یکی از موضوعات قابل بحث در مورد امام حسین علیه السلام مسأله ی علاقه ی شدید پیامبر گرامی اسلام نسبت به اوست. در این نوشتار ضمن اشاره ای کوتاه به جریان تولد امام حسین علیه السلام مواردی از ابراز محبت شدید پیامبر اکرم نسبت به امام حسین علیه السلام را بیان کرده و در پایان به ذکر دلایل این علاقه ی شدید خواهیم پرداخت.
تولد
ابا عبدالله الحسین علیه السلام بنا بر مشهورترین اقوال در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه متولد گردید.
شد. آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان:
«اللّهمّ اِنّی اسئلک بحقّ المولود فی هذا الیوم…»
همین دلیل است که بعضی این گونه سروده اند:
زبس شوق شهادت بر سرش بود ره نُه ماهه را شش ماهه پیمود
وی با این که شش ماهه به دنیا آمد، از نظر قوای جسمی و روحی در کمال زیبایی و نهایت اعتدال بود.
سوگ ولادت
علی بن الحسین علیه السلام ، از اسماء بنت عُمَیس چنین نقل می کند:
«من در ولادت حسن و حسین علیهماالسلام ، قابله جده ات ـ فاطمه علیهاالسلام ـ بودم … وقتی حسین علیه السلام به دنیا آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به سراغ من آمد و فرمود: ای اسماء! فرزندم را بیاور.
من حسین را در پارچه ی سفیدی پیچیدم و او را به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله دادم. پیامبر گرامی اسلام در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و در دامنش نهاد و گریست.
عرض کردم. پدر و مادرم به قربانت! چرا گریه می کنی؟!
فرمود: بر این پسرم.
عرض کردم: او که هم اکنون به دنیا آمده است.
فرمود: ای اسماء! این پسرم را گروه ستمگران می کشند. خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند.
آنگاه فرمود: ای اسماء! این مطلب را به فاطمه مگو، چون او تازه فرزند به دنیا آورده است… .
آیا با همه ی کوشش ها، این راز (دردناک) از زهرای مرضیّه مکتوم ماند؟!
نه به خدا سوگند! چگونه پوشیده بماند در حالی که هر روز گروه فرشتگان شرفیاب می شدند و خبر شهادت حسین عزیز را می آوردند و ماتم او را ساعت به ساعت تازه می کردند.
این ساعت یاد آوریش مساز.
خنده اشک آلود
شاعر ارجمند معاصر آقای چایچیان (حسان)، شب تولد امام حسین علیه السلام و شادی توأم با غم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را در اشعاری زیبا ترسیم نموده که بعضی از آن ها چنین است:
این چه رازی است خدایا که محمّد امشب لب پر خنده ولی دیده ی گریان دارد
دانی از چیست که احمد شب میلاد حسین غم و شادی با هم از دیدن جانان دارد
بیند آینده ی او را چو در آیینه ی غیب زین جهت سوز نهان اشرف انسان دارد
شاد از این است که آخر ثمر عشق رسید آمد آن فرد که بر جامعه رجحان دارد
آمد آن لاله ی خونین رخ صحرای بلا که به دل داغ زهفتاد و دو قربان دارد
منبع:
ـ جلاء العیون، علامه ی مجلسی، ص 278؛ اصول کافی؛ ترجمه ی حاج سیدجواد مصطفوی، ج 2، ص 364، اقوال دیگر را مشروحا آورده است.
2 ـ همان و بحار الانوار، علامه ی مجلسی، ج 43، ص 260 از مصباح شیخ طوسی؛.
3 ـ ابصار العین فی انصار الحسین علیه و علیهم السلام، محمد سماوی، ص 3.
4 ـ بحارالانوار، علامه ی مجلسی، ج 43، ص 258.
5 ـ راه ما راه و روش پیامبر ماست، علامه ی امینی، ترجمه ی محمدباقر شریف موسوی همدانی، ص 64 ـ 65، در معالی السّبطین، شیخ محمد مهدی حائری مازندرانی، ج 1، ص 72 ـ 73
نظیر این روایت از صفیه دختر عبدالمطلب، نقل شده است.
6 ـ معالی السّبطین، حائری مازندرانی، ج 1، ص 74.
7 ـ بحار الانوار، ج 44، ص 231 ـ 233، حدیث 16 و 17 و 18.
8 ـ حسین پیشوای انسان ها، جمع آوری: اکبرزاده، ص 86 ـ 87.
فِی الکافِی عَن الباقِر علیهالسلام: یُنادِی مُنادیٍ فِی کُلِّ یَوم اِبنَ آدَم لِدْ لِلْموت وَ اجمَع لِلفَناء وَ ابنِ لِلخَراب.
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام فرمودند: هر روز منادیی ندا میدهد که ای فرزند آدم! متولد شو برای مردن. یک حقیقت آشکاری که اغلب عقول مردم و اذهان مردم از آن غافل است؛ [این که] هر ولادتی برای فنا و نابودی است در نهایت. وَ اجمَع لِلفَناء گرد بیاور و جمع کن، پول را، مال را، اشیاء را، کتاب را، وسایل مطلوب زندگی را از جهات مادی، قدرت و چه و چه، همهی این ها را زحمت بکش جمع بیاور، لِلفَناء، برای این که از بین برود. همهاش از بین خواهد رفت. هر آنچه که ما جمع میکنیم نابود خواهد شد. یک چند صباحی او مهمان ما است یا ما مهمان او هستیم، گاهی هم او هست ما میرویم، او هم خواهد رفت بعد از ما. وَ ابنِ لِلخَراب بساز برای ویران شدن و خراب شدن این توجه دادن ما است به طبیعت این عالم، عالم فناء و عالم ماده، که همه چیز در این دنیا برای آمدن و رفتن است؛ هیچ چیزی بقاء ندارد. این را انسان توجه کند و درک کند. به یاد عاقبت کار در هنگام آغاز کار باشد. این عبرتی است برای ما. دلبستگیها را کم میکند؛ هم دلبستگی به اشیاء را، به چیزهایی که متعلق به ما است و هم دلبستگی به نفس را.
منبع:
[ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، برداشت از سایت Khamenei.ir ]
ادب و حیا درهای بسته را باز میکند و بی ادبی درهای باز را میبندد. با ادب بروی راه هست، بی ادب بروی راه بسته است باید آنقدر ادب ورزید تا محبت طلوع کند. وقتی محبت طلوع کرد ادب کنار می رود “تَسْقُطُ الْآدَابُ ُ بَیْنَ الْأَحْبَابِ” یعنی با هم یگانه میشوند. اینجاست که عبد کار خدا میکند و خدا کار عبد را. ادب و حیا درهای بسته را باز می کند و بی ادبی درهای باز را می بندد، بی حیایی بود که سبب شد . در آن کوچه باریک جلوی دختر پیامبر (ص) را بگیرند، به نحوی که حضرت نه راه پیش رفتن داشتند و نه راه بازگشت، و آن جسارت را مرتکب شدند . شخص با ادب به زمین ها و آسمان ها و به خوبان خدا راه پیدا می کند. ائمه (علیهم السلام) آرزو دارند ما با ادب باشیم و آزار نرسانیم تا پهلوی ما بنشینند. اگر ما یک خورده باحیا باشیم، ائمه خدا را در ما می بینند. می بینی وقتی بچه ات نماز می خواند چقدر کیف می کنی؟ ائمه که پدر حقیقی ما هستند چطور؟ آداب شرع، همه ادب است.
از خدا خواهیم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب
منبع:
[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی، تالیف مهدی طیب]
دنیا را در مقابل خودش به اعجاب وا میدارد!
ما از اهلبیت(علیهمالسلام) چیزهای زیادی داریم؛ چیزهایی است که اگر امروز عرضه بشود، دنیا را واقعا در مقابل خودش به اعجاب وا میدارد؛ مثل این نهجالبلاغه. روی نهجالبلاغه کار بشود، نکات مهمش برداشته بشود، تفکیک بشود، مطالبش تفسیر و حلاجی بشود، در روایات فحص بشود. اینقدر ما معارف عالیه داریم که امروز بشر محتاج آنهاست. اینها از زبان اهلبیت، به عنوان بیان اهلبیت و به عنوان اسلامی است که اهلبیت معرفی میکنند. پس، ترویج افکار اهلبیت هم یک نکته است.
بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت(ع)04/07/1370
با نهج البلاغه انس پیدا کنید
عزیزان با نهجالبلاغه انس پیدا کنید. نهجالبلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آن وقت با صحیفهی سجادیه - که علیالظاهر فقط کتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهجالبلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمندانهی انسان است - انس بگیرید. البته حرف نگفته و گفتنی بسیار است؛ منتها چون تا ظهر، وقت بسیاری باقی نمانده و میخواهم به سؤالات پاسخ دهم، این است که این بخش را تمام میکنم.
بیانات در دیدار از دانشگاه صنعتی شریف 01/09/1378
اوج هنر و زیبایی
سخن امیرالمومین نهجالبلاغه است؛ فصیحترین کلام آدمی در میان عرب. «نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایی است؛ زیبایی لفظ و زیبایی معناست. انسان مبهوت میماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسندهی هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از مراجعهی به نهجالبلاغه بینیازم.
بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران 10/10/1378
اگر اندکی با نهجالبلاغه آشنا شویم…
اگر ما اندکی با نهجالبلاغه آشنا بشویم و راهمان را به سوی این کتاب باز کنیم، راه سوءاستفادهی دشمنهای کوچک و خرد و ریزی که در داخل هستند و نیز راه استفادهی دشمنهای بزرگ جنایتکاری که از غفلت ما و از دوری ما از اسلام، همیشه استفاده کردهاند بسته خواهد شد.
پرتویی از نهجالبلاغه با عنوان «علی و نهجالبلاغه»
«بعد از شهادت فرزندم رسول خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. به ایشان عرض کردم از قافله شهدا عقب ماندم. پیر شدهام اما هنوز میتوانم مفید باشم ولی مسئولان اجازه نمیدهند بروم. آقا فرمودند شما برای آزادی قدس آماده باشید.»
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «رمضانعلی خلیلی» پدر شهید «محمدحسن(رسول) خلیلی» است. شهید خلیلی از اولین شهدای مدافع حرم منطقه یک تهران است که در سال ۹۲ در سوریه به دست نیروهای داعش به شهادت رسید.
همچنین رمضانعلی خلیلی روای کاروان دانشجویان دانشگاه امیرکبیر تهران نیز هست که برای دهمین سال با کاروانهای دانشجویی کشور به مناطق عملیاتی جنوب کشور آمده است.
وی درباره تاثیر داشتن دوست خوب بر پیدا کردن راه درست، اظهار داشت: من برای سه ماه ماموریت در زمان جنگ تحمیلی به خرمشهر آمدم که باعث شد 76 ماه ماندگار شوم. فرزندم رسول را در همین شهر بزرگ کردم. او دوران کودکیاش را در سالهای دفاع مقدس و در کنار اروند گذراند. بعدها در منطقههای عملیاتی میآمد و مدتها میماند. حضور من در جنگ و کنار رزمندهها به خاطر داشتن دوست خوب بود.
وی در ادامه گفت: اگر شهید رسول خلیلی به این مقام رسیده به خاطر داشتن رفقای خوبی است که او انتخاب کرده بود. مدافع حرم بودن به راحتی به دست نمیآید، اگر شهید خلیلی با این دوستان نبود معلوم نبود الان کجا قرار داشت. نه تنها کفن که سنگ قبر او نیز از کربلا آمده است. وقتی ضریح جدید حرم امام حسین علیه السلام را به کربلا بردند. سنگ داخل حرم نیز عوض شد و یکی از سنگهای سبز مرمر داخل حرم روی قبر شهید خلیلی قرار گرفت این سنگ را به شکل شش ضلع قبر سیدالشهدا علیه السلام طراحی کردیم و همزمان با سال تحویل 93 نصب کردیم.
وی توضیح داد: موقع دفن او همه این دوستان حاضر شدند. در آن زمان یکی از من سوال کرد که سال 92 چگونه سالی برای شما بود، گفتم بهترین سال چرا که من در این سال جوانم را به دست آوردم. اگر او زنده میماند با این اوضاع نامناسب فرهنگی و تبلیغات دشمن علیه ایران ممکن بود پای او هم بلغزد آن وقت بود که من رسول خلیلی را از دست میدادم. اما خدا خواست که مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها باشد و با شهادتش او را به دست بیاورم. شهادت او و همه رزمندگان اسلام در طول این سالها تضمین بقای انقلاب در این دنیا است و خودشان شفیع دختران و پسرانی هستند که در این مسیر حرکت میکنند.
روای راهیان نور در ادامه گفت: علت حضور همه کسانی که به این مناطق میآیند چه زائر باشند و چه روای و خدام شهدا برای زنده نگه داشتن یاد شهدا است. در خطبه 12 نهجالبلاغه آمده است که یکی از یاران امیرالمومنین علیه السلام به ایشان عرض میکند که برادرم دوست داشت در این جنگ همراه شما باشد. حضرت فرمودند اگر او دلش با ما باشد همراه ماست حتی کسانی که هنوز متولد نشدهاند اگر دلشان با ما با شد همراه ما هستند و در ثواب جهاد شریک هستند. همین جذبه شهدا است که جوان امروز که جنگ را ندیده به اینجا کشانده است. حرکت این عزیزان به تبعیت از امر ولی فقیه یعنی زنده نگه داشتن یاد شهدا است که در این یادمانها حضور پیدا میکنند. قسمت این بود که شهادت روزی من نباشد تا زنده بمانم و رسول خلیلی را برای شهادت آماده کنم تا برای نسل امروز تبدیل به الگو شود.
منبع: