?به شهید حاج قاسم به چشم یک فرد نگاه نکنیم به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس آموز نگاه کنیم.
✍️مقام معظم رهبری
خیلی مردم دار و اجتماعی بود و به مردم در تمامی زمینه ها کمک می کرد یار و یاور محرومان و مستضعفین بود و در خدمت به مردم همیشه پیشقدم بود.
در تمامی فامیل با اینکه فرزند ارشد خانواده نبود ولی از احترام زیادی برخوردار بود وهمه او را الگوی اخلاق و کمالات انسانی می دانستند و در کارها با او مشورت می کردند زیرا دارای خصوصیاتی منحصر به فرد بود که در افراد دیگر کمتر دیده می شد،
مثلاهنگامی که می خواستند به منزل بیایند اول به دیدار مادرشان و مادر من می رفتند بعد به خانه می آمدند و نفوذ عاطفی خاصی در همه بستگان و فامیل داشتند با اینکه یک سال و پنج ماه بیشتر فاطمه دخترمان را ندید ولی در این مدت کوتاه فاطمه را غرق محبت و نوازش می کرد و او را می بوئید و می بوسید و می گفت شاید آخرین باری باشد که دخترم را ببینم.
✍️به روایت همسربزرگوارشهید
?فرماندهٔ سپاه خرمشهر
#سردارشهید_سیدعبدالرضا_موسوی?
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۳۵/۱/۲۹ خرمشهر
شهادت : ۱۳۶۱/۳/۱۷ خرمشهر ، عملیات بیتالمقدس
زینب سلیمانی، دختر شهید حاج قاسم سلیمانی، که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان، راه ایشان را جدیتر از قبل در پیش گرفته و ادامه میدهد، به تازگی خبر از آغاز فعالیت خود در شبکه اجتماعی توئیتر داده و فعالیت خود را در فضای مجازی گستردهتر کرده است.
او در صفحه توئیتری خود، بخش کوتاهی از وصیتنامه سردار سلیمانی را در ارتباط با نیروهای مسلح منتشر کرد و نوشت:
“بخشی از وصیتنامه حاج قاسم :
خطاب به برادران و خواهران عزیز ایرانی : نیروهای مسلح را برای دفاع از اسلام و کشور احترام کنید".
معصومه رمضانی نویسنده کتاب پیرامون مضمون کتاب «یک تن و این همه مزار» گفت: کتاب «یک تن و این همه مزار» روایتی از زندگی شهید حسین ایرلو یکی از فرمانده هان لشکر تخریب المهدی است.
وی در همین راستا ادامه داد: کتاب «یک تن و این همه مزار» برای دوره سنی نوجوانان نوشته شده است و بیشتر به جنبه اخلاقی و زندگی این شهید بزرگوار پرداخته است. تلاش کردم تا با قلمی ساده و روان از ورای داستانهای کوتاه، نوجوانان را با شهیدی ارزشمند آشنا کنم، پسری جوان با تیپ و ظاهری به روز روانه جبهه و دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی میگردد. شجاعتش خیلی زود به چشم میآید و فرماندهی گردان را به عهده اش میگذارند.
رمضانی ویژگیهای شهید حسین ایرلو را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: شهید حسین ایرلو از بچههای استان تهران بود، اما در زمان جنگ به عنوان فرمانده لشکر شیراز انتخاب شد، هر چند این انتخاب در ابتدا مخالفانی داشت، اما پس از اینکه متوجه هوشمندی و جسارت شهید حسین ایرلو شدند با او همراه شده و موفقیتهای ارزشمندی را رقم زدند.
وی به علت نامگذاری کتاب «یک تن و این همه مزار» اشاره و ابراز کرد: نام گذاری کتاب به یکی از آرزوهای شهید حسین ایرلو باز میگردد، وی هنگامی که ناراحتی و بی قراری مادرانه شهید مفقودالاثر را میدید شدیداً تحت تاثیر قرار میگرفت لذا و آرزو داشت تا به نحوهای شهید شود که بتواند بخشهایی از پیکرش را به مادران غم دیده این شهدا بدهد.
وی شیوه شهادت شهید حسین ایرلو را مطرح و از اظهار کرد: هنگامی که شهید حسین ایرلو به همراه چندین تن از همراهان خود در سنگر قرار داشتند، خمپاره توپ دشمن به نحوی با سنگر برخورد میکند که ۶ نفر از ۱۰ نفر درون سنگر را به شهادت میرساند در این میان پیکر شهید حسین ایرلو نیز وجود داشت.
رمضانی در مورد شیوه نگارش کتاب «یک تن و این همه مزار» افزود: از آنجا که کتاب برای گروه سنی نوجوان نوشته شده تلاش کردم تا بتوانم کتاب را برای این دوره سنی تهیه کنم، اما با این همه معتقدم که کتابی را که نوشتم با وجود تمام تلاش و سعی هم نقاط قوت و ضعف هم دارد، این اولین باری بود که برای نوجوانان قلم میزدم و به عنوان اولین تجربه سختیها و دشواریها و نواقص را نیز با خود داشته است.
رمضانی به فصلی از کتاب «یک تن و این همه مزار» با عنوان «دستانی از جنس دستان خدا» اشاره و بیان کرد: در این فصل به داستان شهید قاسم خانی در کنار شهید حسین ایرلو پرداختهام.
رمضانی پیام کتاب «یک تن و این همه مزار» را بیان و خاطر نشان کرد: کتاب «یک تن و این همه مزار» دارای ۱۰ فصل است و هرکدام از این فصلها برای خود پیامی دارد، اما به طور کلی ظلم ستیزی حرکت در مسیر سعادت و قرب الی الله همچنین دستگیری و همراهی با اطرافیان و همسایگان پیامهایی هستند که در کتاب نهفته است.
منبع: میزان
محسن یکی از فعالین فرهنگی مسجد رجایی شهر بود و جوانان زیادی را جذب میکرد، در آن محل همه محسن را میشناختند و محسن جایگاه ویژه ای داشت.
محسن اردوهای فرهنگی و رزمی بسیاری برگزار میکرد و از این طریق جوانان زیادی را باخود همراه میکرد، با شروع شدن حمله داعشی به مردم مظلوم و بی پناه سوریه و عراق و برای دفاع از حرم اهل بیت در قالب مستشار نظامی برای آموزش نظامی و رزمی به نیروهای مردمی و وطنی سوریه و عراق چندین بار به این دو کشور اعزام شد.
بعد از اعزام، محسن دیگر آن محسن نبود، مدام از آنجا میگفت و از مظلومیت مردم سوریه حرف میزد، حتی زمانی هم که پیش ما بود روحش آنجا بود.
محسن مجرد بود چندین بار برایش خانوم های متعهد زیر نظر گرفته بودم و تا میخواستم با محسن راجع به ازدواج صحبت کنم میدیدم که تمام فکرش شهادت است، تمام فکر محسن کمک به مردم مظلوم سوریه بود. می گفت: مادر من معلوم نیست وضعیتم چطور میشود فعلا صبر کن.
محسن بیشتر حقوقش را صرف خانواده های بی سرپرست میکرد، محله های فقیر نشین کرج محسن را خوب میشناختن و هنوز هم حقوق محسن صرف خانواده های نیازمند میشود.
یک روز با محسن به بهشت زهرا رفته بودیم، مادر شهیدی را دیدیم که همسرش نیز به رحمت خدا رفته بود و فرزندی نداشت، محسن آنقدر پای صحبتش و دردودلش نشست که متوجه شد سقف منزل آن مادر در اثر باران خراب شده و کسی را ندارد که تعمیرش کند ، محسن برای تعمیر منزل پیش قدم شد و آن مادر همیشه دعا گوی محسنم بود.
✍️به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_محسن_کمالی?
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۶۳/۱۱/۹ کرج ، البرز
شهادت : ۱۳۹۴/۱/۲۷ حلب ، سوریه