امان از آن زماني كه بيفتد…
به روي نامه ام چشمان مهدي (عج)
دلش مي گيرد و با چشم گريان …
بگويد : اين هم از ياران مهدي (عج)
آيت الله بهجت:
«چه مصائبي بر امام زمان (ع) كه مالك همه كره زمين است وارد مي شود.
آن حضرت در چه حالي است و ما در چه حالي ؟ او در زندان است خوشي و
راحتي ندارد و ما چقدر از مطلب غافليم و توجه نداريم».
الا اي زنداني زندان غيبت دعا كن طي شود ايام غيبت
به آناني كه مشتاق ظهورند به سالي بگذرد هر آن غيب
منبع:راهي به آسمان،ص31
code-bidi: embed;">
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و رواياتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25 سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .
علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد.
اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد . آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد .
امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چيزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدی بر آن حضرت عارض گشت. ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيمانی سودی نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گريه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بيفتی که نتوانی از آن نجات بيابی .
1.ابو حمزه ثمالي گويد:از امام سجاد (ع) پرسيدم: براي چه خداوند وجودش را از خلق پنهان نگه داشت؟
فرمودند:زيرا خداوند تبارك وتعالي بنيان آفريده ها را بر ناداني و جهل بنا نهاد،اگر آنها به خداوند
مي نگريستند از كساني نبودند كه او را با ابهت پندارند و او را عظيم و بزرگ نمي شمردند؛همچون يكي
ازشما كه وقتي براي اولين بار به خانه خدا مي نگرد آن را بزرگ مي شمارد ، ولي بعد از گذشت چند روز
وقتي آن را مي بيند، ديگر به ان نگاه نمي كند آن گاه كه از كنار آن عبور مي كند و آن تعظيم نخستين را ندارد.
منبع:پرسش هاي مردم و پاسخ هاي امام سجاد(ع)
علائم و نشانه ها هر چه كه باشد مهم اين است كه تو آمدني هستي
چرا كه تو روح جاري زمين وزماني و وعده خداوندي كه بر متن
باورهاي ما خواهي نشست.آري تو مي آيي و دل هاي ما را آباد
مي كني و من با تمام وجود منتظر علائم و نشانه ها كه نه ، منتظر
شما مي مانم. و از خداوند مي خواهم روزي را برساند كه ديگران
براي فرج شما دعا نكنيم بلكه…
دعاي ما طولا ني شدن هر چه بيشتر حكومت شما باد.
مريم خمر عباسي، سهيلا بادبرين