مردی از علما مخالفین روزی به بهلول گفت: در حدیث صحیح آمده است که در روز قیامت اعمال ابوبکر و عمر در کفه ای از ترازو قرار داده می شود و اعمال سایر خلایق در کفه ی دیگر ترازو قرار داده می شود ، و اعمال شیخین بر اعمال خلایق برتری م یابد! بهلول گفت: اگر این حدیث صحیح باشد، عیب از ترازوست.
منبع:
پاسخ های کوبنده/سید محمد نجفی یزدی/ص97
از دیدگاه اسلام، اهداف ازدواج عبارت اند از:
1.سکونت و آرامش
قرآن مجید مهمترین هدف ازدواج را رسیدن به سکون و آرامش می داند و می فرماید:
از نشانه های خدا آن است که از جنس خودتان همسرانی برای خودتان آفرید تا در
کنار آن ها آرامش یابید. دلیلش آن است که با ازدواج، غریزه جنسی به طور صحیح و
طبیعی ارضا می شود و همین امر او را به اعتدال و آرامش سوق می دهد.
(این آرامش هم از نظر جسمی است و هم از نظر روحی، هم از جنبه فردی است و
هم اجتماعی. هنگامی که انسان از مرحله تجرد به مرحله زندگی خانوادگی گام
می گذارد شخصیت تازه ای در خود می یابد و بیشتر احساس مسئولیت می کند و
این است معنای احساس آرامش در سایه ازدواج.)
به راستی آرامش بخشیِ ازدواج را کسانی بیشتر درک می کنند که رنج تنهایی و
نابسامانی مجرد زیستن را چشیده و از روح پرتلاطم و پریشان جوانان مجرد آگاه
باشند.
2.تعدیل غریزه جنسی:
ازدواج، پاسخ گویی به خواسته طبیعی و ندای فطرت و تنها راه ارضای صحیح تمایل
جنسی است. رسول خدا(صل الله علیه و آله و سلم) به جوانان توصیه می کند آتش
ملتهب غریزه جنسی را که به شدت زبانه می کشد، با ازدواج مهار و خود را از گناه
حفظ کنند. آن حضرت در این باره می فرماید: ای گروه جوانان، هرکس از شما توانایی
زن گرفتن را دارد، پس ازدواج کند و اگر نتواند، بسیار روزه بگیرد که روزه گرفتن از
شهوت می کاهد.
بی دلیل نیست که آن حضرت می فرماید:هرکس ازدواج کند، نیمی از دینش را احراز
کرده پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد.
صفحات: 1· 2
قال الصادق(ع)
«أَیُّمَا امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَیْتِ زَوْجِهَا شَیْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِیدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ
وَ جَلَّ إِلَیْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ لَمْ یُعَذِّبْه».
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «هر زنی که در خانه
شوهرش چیزی را برای سامان دادن وضع خانه جابه جا کند، خداوند نظر [رحمت] به
او میکند . و هر کس مورد نظر [رحمت] خدا قرار گیرد، خدا عذابش نمیکند.»
فقط انجام یک عمل ساده در منزل ،باعث جلب نظر خداوند
و به دنبال آن دوری از عذاب الهی میشودکه چنین موضوعی در غیر از این محیط
مقدس در جای دیگری دیده نمیشود.
منبع:
(امالی صدوق، ص411)
ابوجعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق كليني رازي (از بزرگترين علما و انديشمندان اماميه كه در عصر غيبت صغري ميزيست)[1] در كتاب معروفش به نام «الكافى» به نقل از شخصي به نام «حكم بن عتيبه» مينويسد: ما با عده زيادى در خدمت حضرت باقر بوديم اطاق پر از جمعيت بود. پير مردى كه تكيه بر چوبدستى خود داشت آمد و بر در خانه ايستاده گفت السلام عليك يا ابن رسول الله و رحمة الله و بركاته، بعد سكوت كرد.
امام فرمود: عليك السلام و رحمة الله و بركاته.
بعد پيرمرد رو كرد به ساير جمعيت كه در خانه بودند و گفت سلام عليكم و سكوت نمود.
همه جواب سلامش را دادند. در اين موقع روى به جانب حضرت باقر نموده گفت: يا ابن رسول الله مرا نزديك خود بنشان فدايت شوم به خدا سوگند من شما را دوست ميدارم و كسى كه شما را دوست بدارد نيز دوست دارم. اين علاقه بواسطه طمع در مال دنيا نيست و از دشمنى شما بيزارم اين بيزارى نيز بواسطه اختلافى نيست و پدر كشتگى با هم نداريم حلال شما را حلال و حرام شما را حرام ميدانم و منتظر فرج شما خانواده هستم آيا اميد نجات براى من هست؟
حضرت باقر فرمود: بيا بيا جلو
آن پيرمرد جلو آمد و حضرت او را پهلوى خود نشاند آنگاه فرمود: پيرمرد، مردى خدمت پدرم على بن الحسين رسيد و همين سؤال تو را كرد. پدرم به او فرمود: اگر بميرى، خدمت پيامبر و على و حسن و حسين و على بن الحسين ميرسى. در اين هنگام، دلت خنك مى شود، چشمت روشن ميگردد، با شادى و خوشى با فرشته هاى اعمال مواجه ميشوى، وقتى جانت به اينجا برسد (با دست اشاره به حلقوم خود نموده) در صورتى كه زنده بمانى خداوند در همين زندگى نيز چشم تو را روشن مي كند و با ما خواهى بود در بهشت برين.
