بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرّحیم
عارفی می گوید که روزی دزدان، قافله ما را غارت کردند.
پس نشستند و مشغول طعام خوردن شدند.
یکی از آنها را دیدم که چیزی نمی خورد.
به او گفتم که چرا با آنان در غذا خوردن شریک نمی شوی؟
گفت من امروز روزه ام!
گفتم دزدی و روزه گرفتن عجب است.
گفت ای مرد، این راه، راه صلح است که با خدای خود واگذاشته ام، شاید روزی سبب شود و با او آشنا شدم.
آن عارف می گوید که سال دیگر او را در مسجدالحرام دیدم که طواف می کند و آثار توبه از وی مشاهده کردم.
رو به من کرد و گفت دیدی که آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا کرد؟
منبع:
کشکول شیخ بهایی
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
من در آمریکا زندگی خوشی داشتم، از همه نوع امکانات برخوردار بودم ولی همه لذات را سهطلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم، با فقر و محرومیت آنها آغشته شوم، قلب خود را برای دردها و غمهای این دلشکستگان باز کنم.
دائماً در خطر مرگ، زیر بمبارانهای اسرائیل به سر آورم، لذت خود را در آب دیده قرار دهم، تنها آسمان را در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آههای سوزان خود کنم.
به طور مختصر اگر نمیتوانم این مظلومین داغدیده را کمکی کنم، لااقل در میان آنها باشم، مثل آنها زندگی کنم و دردها و غمهای آنها را به قلب خود بپذیرم.
میخواستم که در این دنیا با سرمایهداران و ستمگران محشور نباشم. در جوار آنها نفس نکشم از تمتعات حیات آنها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذت زندگی خوش به آنها نفروشم.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
منبع:
مصطفی چمران، لبنان، تهران، بنیاد شهید چمران، 1362، صص 104-88.
شخصی از كارمندان دستگاه بنی امیه ودرعین حال از از طرفداران امام صادق (ع) بود.
این شخص دوستی داشت كه با امام صادق رابطه داشت و از او خواهش كرد كه ترتیب ملاقاتش را با امام بدهد تا با امام دیداری داشته باشد . وقتی امام اجازهی ملاقات را به این فرد داد ، به خدمت امام رسید . به امام عرض كرد كه مدتی را در دستگاه طاغوت گذرانده و وضع مالی خوبی به دست آورده است و از امام خواست كه مال او را حلال كند .
امام صادق فرمودند: توبه و حلال شدن مال شما به این است كه آن چه از حرام به دست آوردهای ، حتی لباسی را كه در تن داری ، بدهی.
توبه كسی كه مال حرامی را به دست آورده این نیست كه گریه كند ، یا گنبد مساجد را كاشی كند یا این كه شبهای جمعه دعای كمیل بخواند ویا برای امام حسین (ع) و اهل بیت خرج کند ، توبه تنها اشك نیست ، البته نشانهی پشیمانی میباشد ولی ندامت خالی فایدهای ندارد.
مالی كه از رشوه و ظلم به مردم جمع آوری شود، حرام است.
امام صادق به این جوان فرمود: اگر این گونه توبه كند، خود حضرت ، بهشت را برایش ضمانت می كند .
جوان نیز پذیرفت وتمامی اموالی را كه صاحبان آنها را میشناخت به صاحبانشان برگرداند و با اجازهی امام اموالی كه صاحبان آنها را نمی شناخت ، از طرف آنها صدقه داد تا جایی كه حتی لباس خود را نیز تحویل داد و از شغلش استعفا داد .
بعد ازمدتی این شخص بیمار شد و در موقع احتضار به دوستش گفت: كه امام صادق به وعدهی خود عمل كرد و من در جایگاه خود را در بهشت می بینم .
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
موسسه جبل عامل در لبنان مخصوص پسر ها ومدینه الزهرا مخصوص دختر های یتیم شیعه بود، از چند ساله تا 16 – 17 ساله. مجتمعی بود فرهنگی که هم مدرسه بود وهم خوابگاه . دکتر چمران محبوبیّت خاصی در بین آنها داشت.
یک بار با بی سیم خبر دادند که دکتر دارد برای دیدنتان با ماشین به مدینه الزهرا می آید . به محض شنیدن این مطلب بچه ها ومسئولان مجتمع رفتند و با اسلحه اتوبانی را که از بیروت به سمت دریا می رفت رو بستند .
دکتر که از دور آمد و دید راه بسته است تعجب کرد و پرسید : مگه اتفاقی تو مدینه الزهرا افتاده ؟! چرا ماشین های مردم معطلند؟! او بلا فاصله خود را به افراد مسلح رساند وگفت : چرا اتوبان را بستین؟! کی قراره به این جا بیاد؟ وقتی جواب شنید به احترام شما اتوبان را بستیم ، هر دو دستش را بلند کرد و بر سر خود زد و گفت :
وای بر من وای بر من ! اگر مردم حلالمون نکنن چی؟
بچه ها با تعجب پرسیند :مگه اشتباهی از ما سر زده ؟ دکتر گفت: برای همین چند دقیقه ای که به خاطر من از عمرشون تلف شده فردا باید جوابگو باشیم وبعد دوباره گفت :وای برتو مصطفی باید از تک تکشون حلالیّت بطلبیم او به سراغ ماشین ها رفت سرش را از شیشه تک تک ماشین ها داخل می کرد ومی گفت آقا منو حلال کنید؛ این بچه های منو حلال کنید ، نفهمیدن اشتباه کردن ؛
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
منبع:
خاطراتی از شهید دکتر مصطفی چمران ، سیده هیام عطفی ، کتاب چمران مظلوم بود به کوشش علی اکبری ، چاپ هفتم ،زمستان 93 ، ص 11
شخصی از كارمندان دستگاه بنی امیه ودرعین حال از از طرفداران امام صادق (ع) بود.
این شخص دوستی داشت كه با امام صادق رابطه داشت و از او خواهش كرد كه ترتیب ملاقاتش را با امام بدهد تا با امام دیداری داشته باشد . وقتی امام اجازهی ملاقات را به این فرد داد ، به خدمت امام رسید . به امام عرض كرد كه مدتی را در دستگاه طاغوت گذرانده و وضع مالی خوبی به دست آورده است و از امام خواست كه مال او را حلال كند .
امام صادق فرمودند: توبه و حلال شدن مال شما به این است كه آن چه از حرام به دست آوردهای ، حتی لباسی را كه در تن داری ، بدهی.
توبه كسی كه مال حرامی را به دست آورده این نیست كه گریه كند ، یا گنبد مساجد را كاشی كند یا این كه شبهای جمعه دعای كمیل بخواند ویا برای امام حسین (ع) و اهل بیت خرج کند ، توبه تنها اشك نیست ، البته نشانهی پشیمانی میباشد ولی ندامت خالی فایدهای ندارد.
مالی كه از رشوه و ظلم به مردم جمع آوری شود، حرام است.
امام صادق به این جوان فرمود: اگر این گونه توبه كند، خود حضرت ، بهشت را برایش ضمانت می كند .
جوان نیز پذیرفت وتمامی اموالی را كه صاحبان آنها را میشناخت به صاحبانشان برگرداند و با اجازهی امام اموالی كه صاحبان آنها را نمی شناخت ، از طرف آنها صدقه داد تا جایی كه حتی لباس خود را نیز تحویل داد و از شغلش استعفا داد .
بعد ازمدتی این شخص بیمار شد و در موقع احتضار به دوستش گفت: كه امام صادق به وعدهی خود عمل كرد و من در جایگاه خود را در بهشت می بینم .