«زرشک سیاه» یا گرانترین زرشک تجاری ایران با قیمت نجومی کیلویی ۱.۲ میلیون تومان به فروش میرود.
لاکچریترین میوه ایران است؛ زرشک سیاه بیدانه یا زرشک سیاه بدون هسته که به زرشک کرمانشاهی نیز معروف است گرانترین زرشک تجاری ایران محسوب میشود که با قیمت بالایش برای اغلب شهروندان دستنیافتنی شده است.
این زرشک سیاه که تنها در عطاریهای خاصی پیدا میشود قیمت بسیار بالایی دارد؛ کرمانشاهیها از این نوع زرشک بیشتر برای پخت خورش خلال که برند غذایی این استان هم به شمار میرود استفاده میکنند.
یکی از میوه های خاص می باشد که کاربرد خوراکی و دارویی بسیاری دارد. این میوه از جنس زرشک معمولی (سرخ) می باشد ولی به علت رشد در شرایط خاص، رنگ و طعم متفاوتی دارد. زرشک سیاه به علت دارابودن ترکیبات شیمیایی سودمند، در زمینه های مختلفی همچون آشپزی، تولیدات دارو و عصاره های طبیعی به صورت صنعتی و داروی های طب گیاهی مورد استفاده قرار می گیرد.
زرشک های سیاه مواد بسیاری دارند که متعادل کننده جریان خون هستند. تنظیم فشار خون، اسیدیته خون، صفرا، تبادلات و انتشار های مویرگی و بسیاری از خواص دیگر می باشد. همچنین برای بسیاری از بیماری ها مثل یبوست، تب، عفونت های داخلی، تیفوس و حالاتی مثل عطش یا بی حالی می باشد.
فرصتهای صادراتی زرشک سیاه
صادرات زرشک گرچه همپای سایر خشکبار مانند پسته رشد نکرده است، اما ظرفیت قابل توجهی دارد. یکی از انواع خوب زرشک، نوع بی دانه است که با داشتن رنگ سیاه، از دیگر گونه ها متمایز می شود. ایران محل خوبی برای بازار ارقام مختلف زرشک است.
زرشک سیاه در قیاس با نوع قرمز، میزان تولید پایینی در ایران دارد، اما از آنجایی که رویش زرشک سیاه، به صورت طبیعی انجام می شود، بیشتر هزینه های روند تولید، به جمع آوری و خشک کردن آن اختصاص خواهد داشت.
در شرایط فعلی کشور صادرات این محصول میتواند ارزآوری خوبی برای کشور داشته باشد و در کنار ایجاد اشتغال و رونق در مناطق مرزی شاهد افزایش سطح معیشت مرزنشینان هم باشیم.
قیمت روز زرشک سیاه کرمانشاه؛ ۱.۲ میلیون ناقابل!
قیمت روز زرشک کرمانشاه به صورت عمده در حدود کیلویی ۸۰۰ هزار تومان است که البته برای عمده آن هم به ندرت در حد ۴۰ تا ۵۰ کیلوگرم پیدا میشود.
قیمت زرشک سیاه کرمانشاهی بر فرض پیدا شدن در عطاری های تا حول و حوش ۱.۲میلیون تومان نیز برای خرید جزیی قیمت گذاری شده است.
شهروندان کرمانشاهی در خرید این میوه لاکچری به دلیل قیمت بالایش صرفهجویی میکنند و به اندازه نیاز و در حد یک سیر با قیمت حدود ۸۰ تا ۹۰ هزار تومان خریداری میکنند.
اما خبرنگار مهر در گزارشی به بررسی دلیل بالا بودن قیمت زرشک سیاه که بسیار کمیاب است پرداخته و علل اصلی گران بودن آن بررسی کرده است.
کم بودن سطح زیر کشت زرشک سیاه دلیل اصلی گرانی آن است
رضا زارعی، مدیر باغبانی جهاد کشاورزی استان کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: زرشک سیاه در کرمانشاه کشت نمی شود، بلکه کشت آن مختص خراسان ها به ویژه خراسان رضوی است.
وی افزود: در استان کرمانشاه از زرشک سیاه برای پخت خورش خلال استفاده می شود.
مدیر باغبانی جهاد کشاورزی استان کرمانشاه بیان کرد: سطح زیرکشت زرشک سیاه در کشور کم است و به همین علت قیمت آن بالا است.