پيرمرد گفت: چه فرموديد؟!
دو مرتبه حضرت باقر سخنان خود را تكرار كرد
پير مرد از خوشحالى و تعجب گفت الله اكبر. آقا اگر بميرم خدمت پيامبر و على و حسن و حسين و على بن الحسين مي رسم و چشمم روشن و دلم خنك مى شود و فرشته هاى اعمال با شادى و خوشى روبروى من مى آيند آن وقت كه جانم به گلو برسد در صورتى كه زنده باشم خدا زندگى خوشى برايم فراهم مي كند و با شما در بهشت برين خواهم بود؟!
اين سخنان را چنان با التهاب و عشق مي گفت و اشك از ديدگان فرو مي ريخت صدايش به گريه بلند شد چنان بلند بلند گريه مي كرد كه قطرات اشكش روى زمين مي افتاد. امام عليه السلام اشك از ديدگان او پاك مي كرد. پيرمرد سربلند نموده عرض كرد آقا دست مباركت را به من بده. دست امام را گرفته بوسيد و به روى صورت و چشمان خود گذاشت بعد جامه از روى شكم خود بالا زده دست امام را روى شكم و سينه خود نهاد بعد از جاى حركت كرده گفت السلام عليكم و از خانه خارج شد.
امام عليه السلام همان طورى كه پيرمرد مي رفت باو نگاه مي كرد بعد رو به جمعيت نموده فرمود هر كه مايل است يك نفر بهشتى را ببيند به اين پيرمرد نگاه كند.
حكم بن عتيبه راوى حديث مي گويد من خانه مصيبت زده اى را نديده بودم كه مثل اين مجلس گريه كنند (چنان تحت تاثير نيت پاك پيرمرد و لطف امام قرار گرفته بودند كه همه با صداى بلند گريه مي كردند.)[2]
منبع:
[1] . معروف به «كليني رازي» (متوفاي ۳۲۸ق) از محدثان بزرگ شيعه مؤلف كتاب كافي كه معتبرترين مجموعه روايي شيعه و از كتب اربعه به حساب ميآيد. او پس از شهادت امام عسكري (ع) و در زمان امام زمان (عج) به دنيا آمده و با برخي محدثان كه بدون واسطه از امام عسكري (ع) يا امام هادي (ع) حديث شنيدهاند، ملاقات كرده است.
[2]. مجلسي، زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر عليهما السلام ترجمه بحار الانوار، ترجمه موسي خسروي(تهران،اسلاميه، چ2، بيتا)، ص259.
روز عرفه فرصتی برای اعتراف به گناه نزد پروردگار است
روز عرفه را قدر بدانید. در روایتی دیدم که «عرفه و عرفات را بدین خاطر چنین اسمی دادهاند که در این روز و آن مکان، موقعیّتی برای اعتراف به گناه در نزد پروردگار پیش میآید.» اسلام، اعتراف به گناه را در پیش بندگان، مجاز نمیداند. کسی نباید
گناهی را که انجام داده است بر زبان آورد و پیش کسی به آن اعتراف کند.
اما پیش خدا، چرا. بین خودتان و خدا، بین خودمان و خدا، خلوت کنیم و به
قصورهایمان، به تقصیرهایمان، به خطاهایمان و به گناهانمان که مایه روسیاهی ما،
مایه بسته شدن پروبال ما و مانع پرواز ماست، اعتراف نماییم و از آنها توبه کنیم. اگر
فردی بخواهد اصلاح شود، باید گناه و عیب خود را بپذیرد و در پیش خود و خدا، به آن
عیب و گناه اعتراف کند. کسانی که برای خودشان هیچ عیب و خطایی قائل نیستند،
هرگز اصلاح نخواهند شد. یک ملت هم، اگر بخواهد به راه راست برود، باید بفهمد که
کجاها اشتباه کرده است و خطاهای او چیست و به گناه خود اعتراف کند. امروز هم
اگر آحاد امّت عظیم اسلامی قبول کنند که در مقابل اسلام کوتاهی کردهاند؛ اگر
مسلمانان عالم تصدیق و اعتراف کنند که در دنبالهرَوی از قدرتهای اسلامی، راه را
اشتباه پیمودهاند و در پذیرش فرهنگ مفسدِ اغوا کننده غرب، بهخطا رفتهاند،
راهشان باز خواهد شد و خواهند توانست خودشان را اصلاح کنند.
منبع:سخنرانی مقام معظم رهبری
۱۳۷۳/۰۲/۲۸