بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻧﻮﺭﻯ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﻋﻠﻰ ﻧﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻌﻴّﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﻧﺠﻔﻰ ﻋﺎﺯﻡ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺁﻗﺎ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻰ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﺷﻴﺦ ﻋﻠﻰ ﻛﻪ ﻛﻔﻴﻞ ﺧﺪﻣﺖ ﻭ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺮﺝ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻠﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻳﻢ. ﻣﻦ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﻴﻢ ﺩﺭﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ. ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺸﻬﺪ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﻣﺪّﺕ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺮﺟﻰ ﻣﺎ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﻰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻮﻟﻰ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻗﺮﺽ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﻴﺴﺖ. ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﭘﻰ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﻄﻬّﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺸﺘﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻛﺮﺩﻳﻢ. ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﭘﻬﻠﻮﻯ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﻯ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺷﻴﺦ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻛﻴﺴﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺷﻴﺦ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺷﻴﺦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻰ ﻛﻴﺴﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻭﻯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣّﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﻴﺦ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍَﻣﺎ ﻋَﻠِﻤﺖَ ﺍِﻥﱠﱠ ﻟِﻜُﻞﱢﱢ ﺍِﻣﺎﻡَ ﻣَﻈﻬَﺮ ﻭ ﺍِﻥﱠﱠ ﺍﻟﺎِﻣﺎﻡ ﻋَﻠﻰﱢﱢ ﺑﻦِ ﻣﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣُﺘَﻜَﻔﱢﱢﻞ ﻟِﺎَﺣﻮﺍﻝِ ﺍﻟﻐُﺮﺑﺎﺀ: ﻣﮕﺮ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﺮ ﺍﻣﺎﻣﻰ ﻣﻈﻬﺮﻯ ﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺑﺮﺍﺳﺘﻰ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﻔﻴﻞ ﺣﺎﻝ ﻏﺮﻳﺒﺎﻥ ﺍﺳﺖ! ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻛﻴﺴﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺭﻓﺖ. ﻣﻬﺪﻯ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﺷﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻫﻰ ﻛﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﺑﻴﺎ ﻛﻴﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮ. ﻣﻦ ﻛﻴﺴﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻴﺦ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ، ﻏﺬﺍ ﻭ ﻣﻴﻮﻩ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩﻡ. ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭﻗﺘﻰ ﻃﻌﺎﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺷﺐ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﻛﺮﺩﻯ. ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻏﺬﺍﻯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﺰ ﺷﺐ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﻭ ﻣﺮﺩﻯ ﻛﻪ ﻛﻴﺴﻪ ﺍﻫﺪﺍﻳﻰ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻛﻴﺴﻪ ﺳﻴﺼﺪ ﺍﺷﺮﻓﻰ ﺑﻮﺩ.
منبع:
1-ﺩﺍﺭﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧﻮﺭﻯ: ﺝ 2، ﺹ 258
داستان هایی از علماء
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجه
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
عبدالله با آن عظمت علمی و فرهنگی و شخصیت نافذی که در شهر ودیار خود داشت، در برابر فرمان امام معصوم(ع) تسلیم محض بود.
در این زمینه کلام مشهوری از وی نقل شده است که نهایت اخلاص وولایت پذیری اش را نشان می دهد. وی روزی در محضر امام صادق(ع)نشسته بود و از وجود مقدس آن حضرت بهره مند می شد. عبدالله درضمن سخنانش کلامی را بیان کرد که مورد توجه امام(ع) قرار گرفت;سخنی که از منتهای اخلاص وی ریشه گرفته بود و از اعماق جانش برمی خواست. او به پیشوای ششم عرضه داشت: «ای مولای من! قسم به خدا! اگر اناری را دو نصف کنی و بفرمایی که نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام است، مطمئنا شهادت خواهم داد که آن چه را گفتی حلال،حلال است; و آنچه را که فرمودی حرام، حرام است; و هیچ گونه چون و چرا نخواهم کرد.» امام صادق(ع) فرمود: «خدا تو را رحمت کند، خدا تو را رحمت کند.»
منبع:
معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 98; کشی، ص 249
در دایره امکان، مانقطه تسلیمم رای آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی
آیا در بهشت زاد و ولد هست یا خیر؟ اگر نیست، تکلیف کسانی که در دنیا به هر دلیلی زاد و ولد نداشته اند چه می شود؟
- پاسخ
بهشت، یعنی کانون انواع مواهب و نعمت های الهی، اعم از مادی و معنوی، و سرانجام همه سعادتمندان است.
هر چند در آیات و روایات نعمت های متعدد بهشت شمارش شده است؛ امّا از آن جا که طبیعتِ محدود این جهان به ما اجازه نمی دهد که تصور همه جانبه ای از نعمت های مادی و معنوی جهان دیگر داشته باشیم و از سوی دیگر طبع تنوع طلب انسان خواهان انواع نعمت ها است، لذا در روایات و آیات پا از شمارش نعمت ها فراتر گذاشته شده و با صراحت اعلام گردیده که آنچه در آنجا بخواهید از نعمت های رنگارنگ مادی و معنوی در اختیار شما قرارمی گیرد.
برای نمونه در آیه ۷۱ سورة زخرف می خوانیم: «در بهشت آنچه دل می خواهد و چشم از آن لذت می برد موجود است».
به عبارت دیگر در بهشت خدای متعال آن چنان قدرتی به انسان می بخشد که اراده او سبب پیدایش هرگونه موهبتی است به خلاف دنیا که اراده انسان همیشه تابع وجود اسباب و فراهم بودن زمینه ها است ولی در قیامت به محض این که چیزی را می خواهد و طلب می کند به فرمان پروردگار ایجاد می شود و این امتیاز عجیبی است.
حاصل آن که بهشت عالمی است که انسان به طور کامل با واقعیت ها هماهنگ می شود
بهشت و زاد و ولد در آن
معلوم می شود که از نظر عقلی درخواست فرزند از سوی بهشتیان و متولد شدن فرزند در آن جا مانع عقلی ندارد، امّا هم چنان که گفتیم به خاطر کاستی درک انسان از چگونگی جهان آخرت حکم قطعی به زاد و ولد در آن جا نمی توان داد، مگر آن که آیه یا روایت معتبری بر این مسئله دلالت کند که با بررسی هایی که ما انجام دادیم به آیه یا روایتی در این زمینه دست نیافتیم.
به علاوه اگر کسی در این دنیا زاد و ولد نداشته باشد و به خاطر آن دچار سختی و مشکل شود خداوند در آخرت پاداشی به او خواهد داد؛ ولی لزومی ندارد که به خاطر بچه دار نشدن در این دنیا، حتماً در آن جهان دارای فرزند باشد؛ بلکه ممکن است خداوند پاداش های دیگری به او بدهد که از نعمت داشتن فرزند هم بالاتر باشد.
منبع:
[۱] تفسیر المیزان، ، ج ۱۷، ص ۲۶۰.
[۲] . تفسیر نمونه، ، ج ۲۱، ص ۱۱۶.
در حدیثی از امیر المومنین (ع) شرایط توبه حقیقی بیان میشود که بدون انجام آنها کامل نیست و در حقیقت بدون آنها توبه صورت نگرفته است.
با این وجود برای توبه کامل شرایطی است و کسی که بخواهد توبه او کامل باشد و زنگ معصیتی که کرده از آیینه دل او زدوده شود، باید بعد از ارتکاب به گناه، نفس خود را به زحمت بیندازد.
روایت شده است که «شخصی در خدمت حضرت امیر المؤمنین (ع) گفت: «استغفر الله».
آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید؛ آیا میدانی حقیقت استغفار چیست؟! به درستی که استغفار درجه «علیین» است و بر مجموع شش معنی واقع میشود:
اول: پشیمانی بر گذشته.
دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر.
سوم: ادا کردن حقوق مردم.
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.
پنجم: از بین بردن هر گوشتی که از حرام روییده به سختی تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.
ششم: سختی و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به ازای آنچه از شیرینی معصیت چشیده.
چون کسی این شش امر را بجا آورد بگوید: استغفر الله
مراد حضرت اینجا استغفار کامل است؛ و مراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر، لغو و بی فایده است؛ زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه «استغفر الله» از روی اخلاص با فهمیدن معنی آن نیز موجب تخفیف عذاب است. (۱)
و کسی که این گونه توبه کند چه خوش جایگاهی دارد. اینها که توبه میکنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست.
ذات اقدس اِلهی کاری میکند که گناه از یاد خود ما هم میرود و نقش آن از صحنه قلب ما برطرف میشود. خدا گناه ما را هم پیش مَلَک میپوشاند و هم پیش فلک؛ هم پیش انبیا میپوشاند و هم پیش اولیاء…
لذا توبه کننده در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلاً یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود؛ ماییم و این رحمت بی انتها .. (۱)
۱. کتاب معراج السعادت
۲. سایت آیت الله جوادی آملی
در حدیثی از امیر المومنین (ع) شرایط توبه حقیقی بیان میشود که بدون انجام آنها کامل نیست و در حقیقت بدون آنها توبه صورت نگرفته است.
با این وجود برای توبه کامل شرایطی است و کسی که بخواهد توبه او کامل باشد و زنگ معصیتی که کرده از آیینه دل او زدوده شود، باید بعد از ارتکاب به گناه، نفس خود را به زحمت بیندازد.
روایت شده است که «شخصی در خدمت حضرت امیر المؤمنین (ع) گفت: «استغفر الله».
آن حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید؛ آیا میدانی حقیقت استغفار چیست؟! به درستی که استغفار درجه «علیین» است و بر مجموع شش معنی واقع میشود:
اول: پشیمانی بر گذشته.
دوم: عزم بر ترک گناه در مدت عمر.
سوم: ادا کردن حقوق مردم.
چهارم: قضا کردن هر واجبی که فوت شده.
پنجم: از بین بردن هر گوشتی که از حرام روییده به سختی تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه بروید.
ششم: سختی و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانیدن به ازای آنچه از شیرینی معصیت چشیده.
چون کسی این شش امر را بجا آورد بگوید: استغفر الله
مراد حضرت اینجا استغفار کامل است؛ و مراد آن نیست که استغفار کردن بدون مجموع این شش امر، لغو و بی فایده است؛ زیرا شکی نیست که تلفظ به کلمه «استغفر الله» از روی اخلاص با فهمیدن معنی آن نیز موجب تخفیف عذاب است. (۱)
و کسی که این گونه توبه کند چه خوش جایگاهی دارد. اینها که توبه میکنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست.
ذات اقدس اِلهی کاری میکند که گناه از یاد خود ما هم میرود و نقش آن از صحنه قلب ما برطرف میشود. خدا گناه ما را هم پیش مَلَک میپوشاند و هم پیش فلک؛ هم پیش انبیا میپوشاند و هم پیش اولیاء…
لذا توبه کننده در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلاً یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود؛ ماییم و این رحمت بی انتها .. (۱)
۱. کتاب معراج السعادت
۲. سایت آیت الله جوادی آملی