کشت زرشک سیاه به زودی در کرمانشاه
زارعی با بیان اینکه تاکنون در استان کرمانشاه به کشت زرشک سیاه نپرداخته ایم، گفت: قرار است امسال یک هکتار بوته زرشک سیاه توسط یکی دو متقاضی در مناطق روانسر، پاوه و جوانرود تکثیر شود.
وی با تاکید بر اینکه کشاورزان استان کرمانشاه تاکنون به فکر کشت زرشک سیاه در استان نبوده اند، بیان کرد: به دنبال افزایش قیمت زرشک سیاه کشاورزان به کشت این گونه تمایل پیدا کردند.
مدیر باغبانی جهاد کشاورزی استان کرمانشاه خاطرنشان کرد: در مرحله نخست زرشک سیاه در سطح یک هکتار کشت می شود و اگر سازگاری آن به اثبات برسد در سطح بیشتری توسعه داده می شود.
زارعی بیان کرد: زرشک سیاه گونه ای مقاوم است و با توجه به کمبود رطوبت بیشتر مناسب کشت دیم است.
وی با بیان اینکه طی سه الی چهار سال اخیر سطح زیر کشت زعفران در استان به ۳۰۰ هکتار رسیده، افزود: علاوه بر کشت زرشک سیاه درصدد کشت یک گونه گردوی گرمسیری به نام پکان در منطقه سرپل ذهاب و نیز گونه های دارویی نظیر سیاه دانه در مناطق معتدل استان شامل شهرستان های هرسین، صحنه و کرمانشاه هستیم.
مدیر باغبانی جهاد کشاورزی استان کرمانشاه با تاکید بر اینکه در صورت اثبات سازگاری این گونه ها با منطق کشت، درصدد توسعه برمی آییم، گفت: در حال حاضر قیمت هر کیلوگرم زرشک سیاه حدود یک میلیون تومان است.
زارعی خاطرنشان کرد: بانکها در اجرای طرح های توسعه ای مربوط به محصولات باغی همراه نیستند و کشاورزان را با مشکلاتی مواجه می کنند هرچند شرایط در پرداخت تسهیلات به طرح های گلخانه ای بهتر است.
طبیعت چهارفصل استان کرمانشاه مناسب هر نوع کشت مخصوص هر اقلیمی است و از سوی دیگر ظرفیت خوبی برای صادرات این محصول نیز وجود دارد که جا دارد از کشت این محصول که درآمدزایی خوبی هم دارد حمایت مناسبی صورت گیرد.
منبع:
ایران | خراسان رضوی | خشکبار | رشد | فشار خون
بهائیت در ادامه جریان بابیه در زمان قاجار بود که توسط محمدعلی باب به وجود آمد. امیرکبیر در دوران ناصرالدین شاه به شدت با جریان بابیه مقابله و سیدمحمدعلی باب را اعدام میکند. بعد از این اتفاق رهبری این جریان به حسینعلی نوری میافتد و از این به بعد با عنوان جریان بهائیت شناخته میشود. در دوران پهلوی اول و دوم نفوذ بهائیت به شدت در ایران گسترش مییابد و چهرههای مختلف بهائی در مناصب اجرایی پهلوی دارای پست و منصب میشوند.
بهائیت از دل بابیت بیرون آمد و مدعی شد که دین است
در این برنامه حمیدرضا اسماعیلی نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و بهائیت به بازخوانی بیش از یکصد سال فعالیت فرقه بهائیت پرداخته است که مشروح آن در ادامه میآید:
اسماعیلی با اشاره به آغاز ماهیت بابیه در زمان قاجار گفت: در زمان محمدشاه قاجار، علیمحمد باب ادعا بابیت کرد، اما هیچ وقت ادعای پیامبری نکرد. اما به مرور زمان دیگران گفتند: بابیت ادعای پیامبری کرده است! بعدها بهائیت از دل بابیت بیرون آمد و مدعی شد که دین است.
وی با اشاره به انگیزههای طرح دین اعلام کردن بهائیت از سوی آنها افزود: این پدیده در بغداد، نجف و کربلا پیدا شد و حسینعلی نوری ادعا کرد که پیامبری در عصر جدید است و به واسطه این ادعا حدود ۱۵۰ سال است که فعالیت میکنند.
