به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام والمسلمین انصاریان، خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شما است؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها [همه] از آیات خدا است، تا متذکّر [نعمت های او] شوند!»[1]
پوشش در بهشت
1.خداوند کسانی را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، در باغ هایی از بهشت وارد می کند که از زیر درختانش نهرها جاری است؛ آنان با دست بندهایی از طلا و مروارید زینت می شوند؛ و در آن جا لباس هایشان از حریر است».[2]
2.«در آن باغ های بهشتی، زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی ورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است…حوریانی که در خیمه های بهشتی مستورند».[3] از این آیات استفاده می شود که در بهشت مسئله حجاب و پوشش مطرح است، ولی حد آن از این آیات معلوم نمی شود.
روایاتی نیز وجود دارد که ناظر به محفوظ ماندن زنان از نگاه دیگران در بهشت است: حلبی می گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم که تفسیر عبارت قرآنی «خَیْراتٌ حِسان»[4] چیست؟ فرمود مقصود زنان خوب مؤمنه و عارفه است.
وی می گوید گفتم: تفسیر آیه «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیام» چیست؟ فرمود: مقصود حوریه هایی است که پیوسته پرده نشین به سر برده اند، در میان خیمه هایی از درّ و یاقوت و مرجان.[5]اما در ارتباط با این که در بهشت قلب منحرفی وجود ندارد؛ چرا چنین حجابی در آن جا نیز برقرار است؟! شاید بتوان گفت که در دنیا نیز حجاب، تنها برای جلوگیری از چشم ناپاک نیستو در آخرت هم شاید این حجاب، دلایل دیگری داشته باشد! امروزه حجاب حداقلی در تمام دنیا به عنوان زینت به شمار می آید و شاید حجاب بهشتیان از باب زینت باشد.
گفتنی است، تصوری که ما نسبت به بهشت داریم این است که مردان و زنان در آن جا مانند دنیا، در مجامع عمومی و خیابان ها سرگردانند و دائماً در معرض دید دیگران به سر می برند. اما واقعیت این است که نمی توان چنین تصوری را صحیح دانست، بلکه هر یک از مؤمنان با همسران بهشتی در خانه ها و باغ های بهشتی به حمد و تسبیح خداوند مشغول اند.
پی نوشت ها
[1] اعراف، 26.
[2] حج، 23.
[3] الرحمن، 56 و 72.
[4] الرحمن، 70
[5] کلینی، کافی، ج 8، ص 156.
یکی از شواهدی که خصال و مقام حضرت ابوالفضل علیه السلام را به اثبات می رساند، فرمودة معصومین علیه السلام، آن وجودهای مقدسی که به ضمائر و اسرار بندگان واقف هستند، در بارة ایشان است.
بنا به فرمودة حضرت علی علیه السلام، حضرت عباس علیه السلام در پیشگاه خداوند مقام بسیار ارجمندی دارد. خداوند به جای دو دستش که در عاشورا فدا کرد، دو بال به او می دهد و او همچون جعفر طیار در فضای بهشت همراه فرشتگان پرواز می کند.[1]
چون حضرت علی علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت، عباس علیه السلام را فراخواند و او را به سینة خود چسباند و فرمود: «ولدی و سنقر عینی بک فی یوم القیامه؛[2] به زودی در روز قیامت و سرای جاوید دیدگانم به وجود تو روشن می شود.
حضرت امام حسین علیه السلام بارها و در مناسبت های گوناگون در شأن عباس علیه السلام گوهرافشانی فرموده است، از جمله در عصر عاشورا خطاب به عباس علیه السلام فرمود: یا عباس ارکب بنفسی یا اخی. جیتی تلقاهم فتقول لهم مالکم: ای عباس، برادرم، جانم فدایت باد. بر مرکب خود سوار شو و برو ببین آنان (دشمنان) را چه شده و چرا چنین می کنند؟[3]
در این عبارت، امام حسین علیه السلام با تعبیری عالی عواطف خود را نسبت به عباس علیه السلام ابراز می دارد و در واقع مقامش را می ستاید.
پی نوشت ها
[1] العباس، سید عبدالرزاق مقدم، ص ۷۵.
[2] معالی السبطین، ج ۱، ص ۴۵۴.
[3] موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام، معهد تحقیقات باقرالعلوم علیه السلام، قم، دارالمعروف، ۱۴۱۵ هـ ق، ص ۳۹۱.
«و امّا حقّ پرورشدهندهى تو با دانايى، اين است كه او را بزرگ بدانى و مجلسش را محترم بشمارى و خوب به او گوش سپارى و توجّه نمايى و او را براى آموزش خودت از آن چه تو را از دانش او بىنيازى نيست يارىرسانى، به اين ترتيب كه درك و فهمت با او و آماده براى او باشد و با ترك لذّتها و كاستن از واسته هاى خويش، دل و ديدهات را پاك و روشن به او بسپارى.و ديگر اين كه بدانى تو پيامرسان او هستى تا آن چه را كه به تو مىآموزد به نادانانى كه به تو مىرسند بياموزى، پس لازم است كه آن را به خوبى به آنان برسانى و در گزارش پيام او خيانت نكنى و هر گاه پيامرسانى او را به عهده گرفتى براى آن به پا خيزى و نيرويى نيست مگرآن كه به يارى خدا باشد.»
امام سجّاد(ع) دست كم پنج حق براى استاد و معلّم میشمارد به اين ترتيب كه میفرمايد :
1. احترام او را نگهدارى و حضورش را محترم شمارى؛
2. با تمام توجّه به او گوش سپارى و در محضرش حواس خود را به چيز ديگرى مشغول ندارى. جاى تأكيد است كه خوب شنفتن و به درستى شنيدن ـ به اصطلاح امام سجّاد(ع): حُسنُ الاستماع ـ خود هنرى است كه ارزشش كمتر از خوب سخن گفتن نيست. متأسفانه ما آن قدر كه به هنر سخن گفتن مىپردازيم خود را براى درست شنيدن آماده نمىسازيم. بسيار اند كند آنان كه به هنر زيبا شنيدن و صحيح گوش سپردن آراستهاند و خود را براى اين مهمّ ساخته و پرداختهاند.
3. براى درك درست و فهم صحيح درس و بحث با استاد و آموزگار خود همدل و همگام باشى و در اين راه هرگز از همكارى و همراهى با استاد دريغ نورزى.
4. آنچه را كه از اساتيد خويش آموختهاى به شاگردان خودت بياموزى و پيام و كلام آموزگارانت را به نسلهاى بعدى برسانى.
5. در اين پيام رسانى، دقيق و امين باشى و در اين مهمّ، همهى سعى و توان خود را به كارگيرى تا هرگز در گزارش پيامهاى اساتيدت خيانت نكرده باشى.
منبع:
رساله حقوق امام سجاد(ع)
رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به حسین علیه السلام محبت شدیدی داشت و در مناسبت های مختلف و حوادث زیادی با رفتار و گفتار گرانمایه اش این محبّت را ابراز می داشت.
ابو هریره می گوید: با دو چشمان خود دیدم و با دو گوش خود شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، دو دست حسین علیه السلام را در دست نهاده بود و پاهای حسین علیه السلام بر قدم های پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشت، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تَرَقَّ عَیْنَ بَقّة» بالا بیا کوچولو!
حسین علیه السلام بالا آمد تا قدم هایش را بر سینه ی پیامبر صلی الله علیه و آله نهاد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دهانت را باز کن، وقتی حسین علیه السلام دهانش را باز کرد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله دهان حسین علیه السلام را بوسید و فرمود: «اَللّهُمَّ اَحِبَّهُ فَإِنّی اُحِبُّهُ» خدایا! حسین علیه السلام را دوست بدار، من او را دوست دارم.
دوست دارد، باید این دو را دوست بدارد
امّتی از امّت ها است.
گریه امام حسین علیه السلام
روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از در خانه ی فاطمه علیهاالسلام می گذشت، صدای گریه ی حسین علیه السلام را شنید، وارد خانه شد، به دخترش فاطمه علیهاالسلام فرمود: مگر نمی دانی گریه حسین علیه السلام باعث رنجش من است و طاب شنیدن گریه اش را ندارم
نیز او را دوست بدار
ابراهیم فدای حسین علیه السلام
رسول گرامی اسلام تا آنجا به امام حسین علیه السلام علاقه دارد که فرزندش ابراهیم را فدای او می کند.
