#حوزه_های_علمیه مراکزی هستند که باید همواره در راستای بالندگی جامعۀ اسلامی گام بردارند.
امروزه نیازهای اساسی زیادی در سطح جامعه و #نظام_اسلامی به چشم می خورد که #حوزه_های_علمیه در مقابل آنها مسئول هستند. غفلت از مسئولیت هایی که حوزویان بر عهده دارند باعث رکود حوزه ها شده و نقش آنها را در ایجاد تحولات بنیادین جامعه بسیار کم رنگ می نماید.
حوزویان باید حجاب مصلحت اندیشی های سیاسی و یا شخصی را کنار زده و بر اساس مصالح نظام اسلامی به وظیفه خطیر خود عمل نمایند.
(اهمیت و ضرورت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
☘️ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ …..من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود
دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶
بدون شک یکی از مهمترین مسائلی که فقدان آن محسوس و جایگاه کاملا متزلزل و ضعیف آن در حوزه های علمیه ما به طور واضحی مشهود است بحث پژوهش و در کنار آن مقوله نوآوری است. انجام کارهای موازی، از دست دادن سرمایه است. البته بعضی کارها موازی و تکراری بودنشان واضح است. بعضی دیگر از کارها گرچه به ظاهر با هم تفاوت دارند اما باطن کار یکی است. با این همه نیازی که ما به تحقیق داریم، شاید این جور کارهای مکرر، اسراف به حساب بیاید. کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد. این چیزی است که هنوز وجود آن در حوزه احساس نمی شود. باید کارها به گونه ای انجام شود که در مجموع نقطه خلای وجود نداشته باشد. پایگاهها و مراکز تحقیقی که هدفشان دفاع از دین و نیز اهتمام به ترویج دین و نشر معارف اسلامی است، باید به گونه ای تنظیم شوند و کنار هم چیده شوند که در مجموع مقصود نهایی از وجود آنها حاصل شود.
بدانید که بدون تحقیق، بدون نوآوری، بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای انسان نمی تواند به هدفهای والا دست پیدا کند. اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد; نتیجه اش یک جا ایستادن، در جا زدن و با دنیای پیرامون خود به تدریج بیگانه تر شدن است.
موانع استجابت دعا
خدافرموده:
ادعونی استجب لکم:مرا بخوانیدتامن شمارا اجابت کنم.
سوره غافر آیه 60
شخصی آمد خدمت امام صادق(ع)وگفت: یابن رسول الله “ما دعامی خوانیم ولی مستجاب نمی شود علتش چیست؟
حضرت فرمود:
لانکم تدعون من لاتعرفونه:زیراشما کسی را می خوانید که نمی شناسید.
بحار الانوار -ج9-ص368
منبع :کتاب بهترین شاگرد شیخ_صفحه162_مهدی عاصمی
* پیش از ظهور جامعه از لحاظ فرهنگی چگونه خواهد بود؟
پیش از ظهور امام زمان(عج) جوّ حاکم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود؛ چنان که در قرآن کریم آمده است. «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ» یعنی برای مردم (وقت) حسابشان نزدیک شـده است و آنان در بیخبری رویگردانند.
در این آیه، مردم آخرالزمان در آستانه برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) به غفلت و رویگردانی از خداوند متّصف شدهاند.
در روایات نیز منظور از «اشراط الساعة» رواج کفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد پرشماری از آن بر شمرده شده است.
امام باقر(ع) در روایتی برخی از مخالفتها با دستورات الهی را در آستانه ظهور اینگونه بیان فرموده است: «إِذَا تَشَبَّهَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ اکْتَفَی الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ رَکِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ قُبِلَتْ شَهَادَاتُ الزُّورِ وَ رُدَّتْ شَهَادَاتُ الْعُدُولِ وَ اسْتَخَفَّ النَّاسُ بِالدِّمَاءِ وَ ارْتِکَابِ الزِّنَاءِ وَ أُکِلَ الرِّبَا وَ اتُّقِیَ الْأَشْرَارُ مَخَافَةَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ…»
یعنی آنگاه که مردان به زنان تشبّه کنند و زنان به مردان و مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان، و زنان بر زینها سوار شوند و شهادتهای دروغ پذیرفته شود و شهادتهای عدول مردود گردد و مردم خونریزی و ارتکاب زنا و رباخواری را سبک شمارند و از اشرار به خاطر زبانشان پرهیز کنند.
زمانی بر مردم خواهد آمد که دِرهمهای آنان دینشان خواهد بود
* وضعیت دینداری و عمل به دین در آخر زمان چگونه وصف شده است؟
در آن زمان روز به روز عوامل فراوان، گوهر تابناک دین را در هالهای از غبار و غفلت فرو میبرد، از ایــن رو در جوامع انسانی دین رو به کمرنگ شدن میرود و خرافهها و انحرافهای مختلفی، گریبانگیر آن میشود، و وقتی حضرت مهدی(عج) قیام میکند غبار از چهره دین بر میگیرد؛ بسیاری میپندارند این دین جدیدی است که آن حضرت آورده است.
امیر مؤمنان(ع) از پیامبر اعظم(ص) نقل کرده که فرمود: «سَیَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَی مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ یُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَی»
یعنی بر مردم روزی فرا میرسد که از قرآن جز رسم آن باقی نماند و از اسلام جز نام آن؛ بدان نامیده میشوند، در حالی که دورترین مردم از آن هستند! مسجدهای آنان آباد، اما از هدایتگری خراب است.
پیامبر اسلام(ص) در باره دینداری برخی انسانهای این دوران فرمود: «یَأتِی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ…دینُهُم دَراهِمُهُمْ وَ هَمُّهُمْ بُطُونُهُمْ وَقِبلَتُهُمْ نِساؤُهُمْ یَرکَعُونَ لِلرَّغِیفِ وَیَسْجُدُونَ لِلدِّرْهَمِ حیارَی سُکاری لا مُسلِمینَ وَ لا نَصاری»
یعنی زمانی بر مردم خواهد آمد… که دِرهمهای آنان دینشان خواهد بود و همّت ایشان شکمشان و قبله آنها زنانشان. برای طلا و نقره، رکوع و سجود به جای میآورند. آنان همواره در سرگردانی و مستی خواهند بود؛ نه بر مذهب مسلمانیاند و نه بر مسلک نصرانی.
امیر مؤمنـان علی(ع) این حقیقت را اینگونه بیان فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ یُکْفَأُ فِیهِ الْإِسْلَامُ کَمَا یُکْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِیه»
یعنی ای مردم! به زودی زمانی بر شما میرسد که اسلام چونـان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است، ریخته میشود.
مهمترین عامل در پدید آمدن این وضعیت، تحریف در آموزههای متعالی دین در این دوران است که سبب میشود مردم از محتوای اصلی آن دور شده، به باورهای واهی رو بیاورند. البته نقش دشمنان در این زمینه نباید نادیده گرفته شود.
مهمترین سبب نجات در زمان غیبت عمل به سخنان پیشوایان معصوم (ع) است
اگر چه در این دوران، انسانهای فراوانی منحرف خواهند شد، اما اینگونه نیست که همه انسانها در مسیر باطل گام بردارند؛ بلکه برخی به سبب ویژگیهای شخصیتی و آگاهیهای دینی، از نجات یافتگان این مرحله خواهند بود.
در این باره وقتی پیامبر گرامی(ص) از چهرههای پیروز این دوران یاد میکند، با شگفتی تمام به حضرت علی(ع) میفرماید: «یا عَلی اَعجَبُ النَّاسِ اِیمانا ًوَ اَعْظَمُهُمْ یَقیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِالزَّمانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَبِی وَحُجِبَ عَنْهُم الحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلَی بَیَاضٍ…»
یعنی ای علی! بدان شگفت آورترین مردم در ایمان و بزرگترین آنان در یقین، مردمی هستند که در آخِرالزمان ـ با آنکه پیامبر خود را ندیده و از امام خود در پردهاند. به نوشته که خطی سیاه بر صفحهای سپید است، ایمان میآورند.
در اینجا مهمترین سبب یقین و نجات توجه و عمل به سخنان پیشوایان معصوم علیهمالسلام دانسته شده است.
آورده اند که موسى پیغمبر علیه السلام روزى ملک الموت را دید، گفت : به چه کار آمده اى ، به زیارت یا به قبض روح ؟ گفت : به قبض روح .
گفت : چندان امانم ده که (مادر و) عیال را وداع کنم . گفت : مهلت نیست . گفت : چندان که خداى را سجده کنم . دستورى یافت . در سجده گفت : خداوندا! ملک الموت . را بگو که چندان مهلتم دهد که مادر و عیال را وداع کنم . ندا آمد که مهلت دهد. موسى علیه السلام به در خانه مادر آمد. (گفت : اى جان مادر!) سفر دورم در پیش است . گفت : اى فرزند چه سفر است ؟ گفت : سفر قیامت . مادر به گریه آمد. به در خانه عیال و اطفال آمد و ایشان را وداع کرد. کودکى خرد داشت دست زد و دامن موسى گرفت و مى گریست . موسى نیز به گریه در آمد. خطاب عزت رسید که اى موسى ! به درگاه ما مى آیى ، این گریه و زارى (از بهر) چیست ؟ گفت : خداوندا! بر این کودکانم رحم مى آید. ندا آمد که اى موسى ! دل فارغ دار که من ایشان را نیکو دارم (و به نیات حسنه شان بپرورم
موسى با ملک الموت گفت : از کدام عضو جان بیرون خواهى کرد؟ (گفت : از دهان .) گفت : از دهانى که بى واسطه با خداى سخن گفته ام یا (از دستى که بدان الواح تورات گرفته ام یا) از پایى که بدان به طور به مناجات رفته ام ؟
ملک الموت ترنجى به وى داد تا ببویید و به یک بوییدن روح وى را قبض کرد.
فرشتگان گفتند: یا اءهون الاءنبیاء موتا کیف و جدت الموت ؟ قال : کشاة تسلخ و هى حیة . (یعنى : اى آنکه در میان پیامبران آسانترین مرگ را داشته اى ! مرگ را چگونه یافتى ؟ گفت : همچون گوسفندى که پوست از (بدن ) آن بر کنند در حالى که زنده باشد).