در روایتی از امیرمؤمنان(ع) در مورد امام زمان(عج) چنین آمده است:
مردم دنبال او میگردند، ولی او را نمییابند. اما به خدا قسم حجت خدا روی زمین است؛ در راهها پیاده میرود، در خانهها داخل میشود، در شرق و غرب حرکت میکند، سخنان را میشنود و بر جماعت سلام میکند، میبیند ولی دیده نمیشود.خود امام مهدی(عج) هم به ابنمهزیار فرمودند: پدرم با من عهد کرد نزدیک مردمی که خداوند به آنها غضب کرده نباشم، و به من دستور داد در کوههای سخت و صعبالعبور و سرزمینهای بیآب و علف زندگی کنم.از این روایات استفاده میشود که حضرت حضوری همیشگی در جامعه داشته و با مردم دیدار و صحبت میکند؛ به منزل بعضی میرود، ولی مردم او را نمیشناسند، و این کارها را بهطور ناشناس انجام میدهد؛ اما محل زندگی و سکونت ایشان داخل شهرها نیست، بلکه در بیابانها و کوهها و محلهای دور از مردم است. همچنین حضرت دائماً در حال تغییر مکان خود هستند و جای ثابتی برای سکونت ندارند.
منبع:
الاحتجاج، طبرسی، ج2، ص324.
الغیبة، نعمانی، ص144.
بحارالانوار، ج52، ص12.
امام علی (علیه السلام): همانا ماساخته شده خدا هستیم ومردم برای ما ساخته شدند.
منبع: نامه 28 نهج البلاغه
نامه اعمال؛ نامه ای است که تمامی کارهای آدمی از کارهای خوب وی گرفته تا کارهای بد در آن ثبت شده است و در آخرت به دست وی داده می شود، اما در این بین خداوند فرشتگان را مسئول ثبت اعمال و نوشتن این نامه قرار داده است. امروز قصد داریم به این موضوع و چرایی آن بپردازیم.
نامه اعمال انسان به چه معناست؟
همگان نامه اعمال را نامهای می دانند که تمام کارهای خوب و بد انسان در آن نوشته شده و در آخرت به دست وی داده می شود. براساس روایات، دو فرشته بر شانه راست و چپ هر فردی قرار دارند که یکی از آنها کارهای خوب و دیگری کارهای بد را ثبت میکند.
بر پایه آیات قرآن، در قیامت نامه اعمال نیکوکاران را به دست راست آنان میدهند و به بهشت فرستاده میشوند و بدکاران نیز نامه خود را با دست چپ یا از پشت سر دریافت میکنند و به جهنم میروند.
قرآن کریم، با واژههای «کتاب»، «زبر»، «طائر» و «امام مبین» از «نامه اعمال» یاد کرده است و مفسران با استناد به قرآن، از سه نوع نامه اعمال، ویژه افراد، امتها و همه انسانها نام میبرند.
در اینکه جنس «نامه اعمال» چیست، چند نظریه وجود دارد. از جمله چیزی شبیه نامههای مادی، روح انسان، حقیقت اعمال یا آثار اعمال انسانها که در قیامت آشکار میشود.
انواع نامه اعمال
مفسران با استناد به آیات قرآن، معتقدند برای هر انسانی، سه نوع نامه عمل وجود دارد؛
نامه اعمال ویژه هر فرد که تمام کارهای نیک و بد و ریز و درشت او در آن ثبت میشود.
نامه اعمال ویژه امتها که مجموعه اعمال آنها در آن ثبت میشود.
نامه اعمالی که کارهای همه انسانها را در آن ثبت میکنند.
بعضی از مفسران معتقدند منظور از نامه اعمال نوع سوم، لوح محفوظ است.
نویسندگان اعمال چه کسانی هستند؟
قرآن کریم از نویسندگان نامه اعمال، با تعبیرهای مُتَلَقِیان، رقیب و عتید و کراماً کاتبین یاد کرده است و بر پایه روایات، همواره دو فرشته همراه انسان هستند.
یکی از آنان بر شانه راست او قرار دارد و اعمال نیک وی را ثبت میکند. فرشته دیگر بر شانه چپ اوست و اعمال بد او را مینویسد.
برخی از روایات، تعداد آنان را چهار عدد دانستهاند؛ بدینگونه که دو فرشته، مامور ثبت اعمال روز و دو فرشته دیگر مامور ثبت اعمال شب هستند.
از بعضی روایات استفاده میشود فرشتگان، کارهای خوب را سریع مینویسند؛ اما کارهای بد را چندین ساعت دیرتر ثبت میکنند. به این امید که فرد گناهکار توبه نماید یا کار نیکی انجام دهد که اثر آن کار بد را از بین ببرد.
در روایات آمده یکی از دلایل نوشتن نامه عمل، این است که در قیامت انسانها نتوانند کارهایی که انجام دادند را انکار کنند.
بهعلاوه اینکه در دنیا نیز از حضور فرشتگان شرم کنند و گناه انجام ندهند.
چرا فرشتگان اعمال انسان را مینویسند؟
در قرآن میخوانیم که فرشتگان حافظان اعمال انسانها هستند:
«وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ. کِراماً کاتِبینَ. یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون»؛
و البته بر شما نگهبانانى است. بزرگوارانى نویسنده (از فرشتگان)؛ که [ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص]آنچه را میکنید میدانند.
منظور از «حافظین» در این آیه شریفه، فرشتگانی هستند که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسانها اعم از نیک و بد هستند که در آیه دیگری از قرآن تعبیر به «رقیب» و «عتید» شده است:
«هیچ سخنى را بر زبان نمیآورد جز آنکه در نزد او فرشته مراقب حاضر و آمادهاى [براى نوشتن]است» و در آیه دیگری میخوانیم: «[به یاد آر]آنگاه که آن دو (فرشته) دریافتکننده، از راست و از چپ او نشسته [افکار و اعمال او را]دریافت میکنند».
این آیات شریفه اشاره دارند به اینکه اعمال انسان غیر از طریق یادآوری خود صاحب عمل، از راه دیگری نیز محفوظ است و آن محفوظ بودن با نوشتن فرشتگان نویسنده اعمال است که در طول زندگی هر انسانی موکل بر او هستند و انسانها بر معیار آن اعمال؛ پاداش و کیفر میبینند.
همچنان که فرمود: «نامهات را بخوان؛ کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى».
درباره اینکه چرا خداوند فرشتگان را بر انسان گماشته است، دلایلی بیان شده است؛ از جمله:
تا انسان گمان نکند که خداوند از اعمال آنان بیخبر است و این یک نوع لطفی است از جانب خداوند بر انسان؛ زیرا وقتی انسان بداند که خداوند فرشتگانی را گماشته تا به صورت ویژه از اعمال او مراقبت کنند، انگیزه اش برای دوری از گناه بیشتر می شود.
شخصى از امام صادق (ع) پرسید:
علت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسانها چیست، در حالىکه میدانیم خداوند: «عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى» است؛ یعنى هر چیزى را که از آن مخفیتر نیست میداند؟!
امام (ع) در پاسخ فرمود:
«خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آنها را شهود بر بندگانش قرار داد، تا بندگان به خاطر مراقبت آنان، بیشتر مراقب اطاعت الهى باشند، و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند، و چه بسیار بندهاى که تصمیم به گناه میگیرد سپس به یاد فرشته میافتد و خوددارى میکند، میگوید: پروردگارم مرا میبیند و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهى میدهند. علاوه بر این، خداوند به رحمت و لطفش اینها را مأمور بندگان کرده، تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آنها دور کند و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آنها نمیبینند تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آنها فرا رسد».
از این روایت به خوبى استفاده میشود که آنها علاوه بر مأموریت ثبت اعمال، مأمور حفظ انسان از حوادث ناگوار و آفات و وسوسههاى شیاطین نیز هستند.
از آنجا که نظام عالم بر اساس اسباب و مسببات شکل گرفته است، برخی فرشتگان نیز اسبابی برای ثبت و ضبط اعمال انسانها هستند.
بنابراین، علاوه بر احاطه علمی خداوند بر ظاهر و باطن انسان دو فرشته نیز مراقب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت میکنند، پیوسته، با او هستند و لحظهای از او جدا نمیشوند.
عقیق: امر به معروف و نهی از منکر هم مانند هر دستور و امر واجب دیگری شرایطی دارد. همان طور که نماز، روزه، جهاد، کمک به نیازمندان، سفر کردن، غذا خوردن و سایر اعمال و رفتارها در قالب سبک زندگی دینی تعریف مشخصی داشته و آداب و شرایط به خصوصی دارد، امر به معروف و نهی از منکر هم دارای قاعده، اصول و دستورالعملی است که اگر رعایت نشود، نهتنها فرد آمر به معروف و ناهی از منکر به نتیجه مطلوب خود نخواهد رسید، بلکه در قاعده اسلامی نیز عمل او دارای اشکال خواهد بود.
در گفتوگویی که با دکتر طاهره همیز، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس دینی، در زمینه امر به معروف و نهی از منکر انجام دادیم، بخشهایی از این آموزه دینی و فریضه الهی را مورد بررسی قرار داده تا بدانیم آثار و عواقب فراموش کردن و نادیده گرفتن این امر واجب در زندگی فردی و جمعی ما مشخص شود. آن طور که این استاد حوزه و دانشگاه توضیح میدهد، اگر مردم نسبت به گناه و خطایی در جامعه بیتوجه باشند، آسیب و پیامد آن زندگی همه را مختل میکند. چه مسئولان مرتکب خطا شوند و چه مردم عادی، در هر صورت امر به معروف و نهی از منکر باید با شرایط و ویژگیهای آن صورت بگیرد. در غیر این صورت کسی نمیتواند در مقابل پیامدهای ترویج منکر اعتراض کند. چون ترک این مسئولیت فتنهای راه میاندازد و همه مردم را درگیر خواهد کرد.
در آموزههای دینی در مورد امر به معروف و نهی از منکر بسیار توصیه و تأکید شده است. دلیل این همه تأکید و تذکر درباره این مسئولیت چیست؟ درواقع میخواهیم بدانیم فراموش کردن و انجام ندادن امر به معروف و نهی از منکر چه عواقبی در پی دارد؟
خداوند در آیه 25 سوره انفال به طور مشخص و به صراحت به عواقب شوم و دامنگیر ترک امر به معروف و نهی از منکر اشاره فرموده است: «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ و بترسید از بلایی که چون آید تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد (بلکه ظالمان و مظلومان همه را فراگیرد) و بدانید که عقاب خدا بسیار سخت است.» این آیه نسبت به فتنهای بزرگ هشدار میدهد که اگر در حوزه سیاست و اجتماع به وظایف خود عمل نکنیم، بلایی بزرگ دامن همه ما را خواهد گرفت.
تقدم مسئولان بر مردم
زمینههای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما بیشتر در زمینههای اقتصادی مانند پولشویی، ربا، اختلاس و برداشتهای به ناحق از بیتالمال صورت میگیرد. البته در کنار این موارد شاهد گسترش بدحجابی و همچنین بداخلاقیهای سیاسی و اجتماعی هم هستیم. در این شرایط به نظر میرسد مسئولان جامعه بیشتر از عامه مردم باید عامل امر به معروف و نهی از منکر و در معرض این فریضه الهی باشند.
درست است. امر به معروف و نهی از منکر بیش از همه بر عهده مسئولان جامعه اسلامی قرار دارد. تا زمانی که مسئولان خودشان عامل به معروف بوده و از انواع منکرات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی پرهیز نداشته باشند نمیتوان انتظار داشت اساس جامعه بر پایه عدل و حق قرار بگیرد.
قطره آبی در برابر دریا
آیا در شرایطی که گروهی از مسئولان جامعه، عامل به معروف نبوده و از منکر پرهیز نداشته باشند، میتوان از مردم عادی انتظار عامل بودن به امر به معروف و نهی از منکر را داشت؟
باید توجه شود که هر کسی، به تنهایی، در برابر خدای یکتا مسئول است و باید در دادگاه عدل الهی پاسخگو باشد. درست است که مسئولیت مسئولان و حاکمان بیشتر از افرادی است که مسئولیت سنگین اجتماعی و سیاسی را بر عهده ندارند، اما این مطلب به آن معنا نیست که مردم عادی بتوانند از مسئولیت خودسر باز بزنند. چنانکه امر به معروف و نهی از منکر مسئولیتی بر عهده تمام افراد جامعه است. هر فردی در عین حال که باید عامل به معروف بوده و از منکر دوری کند، باید وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهد، حتی اگر گروهی از مسئولان و صاحبان قدرت در جامعه مرتکب خطا و گناهان اقتصادی و فرهنگی شوند.
اهمیت این فریضه الهی به اندازهای است که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام درباره آن میفرمایند: «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیلالله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی؛ تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر به اندازه قطره آبی در مقابل دریایی پهناور بیش نیست.» حتی در بیان دیگری، قوام شریعت را در گروه انجام این عمل دانسته و میفرمایند: «قوام الشریعه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و إقامه الحدود؛ قوام شریعت به امر به معروف و نهی از منکر و رعایت حدود الهی است.»
پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر
چرا ترک کردن این امر الهی دامن همه مردم، اعم از گناهکار و بیگناه، را میگیرد و همه با هم به بلای ترک آن دچار میشوند؟
این مسئولیت امر عظیمی است که ترک کردن آن مانند همان مثال مشهور است که شخصی در کشتی نشسته بود و جای خودش را سوراخ میکرد. اگر بقیه مردم او را از این کار نهی نمیکردند، همه آنها غرق میشدند. چون عملی که او مرتکب میشود بلای جان همه میشد و نهی نکردن دیگران، حتی اگر همه بیگناه بودند، آنها را به مصیبت دچار میکرد.
مصداق امر به معروف و نهی از منکر هم این گونه است. اگر مردم نسبت به گناه و خطایی در جامعه بیتوجه باشند، آسیب و پیامد آن زندگی همه را مختل میکند. چه مسئولان مرتکب خطا شوند و چه مردم عادی، در هر صورت امر به معروف و نهی از منکر باید با شرایط و ویژگیهای آن صورت بگیرد. در غیر این صورت کسی نمیتواند در مقابل پیامدهای ترویج منکر اعتراض کند. چون ترک این مسئولیت فتنهای راه میاندازد و همه مردم را درگیر خواهد کرد.
به هر حال امر به معروف و نهی از منکر مسئولیتی بر عهده انبیای الهی بود. آیا ما هم در این مسئولیت با پیامبران خدا شریک هستیم؟
درست است که این مسئولیت را خداوند بر عهده انبیای الهی علیهم السلام گذاشته بود، اما ما هم با انجام این فریضه اعلام میکنیم که در انجام آن با پیامبران شریک هستیم و راه آنها را ادامه میدهیم. در ابتدای آفرینش که حضرت آدم علیه السلام خلق شد و شیطان از امر خداوند سرپیچی کرده و به آن حضرت سجده نکرد، دو جبهه حق و باطل شکل گرفت. در جبهه حق پیامبران و اولیای الهی قرار گرفته و در جبهه باطل شیطان و اولیای او. هر کسی از ما که مسیر پیامبران و اولیای خدا را برود، طبیعتاً در جبهه حق قرار میگیرد و در غیر این صورت در گروه باطل و اولیای شیطان قرار میگیرد.
انجام دادن یا ندادن امر به معروف و نهی از منکر هم جبهه ما را تعیین کرده و مشخص میکند که در کدام گروه قرار داریم. چون این عملی است که همان طور که در سؤال اشاره کردید، بر عهده انبیای خدا علیهم السلام بوده و ما با پیروی از ایشان، گرایش و جایگاه خود را در نظام آفرینش تعیین خواهیم کرد.
