب جمعه بود. دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به دعای کمیل خواندن. تا رسید به این جمله (…فَلَئِنْ صَیَّرْتَنی لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنی وَ بَیْنَ اَهْلِ بَلاَّئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنی وَ بَیْنَ اَحِبّاَّئِکَ وَ اَوْلیاَّئِکَ …) خدایا اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی اندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد. نتوانست خودش را نگه دارد. افتاد به سجده. خیلی گریه کرد. سرش را که بلند کرد، دید هم سلولیش سرش را گذاشته کف سلول و زار می زند.
منبع:
[ برداشت از کتاب یادگاران 5 ( کتاب شهید عبدالله میثمی) انتشارات روایت فتح ، چاپ چهارم ، 1389 ،ص20 ]