با شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، یکی از تصاویری که از همان ساعات اولیه شهادت در فضای مجازی دست به دست چرخید، تصویری از دست این شهید والا مقام و انگشتری بود که به یادگار برای یک ملت باقی ماند.
در وصف انگشتری سردار شهید قاسم سلیمانی ابیات و جملات بسیاری سرودند و به نگارش درآوردند، ابیاتی که اگر این نگین سرخ بر دستان سردار شهید اسلام نبود، شناسایی او را دشوار میکرد.
زینب سلیمانی دختر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در جدیدترین پست اینستاگرامی خود متنی در وصف پدرش منتشر کرده و بار دیگر با توصیف لحظات دلتنگی خود نوشت:
“حکمت انگشترتان این بود که از تن پارهپارهتان، دستی که مانده را راحتتر بشناسیم. دستی که سالها به سوی معبودتان دراز کردید، دست جانبازیتان که دست تمنایتان شده بود.
عقیق بر دست که نماد آرامش روح است و شما آن را به دست کردید، چون میدانستید قرار است به آرامشی ابدی رهایی یابید.
غم و غصههایتان، دردهایتان از وجود مبارکتان رهانیده میشوند. معنی عقیق همین است که شما به راستی میدانستید کجا به دست کنید. به همان دستی که ماند تا یاد علمدار کربلا را دوباره زنده کند. در سرزمین عراق بر روی زمین افتاد تا علم و علمدار روحی تازه کند در دلها…
شما علمدار بودید بابا؛ علمدار حرم و کرامت و انسانیت.
بی سرو سامان و حیران و سرگردان به دنبال گوشهای از شما بودیم که عقیقت به روح و جانم رسید این تمام سهم ما از شما بود…
اینکه چگونه انگشترتان را به دستم رساندید بماند بین من و شما … قول میدم همانطور که خواستی علمدار خوبی برای علمت باشم حضرت پدر.”
رضا اسماعیلی در یادداشتی از این میگوید که اگر مولانا امروز زنده بود و نظرش را به عنوان یک شاعر مسلمان درباره پیشگیری از بیماری کرونا میپرسیدیم، چه پاسخی میداد.
این شاعر در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: اگر مولانا امروز زنده بود و نظرش را به عنوان یک شاعر مسلمان درباره پیشگیری از بیماری کرونا میپرسیدیم، به نظر شما چه پاسخی می داد؟ من بر این باورم که مولانا به عنوان شاعری حکیم و دینآگاه در جواب ما ابیات زیر را میخواند:
گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
رمز «الکاسب حبیب الله» شنو
از توکل در سبب کاهل مشو
در توکل جهد و کسب اولی ترست
زان که در ضمنش محبت مضمرست
(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول)
بله، در جواب ما بیهیچ تردیدی میگفت: «با توکل، زانوی اشتر ببند» و تو خود حدیث مُفصل بخوان از این مُجمل.
واقعیت این است که جامعه ما در حوزه دینداری در دایره افراط و تفریط حرکت میکند و این نشانه خوبی نیست. افراط و تفریط در دینداری، آفت خطرناکی است که برای صیانت از حقیقت دین باید با آن مقابله کرد. این مسئله ریشه در جهل و باورهای غلط و خرافی دارد که ناشی از فقر معنوی و درک ناقص آموزههای دینی است.
برداشت غلط از «توکل» و «توسل»، یکی از آسیبهایی است که مصداقهایی در جامعه امروز ـ بخصوص در شرایط فعلی که جامعه درگیر بحران کرونا است ـ برای آن میتوان یافت. ابیات بالا که از مثنوی معنوی مولانا نقل شده است، مقدمه خوبی برای ورود به این بحث و رونمایی از حقیقت «توکل» و «توسل» در آموزههای دینی است.
ابیات فوق به خودی خود رسا است و نیاز به توضیح و تفسیر چندانی ندارد. زیرا مثنوی معنوی بیشتر یک منظومه اخلاقی و تعلیمی است و مخاطب اصلی آن بر خلاف دیوان شمس مردم کوچه و بازار هستند. داستان از این قرار است که روزی یکی از اعراب بادیهنشین شتر خویش را رها میکند و نزد پیامبر میآید. پیامبر از او میپرسد: «شترت را کجا گذاشتهای؟» و او پاسخ میدهد:«با توکل به خدا، شتر را رها کردهام.» و پیامبر اکرم(ص) در جواب میفرماید: «اِعِقلها و تَوَکَل»، یعنی: «شترت را ببند و به خدا توکل کن.»
(ابی احمد عبدالله بن عدی جرجانی؛ الکامل فی ضعفا الرجال، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۰۶.)
