نیمهٔ شعبان (۱۵ شعبان در گاهشماری هجری قمری) یکی از جشنهای مسلمانان شیعه است که همزمان با روز تولد امام دوازدهم شیعیان، امام زمان است. دعاهای زیادی مانند دعای کمیل در این شب خوانده میشود.
اهل سنت شب نیمه شعبان را «شب برات» نامیده و در آن به شب زندهداری و دعا میپردازند.[۱][۲]
نامهای دیگر
شب دعا
نیمه شعبان در ایران
لیلة منتصف شعبان در عربستان[۳]
شب رهایی در آسیای جنوبی[۴]
برات کاندیلی در ترکیه[۵]
شب برات در هند
ماه شعبان
شعبان هشتمین ماه در گاهشماری هجری قمری است. ماههای رجب، شعبان و رمضان در میان مسلمانان اهمیّت زیادی دارند.[۶][۷][۸][۹][۱۰] از پیامبر اسلام چنین نقل شدهاست که شعبان «ماه من» است.[۱۱]
روز تولد امام دوازدهم شیعیان
سال تولد امام دوازدهم شیعیان را سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری نقل کردهاند.[۱۲] علت اختلاف شاید این بودهاست که در سابق، تاریخ را با حروف ابجد مینوشتند و درباره سال تولد حجت بن حسن بین واژههای «نور» و «نهر» اختلاف است که این اختلاف ناشی از رسمالخط ناقلین میباشد.[۱۳]
دیدگاه شیعیان
در روایات و احادیث امامان شیعه شب نیمه شعبان از جمله پر فضیلت ترین شبها برای احیا و شب زنده داری، دعا و عبادت است.[۱۴][۱۵]
در روایتی از امام اول شیعیان درباره خواندن دعای کمیل در این شب آمدهاست:
“قسم به کسی که جان علی در دست اوست همه امور نیک و بدی که بر بندگان جاری میشود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم میشود. هیچ بندهای نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای خضر بخواند، مگر آن که دعای او اجابت شود….. بنشین ای کمیل هنگامی که این دعا را حفظ کردی خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یاری و کفایت میکند و تو را روزی میدهد، و از آمرزش او برخوردار میشوی، ای کمیل به خاطر زمان طولانی که تو با ما همراه بودهای بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود…
همچنین، شیعیان معتقدند خدا در این شب به تعداد موها و پشمهای چهارپایان بندگانش را از آتش جهنم آزاد میکند و زمانهای مرگ را ثبت و روزیهای یک سال را تقسیم میکند و همه آنچه را که در طول سال واقع میشود نازل میسازد.[۱۶]
دیدگاه اهل سنت
} ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه مینویسد:‹‹ ابو القاسم محمد حجت هنگام وفات پدرش ۵ سال داشت و خداوند او را در همان کودکی حکمت آموخت او قائم منتظر نامیده میشود ››[۱۷] ابن صباغ در فصول المهمه میگوید:‹‹ ابوالقاسم محمد حجت پسر حسن خالص در سامرا در نیمه شعبان سا ل ۲۵۵هجری قمری به دنیا آمد. ››[۱۸]
ابن خلکان در وفیات الاعیان چنین نگاشتهاست: ‹‹ابو القاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی بن محمد فرزند محمد بن علی دوازدهمین امام از ائمه دوازدهگانهاست بر حسب اعتقاد امامیه و ولادت او در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری بود و هنگامی که پدرش در گذشت او ۵سال سن داشت. ››[۱۹]
و ذهبی در سیر اعلام النبلا و ابن اثیر در الکامل فی التاریخ نیز ولادت حجت بن حسن را ذکر کردهاند.[۲۰][۲۱]
گستره جغرافیایی
برگزاری مراسم نیمه شعبان فقط مختص به ایران نیست. از دیگر کشورهایی که چنین مراسمی آن هم به شکل وسیع برپا میکنند، میتوان به کشورهای عراق،لبنان، مصر، بحرین، یمن و آذربایجان اشاره کرد. همچنین کشورهایی مانند افغانستان، هند، پاکستان، امارات متحده عربی، تونس و مراکش که در آنها شیعیان در اقلیتند نیز مراسم وسیعی به همین مناسبت برگزار میشود. حقیقت امر این است که آنچه که بیش از همه برگزاری مراسم نیمه شعبان را آسانتر میکند، اعتقاد برخی از فرقههای مهم اهل تسنن به حجت بن حسن و ظهور اوست.
ایران
مراسم نیمه شعبان در ایران نسبت به کشورهای دیگر پر رونقتر است.[نیازمند منبع] تدارکات ویژهای که دولت و مردم برای این روز میبینند، بسیار وسیع است. چراغانیهای وسیع، برگزاری جشن، مولودیخوانیهای عمومی و پخش شربت و شیرینی که بسیاری از آنها از سوی مردم و هیئتهای مردمی انجام میشود، برای یادبود این روز برگزار میشود.[نیازمند منبع] این روز در ایران، روز جهانی مستضعفان نامیده میشود.[۲۲]
ماه رجب از ارزش و شرافت بسیار بالایی برخوردار است و این شرافت و ارزش بدان دلیل است که این ماه یکی از ماههای حرام و یکی از زمانهای ویژه دعا است. شما میتوانید اعمال آخر ماه رجب را در اینجا بخوانید.
رویناها عن جدّی أبی جعفر الطوسی رضوان اللّه علیه، و قد تقدم إسنادها فیما أشرناإلیه، و هی:و صلّ فی آخر الشهر عشر رکعات، تقرء فی کل ّرکعة فاتحة الکتاب مرة واحدة و «قُلْ هُوَاللَّهُ أَحَدٌ» ثلاث مرات و «قُلْ یاأَیُّهَا الْکافِرُونَ» ثلاث مرات، فإذاسلّمت فارفع یدیک إلى السماء و قل: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَه الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَحَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
ثم امسح بها وجهک و سل حاجتک فإنه یستجاب لک دعاؤک و یجعل اللّه بینک و بین جهنم سبعة خنادق، کل خندق کما بین السماء والأرض، و یکتب لک بکلّ رکعة ألف ألف رکعة،و یکتب لک براءة من النار و جواز على الصراط.
قال سلمان رضی اللّه عنه: فلمّا فرغ النبی صلّى الله علیه وآله من الحدیث خرّرت ساجداً أبکی شکراً للّه تعالى لما سمعت من هذا الحدیث.
روایت شده که پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) در بیان نماز آخر ماه رجب می فرمایند: هر کس در اخر ماه رجب 10 رکعت نماز بخواند که در هر رکعت سوره حمد را یکمرتبه و سوره توحید را سه مرتبه و سوره کافرون را سه مرتبه باشد، و پس از سلام نماز دستهایش را به سوی آسمان بلند کند و بگوید :
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
سپس دستهایش را به روی صورت بکشد و حاجتش را از خداوند بخواهد، دعای او مستجاب شود و خداوند بین او و جهنم هفت گودال فاصله بیاندازد که اندازه هر گودال به اندازه فاصله آسمان تا زمین است و در به ازای هر رکعت، هزار رکعت برایش نوشته شود و برای او گذر از صراط و دوری از جهنم تضمین شود.
سلمان رضوان الله علیه می گوید: «هنگامی که کلام پیامبر صلی الله علیه و اله به پایان رسید، به حالت گریه به سجده افتادم و خداوند را شکر نمودم که این حدیث را از پیامبر شنیدم.»
گفتنی است؛ در روز آخر ماه رجب، بر انجام غسل تاکید شده و روزه این روز سبب آمرزش گناهان گذشته و آینده است. همچنین نماز سلمان به نحوى است که در بالا گفته شد.
منبع:
اقبال الاعمال : ج 3 ص 285
امام سجّاد علیه السلام :
کَفُّ الأذى ، مِنْ کَمالِ العَقلِ وفیهِ راحَةٌ لِلبَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً ؛
خوددارى از آزار رساندن ، نشانه کمال خرد و مایه آسایش دو گیتى است .
تحف العقول ، ص 283 .
رسول اللّه صلى الله علیه و آله :
إنَّ لُقمانَ قالَ لاِبنِهِ : یا بُنَیَّ ، عَلَیکَ بِمَجالِسِ العُلَماءِ ، وَاستَمِع کَلامَ الحُکَماءِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ یُحیِی القَلبَ المَیِّتَ بِنورِ الحِکمَةِ کَما یُحیِی الأَرضَ المَیتَةَ بِوابِلِ المَطَرِ .
لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! در مجالس دانشمندان حضور داشته باش، و سخنان حکیمان را بشنو؛ زیرا خداوند دلِ مرده را با نور حکمت ، زنده مى کند ؛ چنان که زمینِ مرده را با آب باران حیات مى بخشد» .
المعجم الکبیر : ج 8 ص 199 ح 7810 ، کنز العمّال : ج 10 ص 170 ح 28881 .
با مطالعه قرآن کریم، شاهد وعدههایی از جانب خداوند هستیم که بر اساس نگرش دینی و توحیدی همهی این وعدهها حق بوده و خداوند خلف وعده نمیکند.
