خواهر شهید “سید حسن ولی” یکی از شهدای والامقام شهر آمل بزرگوار میگوید :
سید حسن از دو کبوتر نگهداری می کرد که علاقه بسیاری به آنها داشت ، وقتی او دو دستش
را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند ، هر وقت شهید قرار بود به جبهه
اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود به پرواز
در می آمدند و مجدداً به خانه بر می گشتند !
بعد از خبر شهادت سید حسن ، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر
شهید ببرند ، بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید
می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند ، وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند موقع
تحویل پیکر ، مادرش با اشک دو کبوتر را بر روی سینه او قرار داد ، کبوتر سفید به محض دیدن
پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت …
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
?رجبعلی خیاط :
قیمت تو به اندازه خواست توست ، اگر خدا را بخواهی قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیـا را بخواهی قیمت تو همان است که خواسته ای.
مرحوم علامه طباطبائى(رحمهالله)، مكرراً در جواب سؤالاتى كه مطرح مىشد، مىفرمودند: «نمىدانم».
با وجود اينكه استاد آن علم بودند و پنجاه سال در آن علم زحمت كشيده و صاحب نظر بودند ولى در وهله اول بدون هيچ دغدغه و تشويشى مىگفتند: «نمىدانم». آنگاه تأمل كرده و بعد از لحظهاى مىفرمودند: «مىشود اينگونه گفت» و يا «فكر كنيد كه مىشود اينگونه جواب داد». روحيه و دل خاشع حضرت علامه(رحمه الله) را با كسى كه هرگز بر زبانش «نمىدانم» جارى نمىشود و يا كسى كه هيچ علم ندارد ولى خيلى قاطعانه اظهار نظر مىكند، مقايسه كنيد تا به ارزش چنين خُلق حميدهاى پى ببريد!
? پند جاوید، مصباح یزدی، جلد اول، ص221
امام علی(ع) فرمودند:
چه بسیارند عبرتها…
و چه اندک اند عبرت گیرندگان…
ما اکثر العبر و اقل الاعتبار…
نهج البلاغه، حکمت 297
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
اِعتَبِروا؛ فَقَد خَلَتِ المَثُلاتُ فیمَن کانَ قَبلَکُم
عبرت گیرید که در میان پیشینیان شما درسهاى عبرت هست .
( کنز الفوائد : ۲/۳۱ )
امام على علیه السلام :
فاتَّعِظوا عِبادَ اللّه ِ بِالعِبَرِ النَّوافِعِ، و اعتَبِروا بِالآیِ السَّواطِعِ، و ازدَجِروا بِالنُّذُرِ البَوالِغِ
اى بندگان خدا! از عبرتهاى سودمند درس گیرید و از نشانه هاى درخشان عبرت آموزید و از هشدارهاى رسا متنبّه شوید (از گناهان باز ایستید) .
( نهج البلاغة: الخطبة۸۵
✨﷽✨
#تلنگر
✍جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟… زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم!
❤️حضرت امام علی (علیه السّلام):
«دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد، سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.»
?نهج البلاغه، خطبه ۴۵