شخصى به نام احمد بن عبداللّه، به نقل از غفّارى حكايت كند: روزى خدمت امام رضا عليه السلام رفتم و گفتم: مقدارى قرض دارم و توان پرداخت آن را ندارم ؛ و مقدار آن را مطرح نكردم. حضرت دستور داد غذا آوردند و چون غذا خورديم فرمود: آنچه زير تُشك نهاده شده بردار و بدهى خود را بپرداز.
وقتى تُشك را بلند كردم مقدارى دينار زير آن موجود بود، برداشتم و چراغى را آوردم و آن ها را شمردم چهل و هشت دينار بود.
در بين آن ها يك نوشته مرا جلب توجّه كرد، آن را برداشتم و نزديك چراغ آوردم، ديدم بر آن نوشته است: بيست و هشت دينار آن را بابت بدهى خود پرداخت كن و باقى مانده آن را هزينه زندگى خود و خانواده ات قرار بده.
منبع:
بحارالا نوار: ج ۴۹، ص ۵۸، س ۱۵.
مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود، به نقل از حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام حكايت كند: يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام مريض شده و در بستر بيمارى افتاده بود، روزى حضرت از او عيادت نمود و ضمن ديدار، به او فرمود: در چه حالتى هستى؟
عرض كردم: مرگ را بسيار سخت و دردناك مى بينم.
حضرت رضا عليه السلام فرمود: اين ناراحتى كه احساس مى كنى، اندكى از حالات و علائم مرگ مى باشد كه اكنون بر تو عارض شده است، پس اگر تمام حالات و سكرات مرگ بر تو عارض شود، چه خواهى كرد؟!
و بعد از آن، در ادامه فرمايش خود افزود: مردم دو دسته اند: عدّه اى مرگ برايشان وسيله آسايش و استراحت است. و عدّه اى ديگر آن قدر مرگ برايشان سخت و طاقت فرسا است، كه پس از آن احساس راحتى مى كنند. حال چنانچه بخواهى كه مرگ برايت نيك و لذّت بخش باشد، ايمان و اعتقادات خود را نسبت به خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نيز ولايت ما اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را تجديد كن و شهادتين را بر زبان و قلب خود جارى گردان.
امام جواد عليه السلام فرمود: بعد از آن كه، آن شخص طبق دستور پدرم شهادتين را گفت، اظهار داشت: يابن رسول اللّه ! ملائكه رحمت الهى با تحيّات و هدايا وارد شدند و بر شما سلام مى دهند.
امام رضا عليه السلام فرمود: چه خوب شد كه ملائكه رحمت الهى را مشاهده مى كنى، از آن ها سؤ ال كن: براى چه آمده اند؟
مريض گفت: آن ها مى گويند چنانچه همه ملائكه با اذن خداوند سبحان، نزد شما حاضر شوند، بدون اجازه حركتى نمى كنند.
پس از آن، با كمال راحتى و آرامش خاطر. چشم هاى خود را بر هم نهاد و گفت: ((السّلام عليك ياابن رسول اللّه !)) پيغمبر اسلام، اميرالمؤ منين و ديگر امامان (سلام اللّه عليهم ) آمدند، و در همين لحظه، جان به جان آفرين تسليم كرد.
منبع:
بحارالا نوار: ج ۴۹، ص ۷۲، ح ۹۶.
چه وقت محل کسب و کار و تجارت ما میتواند بدترین جای زمین باشد که در کلام معصومین (ع) نسبت به آن هشدار داده شده است.
بحث درباره ویژگیهای بازار از جمله مباحث بسیار مهم در دانش اقتصاد است. بیدلیل نیست که در آموزههای اسلامی بازار را از جهت داشتن عناصری مذهبی، چون مساجد، تکایا، مدارس و حسینیهها «روح شهر»، خود بازار را با عناصر و نقشهای فضایی آن «قلب شهر» و کاسب را «حبیب خدا» معرفی کردهاند.
اما گاهی به دلیل فاصله گرفتن ما انسانها از این ویژگیهایی که برای بازار و بازاری در آموزههای اسلامی ذکر شده و ظلمی که در حق همدیگر میکنیم این مکان به تعبیر امام علی (ع) «جای حاضر شدن شیطان و نمایشگاه فتنه و طغیان” میشود.»
امام باقر (ع) در این باره میفرمایند: «بدترین جاهای زمین بازارهاست؛ بازار میدان شیطان است، اولِ صبح پرچم خود را در آن جا نصب میکند و تخت خود را میگذارد و فرزندانش را همه سو میپراکند به سوی کسی که پیمانه را کم میدهد یا آن که ترازو را سبک میگیرد و کسی که در گز (متر) کردن دزدی میکند یا کسی که برای فروش کالایش به دروغ متوسل میشود. او به فرزندانش میگوید: بر شما باد به (فریفتن) مردی که پدرش (حضرت آدم) مرده در حالی که پدر شما (ابلیس) هنوز زنده است. ابلیس با اولین کسی که به بازار میآید وارد میشود و با آخرین نفری که بازار را ترک میکند بر میگردد..»
همچنین پیامبر خدا (ص) در توصیف بازار «البته بازاری که در آن کسبه به حلال و حرام الهی بی توجه هستند» و اهمیت تسبیح گفتن در این مکان میفرمایند: «بازار سرای بی خبری و غفلت است. پس هرکه در بازار یک تسبیح گوید خداوند هزار هزار ثواب برایش رقم زند.»
البته ناگفته نماند که بازار همیشه جای بدی نیست بلکه اعمال و رفتار ماست که آن را به بدترین مکان روی زمین تبدیل میکند، لذا تاریخنگاران آوردهاند: پیامبر اکرم (ص)، قبل از رسالت، خود بازرگانی امین و درستکار بوده است. با شکلگیری نظام اسلامی در مدینه، از همان روزهای نخست، پیامبر بزرگوار اسلام الگوی بازار را تعیین کردند. ایشان وارد بازار بسیط شدند، به آن نگاهی انداختند و فرمودند: این بازار مناسب شما نیست. سپس به بازار دیگری رفتند، نظارتی بر آن کردند و مجدداً فرمودند: این بازار مناسب شما نیست. سرانجام وارد بازار دیگری شدند و پس از ارزیابی فرمودند: این بازار مناسب شماست؛ از آن کم نکرده و خراجی بر شما بسته نمیشود.
منبع:
سخنان امام علی در نهج لبلاغه
حضرت آیت الله مجتهدی (ره) می فرمودند:
شخصی جریانی را برایم نقل کرد که یک نفر بود نمازها و روزه های قضا، خمس، حق الناس و همه کارهایش را در زمان حیات خودش درست کرد و حتی ثلث مالش را هم خرج کرد و جالب اینکه برای خودش هم ختم گرفت و گفت اگر از دنیا رفتم لااقل خیالم راحت است که اگر زن و بچه هایم بعد از مرگم کاری برایم نکردند، متضرر نشده باشم.
بله؛ شما هم باید اینطور خودت را آماده کنی و مرگ را جلوی چشمان خود قرار دهی و تا زنده هستی خودت اموال را خرج کن و خودت به فکر خودت باش و یک کاری برای آخرتت انجام بده، که مبادا دست خالی از دنیا بروی و بدان آن دنیا پشیمانی به حال تو نفعی ندارد. فکر نکن که جوانی و حالا حالاها نخواهی مرد.
منبع:
سخنان خود ایت الله مجتهدی