یکی از این وعده ها، وعدهی استجابت دعا است؛ خداوند در قرآن میفرماید: «وَ قَالَ رَبُّکمُ ادْعُونى أَستَجِب ..»
با نگاه ابتدایی و کلی به این آیه این استنباط پیش میآید که خداوند وعده داده که هر دعایی را با هر شرایطی مستجاب میکند. این در حالی است که برای فهم آیات قرآن کریم به ما سفارش شده که فهم آیه را به تنهایی و به طور کلی مدنظر نداشته و آن را در کنار آیات دیگر و همچنین روایات بفهمیم.
یادمان نرود که حفظ آبرو، اسرار و شخصیت آنان جزء حق الناس است. انسان مومن به قدری با ارزش است که نمیتوان روی آن قیمت گذاشت و آسیب به او آسیب به ایمان او است. بر همین اساس تمام کارهایی که به نوعی آبروی انسان را میبرد و او را خراب و بی اعتبار میکند حرام و از گناهان کبیره و از مصادیق حق الناس شمرده شده و به دست آوردن رضایت طرف مقابل واجب است گرچه جبران بعضی موارد، امکان ندارد.
با بررسی بیشتر در آیات قرآن کریم به این آیه نیز رسیده ایم؛ «وَ یَسْتَجیبُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدید: خدا اجابت میکند دعای کسانی را که اهل ایمان و عمل صالح هستند.»
پس تا این جا ۲ شرط اساسی برای استجابت از خود قرآن کریم کشف کردیم؛ ایمان و انجام عمل صالح.
آیهای دیگر از قرآن کریم، شرایط دیگری را برای استجابت برای ما روشنگری میکنند؛ أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاه ُ. وَ یَکْشِفُ السُّوءَ: [آیا آن شریکان انتخابى شما بهترند]یا آنکه وقتى درمانده اى او را بخواند اجابت مى کند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى نماید؟
قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.
قید دیگرى که براى دعا آورده این است که فرموده: «إِذَا دَعَاهُ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و در جایی دیگر فرموده: «دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» و این براى آن است که بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى کند که دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى گیرد که امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند گره از کارش بگشاید. آن وقت است که حقیقتا متوجه خدا مى شود و در کمال صداقت تنها او را مى خواند.
آن وقت است که در دل و با زبان میگوید: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که داریم از خداست».
حق الناس، شرط مهم در استجابت دعا
همان طور که گفته شد در قرآن و روایات شرایطی برای استجابت دعا وجود دارد که موارد قرآنی را مختصراً عرض کردیم. عامل مهم دیگری که در استجابت دعا نقش بسیار بسیار مهمی را در لسان روایات بیان شده پرداخت حقالناس است؛ چرا که میتوان گفت: خیلی از مشکلاتی که برای ما پیش میآید و برای رفع مشکل آن دعا میکنیم به خاطر این است در کار دیگران گره ایجاد کردهایم، چرا که خدا میگوید انسان تو که پشت دیوار را نمیبینی بنده دیگرم دست بلند کرده و میگوید خدایا این را گرفتار کن؛ لذا اولین شرط استجابت دعا رفع حق الناس است.
قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.
حق الناس را موضوع جدی در زندگی بدانیم و به آن بی توجه نباشم. دامنه حق الناس بسیار وسیع است از مسائل مال و اقتصادی و لقمههای حرام و حق خوریهای مادی میتواند باشد تا آبروی آدم ها؛ و چنین است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سخنی پیرامون حق الناس میفرمایند: «کلّ المسلم علی المسلم حرامٌ دمُهُ و ماله و عِرضُهُ» بر هر مسلمانی خون، مال و آبروی مسلمان دیگر حرام است.
یادمان نرود که حفظ آبرو، اسرار و شخصیت آنان جزء حق الناس است. انسان مومن به قدری با ارزش است که نمیتوان روی آن قیمت گذاشت و آسیب به او آسیب به ایمان او است. بر همین اساس تمام کارهایی که به نوعی آبروی انسان را میبرد و او را خراب و بی اعتبار میکند حرام و از گناهان کبیره و از مصادیق حق الناس شمرده شده و به دست آوردن رضایت طرف مقابل واجب است گرچه جبران بعضی موارد، امکان ندارد.
پی نوشت:
۱- غافر / ۶۰،
۲- شوری / ۲۶،
۳- نمل / ۶۲،
۴- بقره / ۱۶۸،
۵- ر. ک: المیزان/ ج. ۱۵/ ص. ۳۸۱،
۶- قرب الإسناد / ص. ۱۷۵،
۷- کشف الریبه / ص. ۶