امام جعفرصادق(ع) می فرماید:علم تمامی مردم را در چهار چیز یافتم؛ نخست آنکه پروردگار خود را بشناسی.دوم بشناسی که چگونه تو را آفریده است.سوم بدانی خداوند از تو چه می خواهد و چهارم آنچه که موجب می گردد تو از دین خارج گردی را بشناسی.
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)در شرح این حدیث می گوید:روزی ملا نصرالدین به باغی رفت میوه های مختلف را چید و در کیسه گذاشت.میوه های درشت را پایین گذاشت و به نظم و ترتیب بالا آمد تا به میوه های ریز رسید.ناگهان صاحب باغ آمد و به ملا گفت:چه می کنی؟ این میوه ها را برای چه درون کیسه ریختی؟ ملا گفت جان تو من نریختم باد ریخت.
مرحوم مجتهدی در ادامه این داستان می گوید:صاحب باغ به ملا گفت:پس چه کسی این طور منظم آنها را داخل کیسه قرار داده است؟ ملا گفت:اتفاقا خود من هم در این فکر بودم.در آنجا صاحب باغ با ملا برخورد جدی کرد.
مرحوم مجتهدی در ادامه می گوید:غرض از بیان این داستان اینکه بر فرض این جهان خودش به وجود آمده است، این نظم و ترتیب را چه کسی ایجاد کرده؟ انسان عاقل با قدر تفکر متوجه می شود که این جهان خالقی دارد.
آیت الله مجتهدی در انتها می گوید:ما باید در کارها باور کنیم که خدا وجود دارد و اگر به این باور برسیم کارهایمان درست می شود.
منبع:کتاب احسن الحدیث، ص33
حجتالاسلام پناهیان در این مراسم با اشاره به حدیثی از امام باقر علیهالسلام گفت: امام محمدباقر(ع) فرمود: اسلام بنا شد بر 5 پایه است: نماز، روزه، حج، زکات و ولایت، ولایت اصلی است. نماز اصلی نیست؛ چرا ولایت اصلی است؟ چون کار سخت در بندگی خدا سختتر است، عبادت خدا از احترام به ولیّ آسانتر است. اصل ساختار وجود ما برای پذیرش آن ولایت است نه برای انجام آن ولایت. ما فکر میکنیم کار خوب این است که بی نمازها را نمازخوان کنیم.
وی افزود: ابلیس گفت: من به آدم سجده نمیکنم اما میتوانم به جایش دو هزار تا نماز بخوانم. خدا فرمود: «إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ» من دوست دارم آنطور که من میخواهم اطاعتم کنی نه آن طور که خودت میخواهی، این اصلاً اطاعت نیست و تو را به جهنم می اندازم.
حجتالاسلام پناهیان با تأکید بر اینکه پذیرش ولایت ولیّ خدا دشوارترین کار است، افزود: خدا ما را آفریده و یک کار سخت و محوری داده است و بقیهاش حاشیه است. نماز، کار آسانی است که گفته بخوان تا کار سخت برایت آسان شود. از اول تا آخر خلقت کار سخت، پذیرش ولایت ولی الله است. نور پنج تن در حضرت آدم علیهالسلام متجلی شد و بعد خدا فرمود: به تواضع نسبت به این نور به آدم سجده کنید و ابلیس که سجده نکرد در واقع مقابل اهلبیت علهیمالسلام سجده نکرد. چرا گناه ابلیس بخشیده نشد و گناه حضرت آدم بخشیده شد؟ چون حضرت آدم علیهالسلام هنگام توبه به پنج تن اهلبیت علیهم السلام تواضع و توسل کرد و گناهش بخشیده شد.
کمال یعنی پذیرفتن ترجیح ولیّ خدا
وی با بیان انیکه مسأله اصلی ولایت است و نه نماز، اظهار کرد: خداوند انسان را برای پیدا کردن کمال آفریده و تغییری در خودش ایجاد کند، کمال یعنی ترجیح ولیّ خدا را بپذیرد. چرا موقع استغفار در اصل باید از ائمه هدی علیهمالسلام عذرخواهی کنیم؟ چرا روز قیامت با وجودی که خدا این همه فرشته دارد کار ما را به علی بن ابی طالب علیه السلام میسپارد؟ حقیقت مرکزی بندگی خدا ذکر خدا به طور مستقیم نیست، بلکه ذکر برای انسان مثل نفس کشیدن است و یک امر طبیعی است.
