انتظار به معناى این است که ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم.. سربازى منجى بزرگى که مىخواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بینالمللى مبارزه کند، احتیاج به خودسازى و آگاهى و روشنبینى دارد… ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفهاى نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا براى ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معناى گوشهگیرى نیست. …امروز اگر ما مىبینیم در هر نقطهى دنیا ظلم و بىعدالتى و تبعیض و زورگویى وجود دارد، اینها همان چیزهایى است که امام زمان براى مبارزه با آنها مىآید.
اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را براى مبارزه با اینها آماده کنیم…
منبع:
…انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطرهى ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بندهى واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود… انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگى است. …انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است. 27.5.87
منبع:
در صحیفه عسکریه از امام حسن عسکری(علیه السلام) در جهت افزایش روزی این دعا نقل شده است:
ﮐﺘﺐَ ﺇﻟﯽ ﺃﺑﯽ ﻣﺤﻤّﺪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻌﺾ ﻣﻮﺍﻟﻴﻪ ﻳﺴﺄﻟﻪ ﺃﻥ ﻳﻌﻠّﻤﻪ ﺩﻋﺎﺀ، ﻓﮑﺘﺐ ﺇﻟﻴﻪ ﺃﻥ ﺍﺩﻉُ ﺑﻬﺬﺍ ﺍﻟﺪﻋﺎﺀ :
ﻳﺎ ﺍَﺳْﻤَﻊَ ﺍﻟﺴّﺎﻣِﻌﻴﻦَ، ﻭَﻳﺎ ﺍَﺑْﺼَﺮَ ﺍﻟْﻤُﺒْﺼِﺮﻳﻦَ، ﻭَﻳﺎ ﺍَﻋَﺰﱠﱠ ﺍﻟﻨّﺎﻇِﺮﻳﻦَ ﻭَﻳﺎ ﺍَﺳْﺮَﻉَ ﺍﻟْﺤﺎﺳِﺒﻴﻦَ، ﻭَﻳﺎ ﺍَﺭْﺣَﻢَ ﺍﻟﺮّﺍﺣِﻤﻴﻦَ، ﻭَﻳﺎ ﺍَﺣْﮑَﻢَ ﺍﻟْﺤﺎﮐِﻤﻴﻦَ ﺻَﻞﱢﱢ ﻋَﻠﯽ ﻣُﺤَﻤﱠﱠﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤﱠﱠﺪٍ، ﻭَﺍَﻭْﺳِﻊْ ﻟﯽ ﻓﯽ ﺭِﺯْﻗﯽ، ﻭَﻣُﺪﱠﱠ ﻟﯽ ﻓﯽ ﻋُﻤْﺮﯼ، ﻭَﺍﻣْﻨُﻦْ ﻋَﻠَﯽﱠﱠ ﺑِﺮَﺣْﻤَﺘِﮏَ، ﻭَﺍﺟْﻌَﻠْﻨﯽ ﻣِﻤﱠﱠﻦْ ﺗَﻨْﺘَﺼِﺮُ ﺑِﻪ ﻟِﺪﻳﻨِﮏَ ﻭَﻟﺎ ﺗَﺴْﺘَﺒْﺪِﻝْ ﺑﯽ ﻏَﻴْﺮﯼ.
ای شنوا تراز همه شنوندگان، و ای بیناتر از همه بینایان، ای آنکه بیشتر از همه مراقبی و سریعتر از همه حساب می کنی، ای مهربانترین مهربانها.
و ای کسی که در حکومت از همه قوی تر هستی بر محمد وآل محمد درود فرست و روزی مرا فراخ گردان، و بر عمر من بیفزا ، و به رحمت خود بر من منت بگذار، مرا از کسانی قرار بده که دین تو را یاری کند، و غیر از مرا جای من قرار مده.
