مهدی(عج)، شفابخش دردهای معنوی، روحی و اجتماعی
این میلاد و یاد بزرگ باید به ما درس بدهد، احساسات بسیار خوب است، عواطف پشتوانه بسیاری از اعمال نیکوی انسانهاست، ایمان و عقیده قلبی به وجود این منجی عظیم عالم، شفابخش بسیاری از بیماریها و دردهای معنوی، روحی و اجتماعی است، ولی فراتر از همه اینها، از این یاد، از این خاطره و از این حادثه عظیم درس بگیریم، هر سال این جشنها برپا میشود و دلها را معطر میکند، اگر درسهای عمیقی که در این تجدید خاطره وجود دارد، برای رفتار و عمل ما بتواند آموزنده و معلم به حساب آید، یقیناً پیشرفت جامعه ما به سمت کمال روانتر و سریعتر خواهد شد.
منبع:
بیاناتی از رهبر معظم انقلاب
وظیفه جوانان مسلمان
راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسان ها، جنایتی بزرگ و جبران ناپذیر است. این عمل ناجوانمردانه، با هجوم اندیشه های شوم و هجوم سپاه نامرئی دشمن، به صورت ویروس های فکری و شبهه های ویرانگر عقیدتی پدید می آید؛ شبیخونی که تنها راه رهایی از آن، فراگیری دانش های دینی و قوی ساختن بنیان های اعتقادی است. حضرت امام رحمه الله در این باره فرموده است: «توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام، موجب تقدیر است. ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم. شما نسل جوان موظف هستید غرب زده ها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومت های ضد انسانی آن ها و عمال آن ها را برملا نمایید». ایشان در جای دیگری می فرماید: «در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید».
جوانان و خطر اندیشه های وارداتی
هدف دشمنان اسلام و استقلال ما آن است که افق نگاه جوانان را به سوی خواسته های شیطانی خویش تنظیم کنند و با عناوین فریبنده، جوانان را منحرف سازند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این نکته مهم فرموده است: «عوامل و ایادی استعمار که می دانند با آشنایی ملت ها، به خصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلامی، سقوط و نابودی استعمارگران وقطع دست آنان از منافع ملت ها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و می کوشند که با سمپاشی و آلوده ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوه گر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتب های رنگارنگ، جوانان ما را منحرف سازند».
منبع:
مجله گلبرگ مرداد 1384، شماره 65
تا میتوانید از گناهان پرهیز کنید. گناه را بشناسید، ثواب را بشناسید، مورد رضایت خدا را بفهمید که از چه کاری راضی است و مورد غضب خدا را هم بفهمید که از چه کارهایی ناراضی است. گناهان را ترک کنید که آبروی انسان در دنیا و آخرت است و از خدا بخواهید که این توفیق را به شما عنایت کند که گناه نکنید. روزی یک قبای نویی پوشیده بودم. استاد من نگاه کرد گفت فلانی یک دعایی برای تو بکنم انشاءالله در این لباس از تو گناه صادر نشود. یک مطلبی است. در یک خانهای وارد میشوی خدایا در این خانه از من گناه صادر نشود. خدا فرزندی به شما داده است. خدایا من دربارهی این فرزند من گناه نکنم. این نعمت است که به من دادی به وسیلهی آن من گناه نکنم. از گناه تا میتوانید پرهیز کنید. سعادت دنیا، سعادت آخرت در تقوا و پرهیز از گناه است. من میخواستم این نکته را به دوستان عرض کنم که انسانها، روح انسانها مختلف است. نه فقط انسانها، همهی موجودات با هم اختلاف دارند. حتّی سیب یک میوهای است که خیلی با هم اختلاف دارند. بعضی سیبها خیلی خوب است، خوشرنگ است، معطّر است بعضی سیبها بد هستند. میوهجات چقدر اختلاف دارند و همچنین حیوانات یک گوسفند با گوسفند دیگر خیلی اختلاف دارد. شتری با شتر دیگر اختلاف دارد. فرشته با فرشته خیلی اختلاف دارد.
در روایت دارد عربی را میخوانم و ترجمه نمیکنم. «إِنَّ فِي الْمَلَائِكَةِ مَنْ بَاقَةُ بَقْلٍ خَيْرٌ مِنْهُ»[1] فرشتهها مراتب دارند؛ یکی با پیامبر گرامی همراه به آسمانها میرود، اسم او معلّم الأنبیاء است. انسانها هم اختلاف دارند، نه جسم آنها با هم مختلف است، پیدا است جسم انسانها با هم خیلی اختلاف دارد. امّا آنچه که خیلی اختلاف دارد روح انسانها است. بعضی از انسانها روح کوچکی دارند. بدن قوی، هیکل قوی امّا روح خیلی کوچک است. به اندک چیزی آزرده میشود. اندک ناراحتی او را به جزع و فزع درمیآورد. تاب اندک مرضی را ندارد، قدرت اندکی فقر را ندارد، خیلی کوچک است، عصبانی میشود، کنترل خود را از دست میدهد، حتّی گاهی برای خدا اوقات او تلخ میشود. اینطور نباشید. إنشاءالله این نوع افراد در محیط دیدن ما نیست. بعضی از انسانها خیلی بزرگ هستند و بزرگوار هستند، کوه هستند. المؤمن گاهی اینطور است که مثل دریا خیلی بزرگ هستند. قلب آنها خیلی وسیع است و چه نیکو میفرماید علیّ بن ابیطالب: «يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ»[2] کمیل، این دلها را که میبینی در سینهها وجود دارد همه مثل ظرف هستند. بعضی از ظرفها استکان است، بعضی از ظرفها استخر است. «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا» هرچه عظیم و بزرگ باشد هیچ مصیبتی او را از جا تکان نمیدهد، هیچ ناراحتی او را تکان نمیدهد. عظیم و بزرگ است.
[1]- بحار الأنوار، ج 57، ص 313.
[2]- نهج البلاغة، ص 495.
منبع:
درس اخلاق ایت الله مشکینی 1380
سلمان فارسى، شاگرد بزرگ مكتب وحى، مى فرماید:
ثَلاَثٌ اَعْجَبَتْنِى حَتَّى اَضْحَكَتْنِى: مُؤَمِّلُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلِبُهُ، وَ غَافِلٌ لَيْسَ بَمَغْفُول عَنْهُ، وَ ضَاحِكٌ مُلِئَ فِيهِ لاَيَدْرِى اَسَاخِطٌ رَبُّ الْعَالَمِينَ عَلَيْهِ اَمْ رَاض عَنْهُ
سه چیز مرا در شگفتى فرو برده تا آنجا كه به خنده واداشته است:
كسى كه دنيا را آرزو مى كند در حالى كه مرگ در پى اوس.
و كسى كه از اجل خويش غافل است در حالى كه اجل از او غافل نيست.
و كسى كه با تمام وجودش مى خندد در حالى كه نمى داند پروردگار جهانيان از او راضى است يا نه؟
منبع:
(المحجّة البيضاء، جلد 8، صفحه 246)
تقوا و پاک دامنی درجوانی..
اهمیت و جایگاه تقوا برای جوانان آن وقت معلوم می شود که تمایلات و احساسات دوره جوانی مد نظر قرار گیرد. برای جوانی که در معرض طغیان غرایز و احساسات تند و شکوفایی خواهش های نفسانی و غریزه جنسی و تخیلات موهوم به سر می برد، تقوا به منزله قلعه و حصار مستحکمی است که او را از تاخت و تاز دشمنان مصون می دارد و مانند سپری است که از اصابت تیرهای زهراگین شیاطین باز می دارد.
امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «اعلموا عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز»۱؛ بدانید ای بندگان خد، تقوا دژی مستحکم و غیرقابل نفوذ است.
استاد مطهری(ره) در این خصوص می گوید: نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دین داری است، از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیّت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد.۲
جوان همواره بین دو راهی قرار دارد و به سوی دو نقطه متضاد کشیده می شود. از یک طرف، ندای وجدان اخلاقی و الهام الهی او را به سوی خوبی ها سوق می دهد و از طرف دیگر غرایز درونی و نفس اماره و وسوسه های شیطانی او را به ارضای خواهش های نفسانی فرمان می دهد. در این جنگ و گریز تنها جوانی می تواند از این صحنه کشمکش و نزاع بین عقل و شهوت، خیر و فساد و پاکی و آلودگی به سلامت خارج شود که خود را به سلاح ایمان و تقوا مجهز کرده و از ابتدای جوانی به خودسازی و جهاد با نفس بپردازد.
حضرت یوسف(علیه السلام) در سایه همین تقوا بود که توانست با اراده ای قوی از آزمون سخت الهی سربلند بیرون آید و به اوج عزت نایل شود.
منبع:
۱-نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.
۲- ده گفتار،استاد مطهری ص۱۴.