پناهیان افزود: دعوای بنده با خدا به عنوان اصلیترین مشکل بشر نداریم و اگر دعوایی هم باشد به خاطر این است که تو این حرف خدا را نپذیرفته باشی که فرموده به ولیّ من تواضع کن. بندگی خدا اصلش در اطاعت از فرمان خداست که فرموده به ولیّ من تواضع کن که در قصه ابلیس و هابیل و قابیل هم هست. از سوی دیگر میزان تقرب به خدا با میزان تقرب به ولیّ خدا معلوم می شود. محاسبه کنید خودتان را قبل از اینکه حسابتان را برسند، یعنی چه؟ یعنی ببین تواضعت به ولیّ خدا چقدر است.
وی در ضرورت فرمان بردن از اولیای الهی گفت: حقیقت مرکزیِ احساس بندگی خدا یعنی احساس تواضع به ولیّ خدا، احساس آمادگی برای فرمان بردن از ولیّ خدا. جایی که خدا مستقیم دستور میدهد باید از ولیّ خدا بگیری وگرنه قبول نیست. معنای صلوات در سجده سهو این است که اشتباه هم کردی باید از ولیّ خدا عذرخواهی کنی.
پناهیان افزود: شب قدر پرونده ما دست امام زمان علیهالسلام است، شب قدر زیارت امام حسین علیهالسلام لازم است، مگر شب قدر رابطه ما با خدا نیست؟ پس چرا ما را همه جوره درب خانه ولیّ خدا می فرستند؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود: من نماز و روزه بندگان هستم.
وی خبیثترین نوع حسادت را نسبت به ولیّ خدا دانست و خاطرنشان کرد: حسادت نسبت به ولیّ خدا خبیثترین نوع حسادت است لذا اگر اخلاقت درست باشد و احترام به ولیّ خدا نگذاری یعنی اخلاق نداری! نه اینکه این احترام مثل مجوز وبیمه نامهات باشد. آدمیزاد گاهی مثل ابلیس میماند وقتی کار خراب را میکند حاضر است ده برابر کارهای بدتر را هم انجام دهد.
منبع:
سخنرانی استاد پناهیان در شب 21ماه رمضان 96
سید رضی در خطبه 47 نهجالبلاغه از آخرین وصیتهای امیرالمؤمنین(ع) به حسنین(ع) بعد از ضربت خوردن از ابن ملجم(لعنةالله علیه) آورده است که در ادامه میخوانید.
شما را به تقواى الهى سفارش مىکنم، و اینکه دنیا را مجویید گرچه دنیا شما را بجوید، و بر آنچه از دنیا از دستتان رفته متأسّف نباشید. حق بگویید و براى ثواب الهى بکوشید. دشمن ستمگر و یار ستمدیده باشید. شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او مىرسد را به تقواى الهى و و نظم در زندگى، و اصلاح بین مردم سفارش مىکنم، چرا که از جد شما (صلّى اللّه علیه و آله) شنیدم مىفرمود: «اصلاح ذات البین از عموم نماز و روزه بهتر است».
أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَیْءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْکُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا ص یَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ.
خدا را خدا را در باره یتیمان، آنان را گاهى سیر و گاهى گرسنه مگذارید، مباد که در کنار شما تباه شوند.
اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُم
خدا را خدا را در رابطه با همسایگان، که مورد سفارش پیامبر شمایند، پیوسته به آنان سفارش داشت تا جایى که گمان بردیم میراث برشان خواهد ساخت.
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّکُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ
خدا را خدا را در باره قرآن، نیاید که دیگران در عمل به آن از شما پیشى جویند. خدا را خدا را در باره نماز، که نماز عمود دین شماست. خدا را خدا را در باره خانه پروردگارتان، تا وقتى هستید آنجا را خالى مگذارید، که اگر خالى گذاشته شود از کیفر حق مهلت نیابید.
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا.
خدا را خدا را در باره جهاد با اموال و جان و زبانتان در راه خدا. بر شما باد به پیوند با هم و بخشش مال به یکدیگر، و بپرهیزید از دورى و قطع رابطه با هم. امر به معروف و نهى از منکر را وا نگذارید، که بد کارانتان بر شما مسلّط شوند، آن گاه دعا کنید و به اجابت نرسد.
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ [أَشْرَارُکُمْ] شِرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ.