منبع:
ﺻﻔﺤﻪ340-الصحیفه العسکریه الجامعه
برگرفته از سایت
بیانات رهبرانقلاب در دیدار جمعى از دانشجویان
در بیست و چهارمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
در حسینیهی امام خمینی رحمهالله
جوان ایرانی خوشبختانه جوان پرانگیزه و پرشوری است؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی است که بعضی از مراکز مغرض آماری و غالباً با منشأ خارجی یا اساساً خارجی اعلام میکنند. آنها میگویند جوان ایرانی افسرده است؛ یک طبقهبندی هم میکنند و میگویند جوان ایرانی در فلان درجهی از افسردگی -یک درجهی خیلی بالایی- قرار دارد. این یک دروغ محض و خباثتآمیزی است که دارد امروز انجام میگیرد و بهانهی یک سلسله کارهای خلاف دیگر است؛ جوان ایرانی افسرده است، پس بایستی برایش محیط نشاط درست کنیم؛ چهجوری؟ با کنسرت موسیقی، با جلسات و اردوهای مختلط جنسی، و آزادیهایی از این قبیل؛ این دنبالهی آن حرف است. نخیر، بعکس، جوان ایرانی امروز جزو بانشاطترین و فعّالترین و سرزندهترین جوانها است. شما نگاه کنید در دنیای غرب، جوان اروپایی افسرده است؛ اینقدر آمار خودکشیها در آنجا بالا است. افسردگی آنجایی است که یک جوانی بر اثر فشارهای روحی، تفنگ دست میگیرد، میرود در یک ساحل امن و بظاهر آرام و حدود هشتاد کودک را با رگبار میکشد؛ اتّفاقی که دو سه سال پیش در یکی از کشورهای اروپا اتّفاق افتاد که همه مطّلع شدند و در دنیا منعکس شد؛ افسردگی این است. افسردگی عبارت است از اینکه جوان اروپایی برای خودکشی کردن میآید در سِلک داعش. گزارشهایی که ما داریم نشان میدهد که تعداد بالایی از عناصر انتحاری داعش، جوانهای اروپاییاند؛ میخواهد خودکشی کند، فکر میکند این خودکشی یک هیجانی دارد و بهتر از غرق کردن خود مثلاً در رودخانهی فلان کشور اروپایی است، [پس] میآید اینجا؛ بر اثر افسردگی کامل دنبال هیجان میگردند؛ افسرده آنها هستند. جوان ایرانی که روز بیستوسوّم ماه رمضان که شب قبل را با احیاء گذرانده، با دهان روزه، در گرمای شدید تابستان، میآید در خیابان راهپیمایی میکند، بعد مینشیند زیر آفتاب و نمازجمعه را برگزار میکند، او فرسنگها از افسردگی دور است، او سرزنده است، او بانشاط است.
منبع:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30255
قبل از هر چیز باید ببینیم هویت دانشجو چیست؟
زیرا مگرنه این است که ما به خود آمده ایم وبه خود باز گشته ایم ومگر نه این است که فهمیده ایم همه خودمان کسی هستیم وهویت وشخصیتی داریم وآدمی هستیم و در این دنیا اگر ماخودمان آدمی هستیم برای مطالعه خودمان بهترین موضوع خودمان هستیم.نقش دانشجو را دراین سی سال که من خودم از نزدیک می توانم ناظر و تحلیلگر جریان ها باشم مورد توجه قرار بدهید ببینید دانشجو کیست؟
دانشجو به معنی عام در این سی سال که این برادرشما ناظر و تحلیلگر اوضاع بوده عبارت است از قشر آگاه وپیشتاز وپیشگام درخلاقیت های انقلابی در جامعه ما و رسالت دانشجوی امروز دراین است که همچنان به صورت عنصر اصلی انقلابی جامعه بماند.
بالاخره دانشگاه ها یا حوزه ها جاهایی هستند که خیلی چیزها را زودتر از دیگران خبر می شوند و می فهمند چون بالاخره بطور کلی بطور کلی آدمهای با اصرار تر و باهوش تر به طور نسبی به حوزه های علمی ودانشگاه ها می آیند و خود گروه اجتماعی آنها ارزشمند است.
دانشجویان باید همچنان به عنوان حاملان پیام انقلاب و تضمین کنندگان پویایی وتحرک انقلابی بمانند.رسالت دانشجو این است که همچنان پیشگام انقلاب باشد و پیشاهنگ حرکت باشد اما نه چنان که از توده ها جدا شود وبرای خودش به سویی رود ویک وقت پشت سرش نگاه کند ببیند که از توده ها تقریبا کسی نیست. این است که دانشجو باید فرهنگ این انقلاب را روز به روز بهتر بشناسد و بهتر پاسداری کند.
منبع: