ایت الله بهاالدینی می فرمایند:
اگر میخواهی خدای تعالی به تو کمک کند و از برکات خدا کمال استفاده را بکنی، با حرف نمیشود؛ در خلوت و جلوت باید محرمات الهی را ترک کرد. باید توطئهها، دروغگوییها، تهمتها، کم فروشیها، کلاهگذاریها و شیطنتها را – که اسمش را عقل گذاشتهایم – کنار بگذاریم.
عقل آن است که تو را از آتش نجات دهد، خدای تعالی شما را با بصیرت عقلی نورانی کند؛ همان نوری که قرآن میفرماید:( اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ. بقره 257. )این نور را خاموش نکنید. کلید این نور در دست شما است. اگر این نور خاموش شود، بی نور هستید. کلید این نور این است که معصیت خدا نکنید. توطئه نکنید. این زرنگیها را کنار بگذارید. اینها نازرنگی است. اگر زرنگ هستید، در دستگاه خدا زرنگ باشید.
منبع:
نردبان آسمان، ص181 و 182
دلهای بیمار
شاید تجربه کرده باشید، اگر سگی گرسنه رو به شما آورد و همراهتان نان یا گوشت باشد، آیا به گفتن چخ رد میشود؟! چوب هم بلند کنی فایده ندارد او گرسنه است و چشمش به غذا است. چوبش هم بزنند فایده ندارد و دست بردار نیست. اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، با آن شامهی قوی که دارد چون میفهمد چیزی نداری تا گفتی چخ فوراً میرود.
دل ما نیز مورد نظر شیطان است، نگاهی به دل میکند، اگر آذوقهی او مانند حب مال و زر و زیور و شهرت و مقام و حسادت و بخل و … در آن باشد میبیند بهبه! چه جای خوبی برای او است، همانجا متمرکز میشود. اگر صدهزار بار هم «اعوذُ بالله مِن الشّیطانِ الرَّجیم» بگوییم به این چخها رد نمیشود، چون این دشمن خیلی سرسخت است. بلی اگر طعمهاش را دور کردی، آنگاه میبیند وسیلهی ماندن ندارد و با یک استعاذه فرار میکند.
منبع:
آیتالله دستغیب، استعاذه
به یکدیگر رحم کنید
رحمت خدا به کسی داده میشود که از رحمت حق در وجودش ظهوری باشد، اگر رحمتی در خودت بود سزاوار رحمت پروردگار میشوی؛ آن وقت بگو «یا رب ارحم» خدایا! رحمم کن.
اما اگر خدای نکرده رحم نداری، نه به زن و بچه، نه به مشتری، نه به یتیم و زیر دستت رحم کنی.
هر طور هستی خدا نیز همین طور با تو معامله میکند. تا کرم در تو نباشد، توقع کرم از خدا غلط است. کرم خوب است یا بد؟ اگر بد است چرا میخواهی، اگر خوب است چرا نداری؟
منبع:
معارفی از قرآن،مرحوم دستغیب،ص 50
فلسفه و فوائد نماز جماعت در چيست؟
يك - آثار معنوى
الف - استجابت دعا
پيامبر(ص) فرمود:«چون بنده خدا نماز را به جماعت گزارد و پس از آن حاجتى را از خدا بخواهد، خداى عزّوجلّ از وى حيا مى كند كه پيش از روگرداندن او، حاجتش را برآورده نسازد.»[1]
ب - درمان نفاق
پيامبر(ص) فرمود:«هركس چهل روز در نماز جماعت شركت كند و به طور مرتّب نماز گزارد، دو برائت نامه و دو سند رهايى بخش به او مى دهند: 1 - نجات از آتش، 2 - رهايى از نفاق»[2]
ج - در پناه خدا بودن
امام صادق(ع) فرمود:«هر كس كه نماز صبح و عشاء را به جماعت بخواند، او در پناه خداى عزّوجلّ است.»[3]
د - كفاره گناهان
امام باقر(ع) فرمود:«سه چيز كفاره و پوشاننده گناهان است: 1 - وضو ساختن در هواى سرد، 2 - راه رفتن در شب و روز به سوى نمازها، 3 - محافظت بر نمازهاى جماعت»[4]
هـ - مونس در قبر
پيامبر(ص) فرمود:«آگاه باشيد هر كه به طرف مسجد براى اقامه نماز جماعت حركت كند، به هر قدمى هفتاد هزار حسنه و ثواب براى او نوشته شود… و اگر در همين حال بميرد، خداوند هفتاد هزار فرشته بر او بگمارد كه او را در قبرش زيارت كنند و در تنهايى مونس او باشند و برايش استغفار كنند تا برانگيخته شود»[5]
و - عبور از صراط
رسول خدا(ص) فرمود:«هر كس در هر كجا كه باشد، اگر بر جماعت مداومت كند، مانند برق سريع و درخشان همراه نخستين گروه بهشتيان از روى صراط مى گذرد…»[6]
ز - آزادى از آتش دوزخ
رسول خدا(ص) فرمود:«هر كس چهل روز در نماز جماعت شركت كند و به طور مرتب نماز گزارد… دو برائت نامه و سند رهايى بخش به او مى دهند: 1 - نجات از آتش، 2 - رهايى از نفاق»[7]
ن - نجات از مراحل ترسناك قيامت
رسول اكرم(ص) فرمود:«…در روز قيامت خداوند، همه انسان ها را براى حساب گرد مى آورد. پس هر مؤمنى كه در نماز جماعت شركت كند، خداوند سختى ها و دشوارى هاى روز قيامت را برايش آسان مى سازد؛ آن گاه فرمان مى دهد كه او را روانه بهشت سازند.»[8]
ي - ترفيع مقام
رسول خدا(ص) فرمود:«اى على! سه چيز موجب ترفيع مقام و درجه مؤمن است:
1 - وضوى كامل در هواى سرد، 2 - انتظار نماز بعد از نماز، 3 - شركت مداوم در نمازهاى جماعت»[9]
دو – آثار فردي
پيامبر خدا صلّي الله عليه و آله راجع به مسجد كه كانون برگزاري نماز جماعت مي باشد فرموده اند: هر كه پيوسته به مسجد رود يكى از هشت فايده را برد:
- آيه محكمى از قرآن (كه از آن بهره يابد.)
- يا رفيقى كه از او فايده برد.
- يا علم تازه اى فرا گيرد.
- يا از رحمتى كه در انتظارش بوده برخوردار شود.
- يا سخنى بشنود كه دليل راه شود.
- يا مانع گناه گردد.
- يا (لا اقل) از شرم و حيا دست از معصيت بشويد.
- يا از ترس ترك گناه كند.[10]
سه - آثار اجتماعى
الف – تقويت روحيه اخوت و برادري
نماز جماعت، مقدمه وحدت صفوف و نزديكى دل ها و تقويت كننده روح اخوّت است. نوعى حضور و غياب بى تشريفات، و بهترين راه شناسايى افراد است.
رسول خدا صلّي الله عليه و آله نتيجه صفوف به هم پيوسته نماز جماعت را از بين رفتن روحيّه اخوت و برادري دانسته و مي فرمودند: منظم و صاف بايستيد و گر نه دل هايتان هم مختلف خواهد شد…[11]
قال رسول الله - صلّي الله عليه وآله -:
استووا تستوي قلوبكم و تماسوا تراحموا؛
صف هاي نماز جماعت را هماهنگ و تنظيم نماييد تا دل هايتان متعادل شود، و با هم در تماس باشيد تا مهرباني افزوده شود.
(كنزالعمال، ج 7، ص 623)
ب – حسن شهرت در جامعه
پيامبر(ص) فرمود:«هر كه نمازهاى پنجگانه را با جماعت بخواند، به او گمان هر خير و نيكى را داشته باشيد.»[12]
چهار - آثار سياسى
- ترويج و تبيين معارف الهى و شعائر دينى
امام رضا(ع) درباره فلسفه نماز جماعت فرموده است:«نماز جماعت بدان جهت قرار داده شد كه اخلاص، توحيد، اسلام و عبادت خداوند آشكار و ظاهر باشد.»[13]
- شكوه و عظمت اسلام
حضور جمعى مسلمانان در مساجد، ضمن آن كه عظمت و بزرگى جماعت مسلمانان را مى رساند؛ بيانگر قدرت مسلمين و الفت دل ها و انسجام صفوف است.
تفرقه ها را مي زدايد، بيم در دل دشمنان مي افكند، منافقان را مايوس مى سازد، خار چشم بدخواهان است.
نماز جماعت، نمايش حضور در صحنه و پيوند امام و امّت مى باشد.
- وحدت و تعاون
نماز جماعت، نمايانگر وحدت مسلمانان و محل تجلى همدلى، تعاون و همكارى آنان با همديگر است.
امام رضا ( عليه السّلام ) در بيان يكي ديگر از فلسفه هاي نماز جماعت فرموده اند:« مع مافيه من المساعدة على البرّ و التّقوى»[14]؛« علاوه بر اين كه در نماز جماعت است پيشى گرفتن بر نيكوكارى و پرهيزكارى است»
پنج - آثار اخلاقى، تربيتى
الف – كبر زدايي
در نماز جماعت، افراد در يك صف قرار مي گيرند و امتيازات موهوم صنفى، نژادى، زبانى، مالى و… كنار مي رود و صفا و صميميّت و نوع دوستى در دل ها زنده مي شود و مؤمنان، با ديدار يكديگر در صف عبادت، احساس دل گرمى و قدرت و اميد مي كنند.
روحيّه فردگرايى و انزوا و گوشه گيرى را از بين مى برد و نوعى مبارزه با غرور و خودخواهى را در بر دارد.
ب – نظم و انضباط
نماز جماعت، عامل نظم و انضباط و وقت شناسى است.