مولوی با روایت داستان اعرابی و پیامبر(ص) میخواهد بگوید که توکل به خدا به معنای تعطیل کردن عقل و عقلانیت و بدون برنامه و دوراندیشی زندگی کردن نیست. چرا که خداوند در عالم خلقت برای هر کاری سببی قرار داده که آن کار باید از مجرای سببی که برای آن تعیین شده انجام شود. این که باران از ابر ببارد، گندم از گندم بروید، پرنده به مدد بال پرواز کند، و انسان با تلاش و کوشش به سرمنزل مقصود برسد.
امام صادق (ع) نیز در حدیثی با تاکید بر این دقیقه میفرماید: «احب الله لعباده ان یطلبوا منه مقاصدهم باالاسباب اللتی سببها لذلک و امرهم بذالک: خدا دوست دارد که بندگانش مقاصد خود را به وسیله اسبابی که برای آنها قرار داده و مردم را به آن ارشاد فرموده از او بخواهند./ اخلاق شبر، ص ۴۲۷.»
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نیز چنین میخوانیم: «اَلتَّوَکُّلُ بَعدَ الکَیسِ مَؤعِظة؛ یعنی: توکّل کردن(به خدا) بعد از به کاربردن عقل، خود موعظه است./کنزالعمال ج۳،ص۱۰۳.»
مرحوم علّامه مجلسی نیز در بحارالانوار میگوید :«ثم إن التوکل لیس معناه ترک السعی فی الأمور الضروریة و عدم الحذر عن الأمور المحذورة بالکلیة بل لا بدّ من التوسل بالوسائل والأسباب علی ما ورد فی الشریعة من غیر حرص و مبالغة فیه و مع ذلک لا یعتمد علی سعیه و ما یحصله من الأسباب بل یعتمد علی مسبّب الأسباب: توکّل به این معنی نیست که انسان در پی کارهای ضروری و تدبیر امور نباشد، و در کارش حساب و کتاب نداشته باشد، و دنبال عالم أسباب نباشد. بلکه توکّل به این معنی است که همه این امور را انجام دهد، امّا چشم امید و تمام توجّهش تنها به مسبّب الأسباب باشد.»
(بحار الانوار، ج ۶۸، باب ۶۳، ص ۱۲۷.)
و اما امروز که جامعه ما در التهاب ابتلا به ویروس کرونا میسوزد، بر همه ما که خود را پیرو پیامبر(ص) میدانیم لازم است که از افراط و تفریط در امور دینی بپرهیزیم و ضمن توکل به خدا به همه توصیههای بهداشتی برای مقابله با «کرونا» و ریشهکنی این بیماری عمل کنیم. توصیه همه بزرگان دینی نیز چیزی جز این نیست. در شرایط فعلی که جامعه با یک بیماری جدید و ناشناخته دست و پنجه نرم میکند و بیم اپیدمی(همه گیر) شدن آن وجود دارد، لازمه توکل به خدا و توسل به اهل بیت(علیهم السلام)، عمل به توصیههای پزشکی است، و این کار نه تنها با توکل به خداوند مهربان منافات ندارد، بلکه ملازم و همراه است. زیرا همان گونه که بیان شد، در مؤثر بودن اسباب، اراده خداوند علت اصلی است. این نوشتار را با ذکر حکایتی در خصوص بیماری حضرت موسی(ع) به پایان میبرم که موید همین معناست.
حضرت موسی(ع) و امتناع از مصرف دارو
در حدیث آمده است که حضرت موسی (ع) بیمار شد. بنی اسرائیل به عیادت او رفته و با تشخیص بیماری به او گفتند: «اگر از فلان دارو استفاده کنی سلامتی خود را باز خواهی یافت.» ولی حضرت موسی (ع) از این کار امتناع کرد و فرمود: «بدون مصرف دارو، از خدا شفا میخواهم!» و بیماریاش طولانی شد. دیگر بار به او توصیه کردند که از دارو استفاده کند. ولی حضرت فرمود: «به خدا توکل کردهام و از دارو استفاده نمیکنم!». تا این که خداوند خطاب به او فرمود: «به عزتم سوگند که رنگ سلامت را نخواهی دید، مگر این که از دارو استفاده کنی»! و سرانجام حضرت موسی(ع) با مصرف دارو سلامتی خویش را بازیافت. اما بعد از سلامتی در دل پیامبر خدا این وسوسه افتاد که چرا خداوند تنها با توکل مرا شفا نداد؟! و خداوند به او وحی فرستاد: «تو میخواهی با توکل خود حکمت و سنت مرا باطل کنی؟! مگر منافع داروها را کسی جز من در آنها قرار داده است؟».
(المحجة البیضاء، جلد۷، صفحه ۴۳۲.)
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل الفرجهم
با عاشقان بگویید، عشقی دوباره آمد
ای اهل آسمان ها، یک تک ستاره آمد
فصل شکفتن است و، آغاز دل ربودن
در بین باغی از یاس، یاسی بهاره آمد
ایام بی قراری، دوران جان سپاری
هنگام غارت دل، با یک نظاره آمد
آیینه ای ز زهراست، این عشق فاطمیون
بار دگر حسین یا، حیدر دوباره آمد
بر عالمی امیر است، هر دل بر او اسیر است
در عشق بی نظیر است ، دل را شراره آمد
باب الحوائج است و ، سائل نمی کند رد
بهر گره گشودن ، با یک اشاره آمد
حاجت مگر ندارید ، رو سوی او بیایید
بهر تمام حاجات ، این شیر خواره آمد
محمد مبشری
مقام معظم رهبری پس از اینکه به مناسبت روز درختکاری و هفته منابع طبیعی، دو اصله نهال میوه غرس کردند، در سخنانی با تأکید بر رعایت توصیهها و دستورالعملهای مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی، افزودند: از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم، بنابراین هر چه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، حسنه و هر چه به شیوع آن کمک کند، سیئه است.
ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوشمضمونی است که میتوان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.
متن دعای هفتم صحیفه سجادیه که امروز رهبر انقلاب خواندن آن را به مردم توصیه کردند به شرح زیر است:
و کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکَرْبِ :
یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیاءُ. فَهِی بِمَشِیتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَی. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
ترجمه دعای هفتم:
ای آنکه گرهِ کارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده میشود، و ای آن که سختی دشواریها با تو آسان میگردد، و ای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست.
سختیها به قدرت تو به نرمی گرایند و به لطف تو اسباب کارها فراهم آیند. فرمانِ الاهی به نیروی تو به انجام رسد، و چیزها، به ارادهی تو موجود شوند،
و خواستِ تو را، بی آن که بگویی، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نیست، بی آن که بگویی، رو بگردانند.
تویی آن که در کارهای مهم بخوانندش، و در ناگواریها بدو پناه برند. هیچ بلایی از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگردانی، و هیچ اندوهی بر طرف نشود مگر تو آن را از دل برانی.
ای پروردگار من، اینک بلایی بر سرم فرود آمده که سنگینیاش مرا به زانو درآورده است، و به دردی گرفتار آمدهام که با آن مدارا نتوانم کرد.
این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آوردهای و به سوی من روان کردهای.
آنچه تو بر من وارد آوردهای، هیچ کس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوی من روان کردهای، هیچ کس برنگرداند. دری را که تو بسته باشی. کَس نگشاید، و دری را که تو گشوده باشی، کَس نتواند بست. آن کار را که تو دشوار کنی، هیچ کس آسان نکند، و آن کس را که تو خوار گردانی، کسی مدد نرساند.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست. ای پروردگار من، به احسانِ خویش دَرِ آسایش به روی من بگشا، و به نیروی خود، سختی اندوهم را درهم شکن، و در آنچه زبان شکایت بدان گشودهام، به نیکی بنگر، و مرا در آنچه از تو خواستهام، شیرینی استجابت بچشان، و از پیشِ خود، رحمت و گشایشی دلخواه به من ده، و راه بیرون شدن از این گرفتاری را پیش پایم نِه.
و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار.
ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
بخش پاسخگویی به سوالات و شبهات دینی موسسه فرهنگی دارالعرفان (وابسته به حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان) جواب این شبهه را اینگونه داد:
این روزها که مردم شریف و متدین قم و سایر شهرهای میهن اسلامی ایران با بیماری ویروس کرونا دست و پنجه نرم میکنند، عدهای خواسته یا ناخواسته و گاهی با استناد به احادیث به ایجاد شبهه در اذهان مردم مومن میپردازند.
یکی از آن روایات، حدیثی است که ازامام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «إِذا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَیْکُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَیْهَا وَ نَوَاحِیهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا؛ زمانی که فتنهها در همه جا فراگیر شد، به قم و حوالی آن بروید زیرا بلا از قم دور است.»
و یا این روایت که امام صادق(ع) فرمودند: «إذَا أَصَابَتْکُمْ بَلِیَّةٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَیْکُمْ بِقُمَّ فَإِنَّهُ مَأْوَی الْفَاطِمِیِّینَ وَ مُسْتَرَاحُ الْمُؤْمِنِینَ ؛ چون بلا و رنجی به شما رسد، بر شما است که به قم روید که جایگاه بنیفاطمه و آسایشگاه مؤمنان است…»
سوال این است که اگر قم به عنوان پناهگاه و محل امن معرفی شده، چگونه اکنون گرفتار بیماری ویروس کرونا گردیده است؟
پاسخ این شبهه را در قالب چند نکته اساسی بیان میکنیم، ان شاء الله موجب تنویر افکار عمومی شود.
۱- شبههافکنی نسبت به تشیع و اماکن مقدسه مذهبی سابقه بسیار طولانی دارد و کسانی که هرگز نتوانستهاند، این مذهب را باور نمایند با هر بهانه به تشویش اذهان عمومی پرداختهاند تا بتوانند علاوه بر رنج و غمی که مردم به آن گرفتار شدهاند، روحیه دینی جامعه را با تلقینات و وسوسههای خناسانه مضطرب کنند و بدون تردید جامعه مومنین متوجه این دسیسه شیطانی هستند و هوشیارتر از همیشه به خداوند متعال توکل کردهاند و این روزهای سخت را پشت سر خواهند گذاشت.
۲- میزان ارزش هر شهر و مکانی به ارزش و منزلت افرادی است که در آن شهر ساکن هستند و به هر اندازه که مردمان یک سرزمین از درجات ایمان و دیانت بالاتری برخوردار باشند، ارزش و اعتبار بیشتری به آن شهر میدهند. شهر مقدس قم از اولین شهرهای ایران بوده که اسلام را با آغوش باز پذیرفت و از همان قرن اول تاکنون پایگاه شیعه در جهان اسلام مطرح بود و اندیشمندان از سراسر عالم به قم عزیمت داشتند و بدین سبب مورد خشم حاکمان زور و تزویر قرار داشت و بارها مورد هجوم و آسیب قرار گرفت.
۳- جهان هستی بر پایه حکمت آفریده شده و خداوند حکیم است. ابتلائات و مصیبتها هم براساس حکمت الهی است و جهان بدون سختیها، مشکلات و امتحانها مکانی مناسب برای تکامل برآمده از اختیار و اراده نیست. بدون تردید جوهر کمال انسان در مسیر بلاها و سختیها شکوفا میشود. مصائب و سختیها لازمه نظام احسن است، چنانکه نعمت، نقمت، عطا و سلب نعمت نیز مقدمه رشد و تکامل انسانی است.
سلامتی، بیماری، فقر و رفاه یکی از ابتلائات است که برای همه انسانها پیش میآید؛ چنانکه درآیات متعدد بیان شده است. حتی انبیاء، امامان و اولیای الهی از قاعده و سنت الهی مستثنا نیستند. فقر و بیماری حضرت ایوب، غم حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف، ابتلائات پیامبر اکرم(ص) درطول ۲۳ سال، رنج فراوانی که امیر مومنان(ع) درطول ۲۵ سال از رحلت پیامبر اعظم(ص) متحمل شد و مصیبت جانکاه حماسه کربلا که برسیدالشهداء(ع) و اهلبیت و یاران او وارد شد که در بزرگی این مصیبت همین بس که امام مجتبی(ع) فرمودند: «لایوم کیومک یااباعبدالله علیه السلام.»
تاریخ اهلبیت(ع) و تاریخ اسلام و تشیع پر از برگهایی است که گویای این ابتلائات گوناگون است. البته از نگاه انسانهای خردمند و اولیای الهی مصیبتها و سختیهای اگرچه به ظاهر رنجآور و آزاردهنده است، اما پیامهای سازنده به همراه دارد.
درسایه این مصیبتها، گوهر صبر و شکیبایی انسان به کمال میرسد و انسان را به مقام صابران میرساند تا بتواند به پاداش عظیم که از حسابگری انسان فراتر است، نائل شود چنانکه که پروردگار می فرماید:
«إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ؛ (زمر،۱۰) فقط صابران، پاداش خویش را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.»
بنابراین، برفرض که این روایت از امام صادق(ع) نقل شده باشد و نیز روایات دیگر به این مضمون هرگز بدین معنا نیست که مردم قم مصون از هر بلا و گرفتاری و رنج و بیماریاند، بلکه بر پایه حدیثی از امام کاظم(ع): مومن هر اندازه که ایمانش بیشتر باشد. گرفتاری و ابتلایش بیشتر میشود.
۴- آنچه از احادیث که در مدح و عظمت قم بیان شده است بر فرض صحت سند که در جای خود باید بحث شود، ناظر به بُعد معنوی این شهر است نه جنبه مادی آن. لذا قم نیز مانند سایر بلاد در معرض بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان است و از این رو سفارش معصومین(ع) به توجه و یا سکونت در شهر قم و اطراف آن برای محفوظ ماندن از فتنههایی است که به ایمان انسان آسیب میزند.
قابل توجه اینکه حتی مسجدالحرام که به عنوان خانه امن الهی در قرآن معرفی شده است، بارها دچار ابتلائات شدید مثل سیل و ویرانی و آتش سوزی و … گردیده است.
️بنابراین؛ مقصود از امن بودن مسجد الحرام و حرم اهلبیت عبارت از امنیت معنوی است نه امنیت مادی و جسمی.