آرامش را از جبهه باطل بگیریم
گاهی این پرسش مطرح میشود که احتمال میدهیم امر به معروف و نهی از منکر تأثیر آنی و فوری نداشته باشد. در این صورت آیا باز هم به این کار اقدام کرد؟
در این مورد خوب است به عمل انبیا و اولیای الهی توجه کنیم. در قیام امام حسین علیه السلام مشاهده میکنیم که هرچند آن حضرت به شهادت رسیدند، هرچند که خانواده ایشان به اسارت گرفته شدند، هرچند پیروزی ظاهری نداشتند اما حداقل اثر این قیام آن بود که آرامش را از گروه باطل گرفت. حداقل دستگاه یزید و یزیدیان با برخوردی جدی و محکم مواجه شدند که حاضر شد جان خود و نزدیکان و عزیزانش را بدهد اما به حرف باطل آنها سرسپرده نشود.
شرایط امر به معروف و نهی از منکر
گاهی افراد اجازه و فرصت امر به معروف و نهی از منکر را به دیگران نمیدهند. به این معنی که آنقدر تصور درست بودن منش و روش و اعتقادهای خودشان را دارند که وقتی فرد مؤمن و آشنا با احکام و اصول دینی قصد راهنمایی او را دارد، فوراً جبهه گرفته و به هیچ وجه راضی نمیشوند از عقیده و روش خلاف و گناه خود دست بردارند. در مقابل این نوع افراد چه باید کرد؟ آیا مردم عادی میتوانند در برابر این عده به زور متوسل شده و با اجبار و مشاجره امر به معروف و نهی از منکر کنند؟
دین اسلام برای هر یک از اعمال و رفتار ما دستورالعملهای ویژهای دارد که امر به معروف و نهی از منکر از آن مستثنا نیست. در کتاب مصباح الشریعه نوشته شده پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله فرمودند: «امر کن به معروف و نهى کن از منکر و صبر کن به آنچه از ناملایمات به تو مىرسد. در انجام این وظیفه مهم تا میتوانى استقامت داشته باش، به قدری که وقتی با افرادى که حرص شدید به دنیا و زینتهاى دنیوى بودند برخورد کردی و دیدی که پیروى سخت از هوى و هوس کرده و در عین حال مغرور و فریفته آراء و افکار خود باشند، در این صورت این وظیفه از عهده تو ساقط شده و بر تو است که متوجه اصلاح امور و تهذیب نفس خودت باشی و از امر به معروف و دعوت و نصیحت و موعظه خوددارى کنى.»
ویژگیهای آمر به معروف و ناهی از منکر
در این حدیث، شرایطی برای فرد از لحاظ عقلی و اخلاقی، علاوه بر شرایط فقهی، تعیین شده که اگر دارای آن شرایط بود میتواند اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند، اما اگر دارای چنین صفات و خصلتهایی نبود باید از این کار پرهیز کند.
طبق این حدیث اولین ویژگی که فرد باید داشته باشد این است که از مرتبه خیال و تصور گذشته باشد و نفسش بر عقلش تسلط نداشته باشد، درواقع رفتارش بر اساس خیال و گمان نباشد. بلکه به درستی بداند حق و صحیح چیست و باطل کدام است. دوم اینکه اسیر هوس و نفس خودش نباشد، چون در این صورت ممکن است عمل او برای نیتی غیر از خدا باشد. سوم آنکه برای معرفی کردن معروف و عمل پسندیده قصد شیطانی نداشته باشد و چهارم آنکه برای انجام امر به معروف و نهی از منکر نیت پاک الهی داشته و از خدا کمک بخواهد تا در رفتارش خلوص نیت داشته باشد.
ویژگیهای مخاطب امر به معروف و نهی از منکر
مخاطب این عمل چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
فردی که مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد هم باید ویژگیهایی داشته باشد. آن طور که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودهاند، چنین فردی نباید حرص شدید به زندگی دنیایی داشته باشد و مسیر زندگیاش طوری نباشد که حاضر نشود هیچ حرف حقی را بشنود. دوم آنکه مخاطب امر به معروف و نهی از منکر هوا و هوس نفسانی نداشته باشد، یعنی اهل هوسرانی نباشد و سوم اینکه چنین شخصی نباید به خودش و خیالات خودش مغرور باشد که تصور کند همه فکر، اعتقاد، اعمال و رفتارش درست است به طوری که برای حرف دیگران هم حرمت و ارزش قائل شود و نظر دیگران را هم بشنود و تحلیل و بررسی کند.
اگر شخصی دارای چنین ویژگیهایی بود میتوان نسبت به امر به معروف و نهی از منکر او اقدام کرد، اما در صورتی که با فردی مواجه شدیم که هیچ یک از این خصلتها را نداشته و به هیچ وجه حاضر به شنیدن پیام حق نشد، به این معنی است که او زمینهای برای دریافت حق ندارد و لازم نیست در برابر چنین فردی انسان تلاش کند و حقایق را در مقابل او ابراز کند.
گفتگو از : مریم مرتضوی
همه ما يك بدن مادي دنيوي داريم كه دستخوش تغيير و تحولات مادي مي شود، ولي غير از آن، يك بدن مثالي (برزخي) نيز داريم كه ثمره اعمال و رفتار خود ماست. در واقع، روح و حقيقت هر انساني متناسب با اعمال و رفتار خود، بدن مثالي را به وجود مي آورد و كساني كه چشم باطن بين دارند و باطن افراد را به صورت خرس، ميمون و… مشاهده مي كنند، در حقيقت، اين بدن مثالي او را مي بينند؛ البته روح، امري مجرد و مستقل از هر دوي اينهاست. با مرگ انسان، بدن مادي و دنيوي او از بين مي رود و فاسد مي شود، ولي بدن مثالي همراه روح باقي است و فشار قبر را تحمل مي كند.
آيت الله حسيني تهراني در اين زمينه مي فرمايد: «بايد دانست كه بدني كه در ميان قبر مي رود و روي آن خاك مي ريزند، غير از صورت مثالي است كه به برزخ مي رود. سؤال و جواب با بدني مثالي است، نه با بدن خاكي. بدن خاكي حركت، چشم، گوش و ادراك ندارد، چه در ميان قبر بپوسد يا نپوسد. اما بدن مثالي كه همان عالم صورت انساني است، نمي ميرد، بلكه زنده است. ديده بصيرت و ادراكش كم نمي شود، بلكه افزون مي شود و اوست كه سؤال، مؤاخذه، ثواب و يا عقاب برزخي مي شود. علت آن كه در بسياري از روايات، به عالم قبر و نكير و منكر در عالم قبر و مؤاخذه در قبر تعبير شده، اين است كه عالم برزخ در دنبال اين دنياست و قبر هم به دنبال زندگي دنياست. به همين دليل عالم برزخ را كه تعلقي به عالم قبر دارد، به عالم قبر تعبير كرده اند.».
با اين توضيح، معلوم مي شود كه فشار قبر به معني اين نيست كه مثلا سنگ و خاك هاي ديواره قبر به هم نزديك شود و بدن مادي داخل قبر را فشار دهد، بلكه قبر، كنايه از عالم برزخ است و فشار قبر، فشاري است كه بر روح و بدن مثالي، به خاطر قطع تعلق از دنيا و ورود در عالم برزخ وارد مي شود. يعني، چون اين انتقال براي كسي كه با عالم برزخ انس ندارد، با سختي فراوان همراه است، به صورت فشاري شديد بر انسان نمودار مي شود و بدين ترتيب معلوم مي شود كه فشار قبر بر بدن مادي نيست و سؤال و جواب در همين قبر خاكي رخ نمي دهد.
منبع:
زندگي پس از مرگ، جلد چهارم، حسين سوزنچي، ص 68.