رسول خدا صلّى الله عليه و آله دست به شانه هاى ما مى گذاشت و مى فرمود: منظم و صاف بايستيد و گر نه دل هايتان هم مختلف خواهد شد….[15]
پي نوشت :
[1] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص 183
[2] - رشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص 184
[3] - المحاسن، ج1، ص 52
[4] - بحارالأنوار، ج85، ص 10
[5] - بحارالأنوار، ج85، ص 9
[6] - بحارالأنوار، ج85، ص 3
[7] - ارشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص 184
[8] - بحارالأنوار، ج85، ص 6
[9] - بحارالأنوار، ج85، ص 10
[10] - تحف العقول عن آل الرّسول ص، ص 235
[11] - سنن النّبى صلى الله عليه و آله با ترجمه فارسى، ج 1، ص 267
[12] - بحار الأنوار، ج67، ص 2
[13] -عيون أخبار الرّضا عليه السّلام، ج2، ص 109
[14] - عيون أخبار الرّضا عليه السّلام، ج2، ص 109
[15] - سنن النّبى صلّى الله عليه و آله با ترجمه فارسى، ج 1، ص 267
منبع:
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)
آيا مي توان با دختري كه نماز نمي خواند، ازدواج كرد و پس از ازدواج او را راهنمايي كرد؟
ازدواج يكي از مهم ترين حوادث زندگي است و نقش اساسي در خوشبختي و سعادت يا بدبختي و شقاوت انسان دارد و از آن جا كه مذهب واعتقادات جزيي از زندگي فردي واجتماعي انسان ها بوده و در زندگي مشترك نقش تعيين كننده داشته و حتّي گاهي اختلاف در اين زمينه باعث اختلافات خانوادگي خواهد شد لذا به نظر مي آيد در اين امر مهم با احتمالات پيش رفتن، و اميدواري بي جا به خود دادن نسبت به اين كه بعدا متديّن مي شود و نمازي مي خواند، كار معقول و منطقي نباشد.
فراموش نكنيم كه شخصي كه تصميم ازدواج با ديگري را دارد هدف از ازدواج او نمازخوان كردن و يا اصلاح اعتقادات طرف مقابلش نمي باشد بلكه مي خواهد با ازدواجش به آرامش،سكون و… دست پيدا كند. چرا كه طبق قائده همسر آدمي بايد قبل از ازدواج همان گونه كه حق است تربيت شده باشد، نه آن كه در منزل شوهر بخواهد تربيت شود؛ زيرا تجربه نشان داده آن هايي كه همسر مناسب و تربيت يافته انتخاب نموده اند در ادامه زندگي با مشكلاتي مواجه مي شوند چه رسد به آن كه شوهري بخواهد همسرش را در منزل خود(بر اساس شاخصه هاي مورد نظرش) تربيت نمايد؛ لذا بهتر است وضعيت فعلي طرف مقابل را در نظر گرفته و به اين دل خوش نكرد كه بعد از ازدواج نماز خوان خواهد شد.
در نتيجه كسي كه مقيد به احكام شرعي و پايبند به دين و مسائل ديني هست و دوست دارد در آينده با همسري متديّن زندگي كند بايد از همان ابتدا همسري انتخاب كند كه حد نصاب از ايمان و التزام عملي به احكام شرعي را داشته باشد و الّا در آينده نزديك نسبت به موضوعات مختلفي هم چون طهارت و نجاست[1]، تربيت فرزند، مخالفت خانواده شوهر و… مواجه خواهد شد.
در پايان اين نكته را نيز متذكّر مي شويم كه در اسلام هم كفو بودن دختر و پسر شرط ازدواج مي باشد و از نظر معارف اسلام و روايات مأثوره از اهل بيت و نيز سيره ي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و اله) و ائمّه(علیهم السلام) تنها چيزي كه كفويت را احراز مي نمايد ايمان است. ايمان يعني اعتقاد باطني به خداوند و التزام عملي به مقتضاي ايمان، يعني به دين و آموزه هاي اسلام. لذا پيامبر خدا جوبير كه مردي سياه پوست و فقير بود را به«دلفار» دختر زيادبن لبيد تزويج نمود و فرمود:«الْمُؤْمِنُ كُفْوٌ لِلْمُؤْمِنَةِ وَ الْمُسْلِمُ كُفْوٌ لِلْمُسْلِمَة»[2]؛«مرد مؤمن همتاي زن مؤمن و مرد مسلمان همتاي زن مسلمان است.»
بنابراين در صورتي كه انسان با همسري ازدواج كند كه از نظر ايماني و يا التزام عملي به احكام و اخلاق اسلامي هم چون نماز مشكل دارد و از اين نظر كفويت ندارد، نمي تواند آينده و خوشبختي خود را تضمين شده بداند.
پي نوشت :
[1] - كسي كه نماز نمي خواند و تصميم ندارد لباس و بدن خود را براي نماز پاك نگه دارد، به طور طبيعي نسبت به رعايت نجاست و پاكي سهل انگار خواهد بود و اين مساله براي كسي كه مي خواهد نماز بخواند بسيار مشكل ساز مي شود .
[2] - بحار، ج22، ص 117
كتاب پرسش ها و پاسخ هاي نماز، سيد حسن موسوي (مركز تخصصي نماز)