حمایت یک قرن آمریکا از بهائیت/ آمریکاییها تشکیلات بهائیت را راه انداختهاند
این پژوهشگر بهائیت با بیان اینکه این فرقه حدود یکصد سال است که از سوی ایالات متحده حمایت میشود، ابراز داشت: سازمان بهائیت که حدود ۱۰۰ سال است، ادعای دین دارد. در ایالات متحده متولد شده و در آنجا نیروهای بهائی آمدند و این فرقه را ساماندهی کردند. در انتهای قرن ۱۹ میلادی (۱۸۹۲) فردی به نام جورج خیرالله سعی میکند در آمریکا ارتباط بگیرد و نیروهایی را جذب کند. به همین خاطر به مرور زمان نیروهای آمریکایی وارد تشکیلات میشوند.
«بهائیت» پدیده شبه ایرانی است
وی با اشاره به اینکه آمریکاییها تشکیلات بهائیت را راه انداختهاند، ادامه داد: با توجه به سخنان مطرح شده، این پدیده؛ دیگر پدیده ایرانی نیست. درست است که بخشی از آن، نیروهای ایرانی هستند. اما واقع امر این است که مدیریت و رهبری ماجرا دست کسانی است که ساختار و ساماندهی را آمریکاییها انجام دادند. بنابراین با پدیده شبه ایرانی مواجه هستیم.
سال ۱۳۴۲ ساختار بهائیها نوسازی میشود
اسماعیلی با تأکید بر اینکه رأس تشکیلات بهائیت در ایران نیست، خاطرنشان کرد: هیأت اصلی بهائیت و سازمان اجرایی آن در آمریکا از ابتدای قرن ۲۰ شکل گرفته است. تشکیلات بهائی در دوران پهلوی از سال ۱۳۴۲ نوسازی میشود و یک شورای رهبری به نام بیتالعدل رهبری سازمان را به دست میگیرد. تا قبل از آن، رهبری این فرقه به صورت سنتی بوده است. اما از زمانی که عبدالوهاب جانشین پدرش (حسینعلی نوری) میشود با داشتن شم سیاسی خوب، با توجه به جایگاه آمریکا در جهان سعی میکند با ایالات متحده ارتباط بگیرد.
مهمترین پرونده امنیتی در دوران قاجار
وی با بیان اینکه در زمان حکومت قاجار، جریان بابیت یک جریان توریستی بود، افزود: بابیت ۲ بار برنامه ترور ناصرالدین شاه را اجرا کرد. در واقع مهمترین پرونده امنیتی در دوران قاجار همین جریان بود. اما زمانی که پهلوی شکل میگیرد، با توجه به رویکرد غربی پهلویها، فضای برای رشد بهاییها شکل میگیرد و آنها سعی میکنند در ساختارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی کشور نفوذ میکنند.
بهائیای که لائیک بود!
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به اینکه برخی افراد صاحب منصب در دوران پهلوی در ظاهر بهائی بودن خود را نکار میکردند اما در خفا کاملاً به بهائی بودن خود مباهات میکردند، اظهار داشت: مثلاً امیرعباس هویدا از کسانی است که به سران تشکیلات نزدیک بوده و چهره شناخته شده بود یا پرویز ثابتی که یکی از عناصر مهم ساواک بوده، وی کاملاً مشخص است که خانوادهاش کاملاً بهایی است، اما میگوید: من لائیک هستم!
منتفع شدن بهائیها از اصلاحات ارضی شاه
وی با بیان اینکه نخبگان خانوادههای بهائی دین بودن این فرقه را نپذیرفتهاند، درباره مقدار نفوذ بهائیت در دوران پهلوی ادامه داد: منابع قدرت شامل قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی، قدرت نظامی، قدرت اطلاعات و قدرت فرهنگ و ایدئولوژی است. بهائیت در دوران پهلوی به همه اینها فکر کرده بودند و برنامه داشته است. زمانی که اصلاحات ارضی اتفاق افتاد، زمین از زمینداران پیشین گرفته شد و به زمینداران جدید داده شد که بیشتر بهایی بودند. از جمله دشت قزوین، گرگان، دشت مغان یا در حوزه صنعت و کشاورزی، معدن.
حضور ۵۰ تمیسار بهائی در ارتش پهلوی
اسماعیلی با اشاره به اینکه در تحقیقات مشخص شده که بیش از ۵۰ تیمسار ارتش پهلوی بهائی بودند، بیان داشت: تمام اعضای بهائیت مکلف هستند، در شغلهای مختلف ساماندهی شوند و به جمعآوری اطلاعات بپردازند. تمام این اعضا ارتباط سیستماتیکی با بهائیت دارند و باید در ضیافت یا در جلساتی که از هر عبادتی واجبتر شمرده میشود، شرکت کنند. آنها دستور دارند نسبت به محیطشان و چیزی را که میبینند اطلاعات جمعآوری کنند.
۳۰ هزار بهائی همزمان با انقلاب از ایران میروند/ دهه ۶۰، دهه سخت بهائیت بود
وی گفت: با وقوع انقلاب اسلامی ۳۰ هزار بهایی از ایران میروند و عمدتاً به آمریکا مهاجرت میکنند. دهه ۶۰، دهه سخت بهائیت بود. در شهریور سال ۶۲، سیدحسین موسوی تبریزی داستان کل تهران اعلام میکند که بهائیت حق فعالیت در ایران را ندارند. در دهه ۷۰ نیز که تحولات اجتماعی جامعه ایران را شاهد بودیم. بهاییها نیز تلاش میکنند در عرصه بینالملل آن ساختاری که قبلاً در سال ۵۷ ضربه خورد را نوسازی کنند.
پیگیری توسعه پایدار از سوی بهائیها!
این پژوهشگر بهائیت با اشاره به طرحهای این فرقه برای فعالیت در دهههای اخیر ابراز داشت: در سال ۷۵ یک طرح ۴ سالهای را مینویسند و به اجرا میگذارند. در این طرح تلاش شده بود که دوباره فعالیتها گسترش پیدا یابد و نیروهای بیشتری را جذب کنند و به قول خودشان به توسعه پایدار برسند. این طرح تا سال ۷۹ طول کشید و بعد از آن، یک نقشه یکساله و ۴ نقشه ۵ ساله را کشیدند.
بهائیها؛ به اسم محیط زیست به کام جاسوسی هستهای
وی با بیان اینکه روح این طرحها ناظر به احیای سازمان بهائیت و ترمیم نقاظ ضعف بوده است، افزود: این فعالیتها در ۱۵ سال اخیر در ظاهر حقوق بشر، NGOها، محیط زیست و اعتراضات مدنی نمایان شده است. جالب است که این فرقه در شورای حقوق بشر عضو هستند، نفوذ دارند و اساساً یکی از موضوعاتی که به افراد بهایی آموزش داده میشود، بحث حقوق بشر است!
راز بقای بهائیت
اسماعیلی با اشاره به ارسال و انتقال اطلاعات و گزارشات بهائیهای ایران به رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: در پرونده محیط زیست که سال گذشته مطرح شد و تعدادی جاسوس نظامی و هستهای دستگیر شدند، خانم نیلوفر بیانی از خاندان بهائیت هم حضور دارد. وی به واسطه محیط زیست، جاسوسی هستهای و نظامی میکرده است. در فتنه سال ۸۸ نیز شاهد دستگیری تعدادی از بهائیها بودیم که از سال ۸۶ روشهای اعتراض و آشوبهای مدنی را آموزش دیده بودند.
وی ادامه داد: سازمان بهائیت با بحران مواجه است. این فرقه در طول عمر سیاسی و حیات خود با بحران مواجه بوده است و بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که این فرقه تا امروز باید از بین میرفته، اما از بین نرفت! چرا؟ چون اگر حمایت قدرتهای خارجی نبود، این فرقه تاکنون نبود.
چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها، افراد زیادی اونجا نبودن، 3نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود.
ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد، البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم، بگذریم شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و …
بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت که خدا بعد از 8 سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد روکرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمونه من هستن میخوام شیرینیه بچم رو بهشون بدم.
به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده، خوب ما همه گیمون با تعجب و خوشحالی داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش، اول بوسش کردم و بهش تبریک گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش دادیم و مزاحم شما نمیشیم, اما بلاخره با اسرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون پیره زن پیره مرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج شد.
خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود، اما اونجایی خیلی تعجب کردم که دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم، ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه 4-5 ساله ایستاده بود تو صفز… ا دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه
دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم، دل زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش، به محض اینکه برگشت من رو شناخت، یه ذره رنگ و روش پرید، اول با هم سلام و علیک کردیم بعد من با طعنه بهش گفتم ماشالله از 2-3 هفته پیش بچتون بدنیا اومدو بزرگم شده همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت: داداش او جریان یه دروغ بود یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم…
دیگه با هزار خواهشو تمنا گفت: اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستام کثیف بود و قبل از هر کاری رفتم دستام رو شستم، همینطور که داشتم دستام رو میشستم صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم البته اونا نمیتونستن منو ببینن که دارن با خنده باهم صحبت میکنن پیرزن گفت کاشکی می شد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی پلو با ماهیچه بخوریم. الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم. پیر مرده در جوابش گفت: ببین امدی نسازیها قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود. من اگه الان هم بخوام ولخرجی کنم نمیتونم بخاطر اینکه 18 هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده…
همینطور که داشتن با هم صحبت میکردن او کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر میزشون و گفت چی میل دارین، پیرمرده هم بیدرنگ جواب داد، پسرم ما هردومون مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار..
من تو حالو هوای خودم نبودم همینطور اب باز بود و داشت هدر میرفت , تمام بدنم سرد شده بود احساس کردم دارم میمیرم… رو کردم به اسمون و گفتم خدا شکرت فقط کمکم کن، بعد امدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیر زنه بتونه یه باقالی پلو با ماهیچه بخوره همین..
ازش پرسیدم که چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ماهاکه دیگه احتیاج نداشتیم… گفت داداشمی پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی ابروی یه انسان رو تحقیر نکنم… این و گفت و رفت..
یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه، ولی یادمه که چند ساعت روی جدول نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم… واقعا راسته که خدا از روح خودش تو بدن انسان دمید…
منبع:
داستان واقعی / داستانک
۲ سال پیش / خواندن ۲ دقیقه
داستانی بسیار جالب از عاقبت توکل به خدا
?نامه واقعی به خدا ?
( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود)
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان “نامه ای به خدا” نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید : “و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها” «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید : “ان الله لا یخلف المیعاد”
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد ز نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گویند،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
“نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست”
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی
منبع:مصطفی زارع بیدگی/دانشجویی دارو ساز
شمار زیادی از افراد میباشند که از آمپول زدن به شدت هراس دارند, آمپول هایي که احتمالا اشک افراد را نیز سرازیر کنند و دلهره شدیدی بوجود آورند. گاهی ترس بدلیل یک تجربه ناخوشایند مثل آمپول به وجود می آید. حتی با مشاهده وحشت و ترس دیگران ترس ایجاد شود, هرگاه تصور کنید ممکن هست
مجدد در چنین موقعیتی قرار گیرید ترس بر شما غالب میشود و کوشش میکنید از چنین موقعیتی اجتناب کنید در نتیجه تصور ترس در شما به قوت خود باقی میماند و بدلیل اجتناب از روبرو شدن با آن, ترس تشدید می شود.
علامت هاي ترس
ترس شامل علائمی جسمی مثل ضربان قلب, تعرق چندان, و سفتی عضلات و غیره …هست و به دنبال آن علامتهاي شناختی مثل انتظار درد وآسیب در فکر فرد مسلط می شود و علامتهاي هیجانی ترس, وحشت, لرزش را نشان میدهد و از نظر رفتاری فرد از آمپول زدن امتناع میکند.
در جواب به ترس دو واکنش در فرد وجود دارد| اول واکنشهاي غیرارادی به ترس که همان حالتهاي هیجانی ترس و وحشت هست و دوم واکنشهاي ارادی به ترس که شامل گریز و اجتناب کردن هست یعنی اگر شما در موقعیت آمپول زدن قرار بگیرید ترجیح می دهید آمپول نزنید و با خوردن قرص از زدن آمپول اجتناب کرده اید.
تاملی به ترس
به گزارش پارس ناز انچه در مورد ترس باید دقت کنید اینست که به این یقین برسید اگر به سمت ترسهاي خود بروید آسیبی به شما نخواهد رسید بلکه این فرار هست که ما را به دام میاندازد. وحشت و نگرانی از آمپول یا هر چیزی وحشتناک, ما را در افکار ناخوشایند ترس نگه میدارد.
بنابراین مشاهده نمایید در زندگی از چه چیزی میترسید, ترسی که در درون شما نفوذ کرده هست و وسعت ترس به اجتناب و فرار شما بستگی دارد و هر چقدر اکثر از ترس روی بگرداند و نخواهید در آغوشش کشید قدرت بیشتری به آن میبخشید. بنابراین اکثر از آنکه از خود پیشامد رنج و عذاب بکشید از نگرانی حوادث آینده رنج می کشید.
از میان بردن ترس
* شمار زیادی از ترسها ممکن هست از دوران کودکی شکل گرفته باشد, بنابراین تصمیم بگیرید آیا میخواهید ترس را از بین ببرید یا نه؟ و چقدر مصمم هستید. تصمیم به از میان بردن آن شرط بسیار مهمی هست زیرا انتظارات و اقدامات شما را مشخص میکند
* مشخص کنید چه علامتهاي از آن باعث ترس میشود, مثلا فضای آمپول زدن, درد, نگرانی درمورد آن و غیره… در واقع علامتها, وجود ترس را در شما عمیقتر و پایدارتر نگاه میدارد.
* برای از میان بردن ترس در حالت آرامیدگی تجسم کنید در حال نزدیک شدن به بازبینی به آمپول زدن هستید و آمپول زدن را به مراحلی تقسیم کنید و هر مرحلهاي را در یک دفعه انجام دهید. اگر در حین انجام مرحلهاي دچار ناراحتی شدید اینکار را به زمان دیگری موکول کنید.
این فعالیتها را به اندازهي انجام دهید تا احساس آرامش در شما به وجود آید و هر زمان کوشش کنید یک گام نزدیکتر به زدن آمپول قرار گیرید. مثلا ابتدا قصد آمپول زدن دارد اگر آرامش پیدا کردید. بعد از این مرحله در حال رفتن به مکان آمپول زدن هستید. حاضر شدن بر آمپول زدن و آمپول زدن و در نهایت با خوشحالی بیرون آمدن از مطب پزشک هست.
* در این روش بجای این که تدریجاً با آمپول زدن خو بگیرید کاملاً در موقعیت قرار بگیرید و با تشویق و دلگرمی خودتان قبول کنید که موقعیت آمپول زدن را تجسم کنید یا در کنار آن و افرادی که اینکار را انجام میدهند, باشید.
در این روش بدلیل مواجه سریع, ترس از بین میرود و در هنگام آمپول زدن بدن را در حالت ریلکس قرار دهید و بعد از آمپول زدن, این موقعیت را کاملاً عادی و جزئی از زندگی بدانید و این تجربه را جایگزین افکار و موقعیتهاي ناخوشایند خود قرار دهید.
* ایمن سازی در مقابل استرس یعنی اظهارات رویارویی کنندهي بیاموزید. بعنوان مثال من می توانم با این ترس رویارویی کنم مثل شمار زیادی از شرایط مشکل دیگر و برای خود موقعیتهاي عینی که بر ترس غلب کرده اید را تجسم کنید تا دلیری لازم برای آمپول زدن به دست آورید.
* توقف فکر| افکار منفی مربوط به ترس را با افکار مثبت مواجهه شدن با ترس جایگزین کنید بعنوان مثلا ” سلامتی ارزش بالاتری نسبت به درد آمپول دارد و درد آن شیرین هست وقتی سلامتی را زودتر به دست میآورم, پس از این درد هم پیشباز میکنم.
* عادی نشان دادن ترس| ترس از آمپول در شمار زیادی از افراد وجود دارد و در هنگام آمپول زدن کمی درد دارد ولی عادی هست و ممکن هست علامتهاي هیجانی هم نشان دهم اما مهم نیست و می توانم این شرایط را مدیریت کنم. در مجموع عادی نشان دادن ترس و طبقهبندینوع حالتهاي هیجانی و اجتناب خود به از میان بردن ترس کمک می کند و از همه ي مهمتر اراده و مصمم بودن شما تأثیر بسزایی در درمان ترس دارد.
منبع:1398/9/9