ابن عبّاس می گوید: در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بودم، فرزندش ابراهیم را بر زانوی چپ و حسین علیه السلام را بر زانوی راست نهاده بود. گاهی ابراهیم را و گاهی حسین علیه السلام را می بوسید. در این هنگام جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند متعال برای پیامبر وحی آورد.
بعد از آن پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل از جانب خداوند این پیام را آورد که: ای پیامبر! پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید: من این دو فرزند را برای تو باقی نمی گذارم، یکی را باید فدای دیگری کنی.
پیامبر نگاهی به ابراهیم کرد و گریست. سپس نگاهی به حسین علیه السلام کرد و گفت: ای جبرئیل! ابراهیم را فدای حسین علیه السلام کردم.
ابن عباس می گوید: پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت.
هر وقت پیامبر صلی الله علیه و آله حسین علیه السلام را می دید، او را می بوسید و در بر می کشید و لب هایش را می مکید و می گفت: جانم به قربان کسی که فرزندم ابراهیم را فدای او نمودم. پدر و مادرم به قربانت ای ابا عبدالله الحسین.
نور چشم پیامبر صلی الله علیه و آله
روزی حسین علیه السلام در آغوش پیامبر صلی الله علیه و آله بود. آن حضرت وی را می خنداند و نوازش می کرد.
عایشه یکی از همسران پیامبر به آن حضرت می گوید: ای رسول خدا! چه بسیار این کودک را دوست می داری! و دیدارش باعث شادمانی زیاد شما است! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چرا او را دوست نداشته باشم و با دیدارش شاد نگردم، با این که «او میوه ی دل و نور چشم من است»، ولی امّتم او را خواهند کشت.
کسی که بعد از شهادتش مرقد او را زیارت کند، خداوند ثواب یک حجّ از حجّ های مرا برای زیارت کننده ی وی می نویسد.
عایشه گفت: به راستی ثواب یک حجّ از حج های شما؟
پیامبر صلی الله علیه و آله : بلکه ثواب دو حجّ.
عایشه: به راستی ثواب دو حجّ؟!
پیامبر صلی الله علیه و آله : بلکه ثواب سه حجّ.
این سؤال و جواب همچنان ادامه یافت تا این که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند ثواب نود حجّ من با ثواب عمره های آن را به زیارت کننده ی مرقد حسین علیه السلام خواهد داد
پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله
به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر دادند که امّ ایمن شب و روز گریه می کند، وی را به حضور آوردند، پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسید: چرا گریه می کنی؟
گفت: خوابی دیدم که بسی دردناک است.
فرمود: خوابت را بگو.
گفت: بر من سخت و ناگوار است که خواب را بر زبان آورم.
فرمود: خوابت آن جور نیست که تو پنداری.
گفت: خواب دیدم که پاره ای از پیکرت جدا شد و در خانه من افتاد.
فرمود: آسوده باش، فاطمه پسری به نام حسین به دنیا می آورد که تو او را پرورش می دهی و نگهداریش می نمایی و او پاره ی تن من است که در خانه ی تو خواهد بود.
روز هفتمِ ولادت، أمّ ایمن حسین علیه السلام را به بغل گرفت و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر با خوشحالی زیاد فرمود:
«مَرْحَبا بِالْحامِلٍ وَالَْمحْمُولِ، هذا تَأْویلُ رُؤیاکِ»؛ آفرین بر تو و کودکی که در بغل داری، این است تعبیر خوابی که دیده بودی (ای اُمّ ایمن).
یکی از موضوعات قابل بحث در مورد امام حسین علیه السلام مسأله ی علاقه ی شدید پیامبر گرامی اسلام نسبت به اوست. در این نوشتار ضمن اشاره ای کوتاه به جریان تولد امام حسین علیه السلام مواردی از ابراز محبت شدید پیامبر اکرم نسبت به امام حسین علیه السلام را بیان کرده و در پایان به ذکر دلایل این علاقه ی شدید خواهیم پرداخت.
تولد
ابا عبدالله الحسین علیه السلام بنا بر مشهورترین اقوال در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه متولد گردید.
شد. آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان:
«اللّهمّ اِنّی اسئلک بحقّ المولود فی هذا الیوم…»
همین دلیل است که بعضی این گونه سروده اند:
زبس شوق شهادت بر سرش بود ره نُه ماهه را شش ماهه پیمود
وی با این که شش ماهه به دنیا آمد، از نظر قوای جسمی و روحی در کمال زیبایی و نهایت اعتدال بود.
سوگ ولادت
علی بن الحسین علیه السلام ، از اسماء بنت عُمَیس چنین نقل می کند:
«من در ولادت حسن و حسین علیهماالسلام ، قابله جده ات ـ فاطمه علیهاالسلام ـ بودم … وقتی حسین علیه السلام به دنیا آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به سراغ من آمد و فرمود: ای اسماء! فرزندم را بیاور.
من حسین را در پارچه ی سفیدی پیچیدم و او را به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله دادم. پیامبر گرامی اسلام در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و در دامنش نهاد و گریست.
عرض کردم. پدر و مادرم به قربانت! چرا گریه می کنی؟!
فرمود: بر این پسرم.
عرض کردم: او که هم اکنون به دنیا آمده است.
فرمود: ای اسماء! این پسرم را گروه ستمگران می کشند. خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند.
آنگاه فرمود: ای اسماء! این مطلب را به فاطمه مگو، چون او تازه فرزند به دنیا آورده است… .
آیا با همه ی کوشش ها، این راز (دردناک) از زهرای مرضیّه مکتوم ماند؟!
نه به خدا سوگند! چگونه پوشیده بماند در حالی که هر روز گروه فرشتگان شرفیاب می شدند و خبر شهادت حسین عزیز را می آوردند و ماتم او را ساعت به ساعت تازه می کردند.
این ساعت یاد آوریش مساز.
خنده اشک آلود
شاعر ارجمند معاصر آقای چایچیان (حسان)، شب تولد امام حسین علیه السلام و شادی توأم با غم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را در اشعاری زیبا ترسیم نموده که بعضی از آن ها چنین است:
این چه رازی است خدایا که محمّد امشب لب پر خنده ولی دیده ی گریان دارد
دانی از چیست که احمد شب میلاد حسین غم و شادی با هم از دیدن جانان دارد
بیند آینده ی او را چو در آیینه ی غیب زین جهت سوز نهان اشرف انسان دارد
شاد از این است که آخر ثمر عشق رسید آمد آن فرد که بر جامعه رجحان دارد
آمد آن لاله ی خونین رخ صحرای بلا که به دل داغ زهفتاد و دو قربان دارد
منبع:
ـ جلاء العیون، علامه ی مجلسی، ص 278؛ اصول کافی؛ ترجمه ی حاج سیدجواد مصطفوی، ج 2، ص 364، اقوال دیگر را مشروحا آورده است.
2 ـ همان و بحار الانوار، علامه ی مجلسی، ج 43، ص 260 از مصباح شیخ طوسی؛.
3 ـ ابصار العین فی انصار الحسین علیه و علیهم السلام، محمد سماوی، ص 3.
4 ـ بحارالانوار، علامه ی مجلسی، ج 43، ص 258.
5 ـ راه ما راه و روش پیامبر ماست، علامه ی امینی، ترجمه ی محمدباقر شریف موسوی همدانی، ص 64 ـ 65، در معالی السّبطین، شیخ محمد مهدی حائری مازندرانی، ج 1، ص 72 ـ 73
نظیر این روایت از صفیه دختر عبدالمطلب، نقل شده است.
6 ـ معالی السّبطین، حائری مازندرانی، ج 1، ص 74.
7 ـ بحار الانوار، ج 44، ص 231 ـ 233، حدیث 16 و 17 و 18.
8 ـ حسین پیشوای انسان ها، جمع آوری: اکبرزاده، ص 86 ـ 87.