سپس فرمود: اى فرزندان عبد المطلب، نیابم شما را که به بهانه کشته شدن من در خون مسلمانان فرو افتید و گویید: امیرالمؤمنین کشته شد، امیرالمؤمنین کشته شد. معلومتان باد که فقط قاتلم باید قصاص شود. ملاحظه کنید هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها او را یک ضربت بزنید، و گوش و بینى و اعضاى او را قطع نکنید که من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم مىفرمود: «از مثله کردن دورى کنید هر چند در باره سگ گاز گیرنده باشد»
ثُمَّ قَالَ یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ [قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ] أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُور
منبع:
زمانی که امیرالمؤمنین(ع) در مسجد کوفه از ابن ملجم ملعون ضربت خورد، روایتهای مختلفی درباره جملات حضرت از سوی راویان نقل شده است که بخشهایی از آنان در کتب حدیثی شیعه مکتوب شده است؛ از جمله روایتهایی که در این زمینه وجود دارد، روایت طولانی علامه مجلسی در بحارالانوار است که اینگونه شروع میکند: «رَأَیْنَا فِی بَعْضِ الْكُتُبِ الْقَدِیمَةِ رِوَایَةً فِی كَیْفِیَّةِ شَهَادَتِهِ ع؛ در یکی از کتب قدیمی روایتی را در کیفیت شهادت امیرالمؤمنین(ع) دیدم.» این روایت را شیخ عباس قمی در جلد یکم منتهیالآمال و میرزا حبیب الله هاشمی نوری نیز آوردهاند و علامه حسن زاده آملی این کتاب را ترجمه کرده است.
قَالَ قَتَلَنِی ابْنُ مُلْجَمٍ قَتَلَنِی اللَّعِینُ ابْنُ الْیَهُودِیَّةِ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ ِ وَ أَحَاطَ النَّاسُ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ فِی مِحْرَابِهِ یَشُدُّ الضَّرْبَةَ وَ یَأْخُذُ التُّرَابَ وَ یَضَعُهُ عَلَیْهَا ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِیها نُعِیدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى ؛ ثُمَّ قَالَ ع جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّه
در این روایت بعد از اینکه ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع) را بیان میکند، ادامه میدهد: حضرت گفت به خدا سوگند مرا ابن ملجم ملعونِ یهودیزاده به قتل رساند؛ مردم امیرالمؤمنین(ع) را دور کردند در حالی که حضرت در محرابش به شدت ضربه خورده بود و خاک را بر میداشت و بر موضع ضربت قرار میداد؛ سپس آیه55 سوره طه را تلاوت فرمود: «مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِیها نُعِیدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى؛ از این [زمین] شما را آفریدهایم، در آن شما را باز مىگردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون مىآوریم.» سپس فرمود امر خداوند فرا رسید و رسول خدا(س) راست گفت.
منبع:
حضرت علی (ع) که بسیار بلندمرتبه بودند از ویژگیهای بسیار مهمی همچون ایثار برخوردار بودند که این ویژگی در زمینه جان و مال ایشان نمود بسیاری داشته است.
وی ادامه داد: البته ایثار برای اهل بیت (ع) یک امر عادی بهشمار میرود و با مطالعه قرآن کریم و همچنین روایتهای بسیاری که در این زمینه وجود دارد متوجه میشویم بسیاری از معصومان (ع) همواره در احل ایثار در زمینههای مختلف بودهاند.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: خداوند متعال در آیهای فرمودهاند: «آیا رتبه و امتیاز آب دادن به حجاج و تعمیر مسجدالحرام را همچون کسی قرار دادید که به خداوند و روز قیامت ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ نزد خداوند یکسان نیستند» از این آیه بهخوبی جهاد و شجاعتی که امام اول (ع) در مسیر حق از خود به نمایش گذاشتند پی میبریم و میتوان گفت که شجاعت ایشان مثالزدنی است.
وی اظهار کرد: امام علی (ع) حتی در روند جهادهایی که در آنها حضور داشتند مانند جنگ جمل، صمّین و نهروان، هرگز در شروع جنگ پیشقدم نشدند بلکه ابتدا به نصیحت و خیرخواهی دشمنان پرداختند. ایشان همچنین تلاش میکردند در فرصتهایی که پیش از آغاز جنگ باقی مانده، بسیاری از آموزهها را به افراد آموزش دهند.
مولایی خاطرنشان کرد: اخلاق نیکو یکی از مهمترین ویژگیهای اخلاقی حضرت علی (ع) بهشمار میرود و شایسته است ما نیز بهعنوان پیروان آن حضرت تلاش کنیم. خصوصیات ایشان را در وجودمان پرورش دهیم و هرچه بیشتر به سوی ترویج مفاهیم اخلاقی حرکت کنیم.
منبع: