انتظار فرج غیر از بیصبری و مدّت معیّن کردن است که انسان یک زمانی را در نظر بگیرد که در فلان تاریخ مثلاً بایستی این حادثه تمام بشود یا این شدّت به پایان برسد یا حضرت ظهور کنند که بیصبری کند انسان، پا به زمین بکوبد، بیصبری کند؛ این انتظار فرج، این نیست.
۹۹/۱/۲۱
◀️انجام برخی از گناهان همچون آزار پدر و مادر، پرخوری و خوردن پس از سیری، قطع صله رحم، دروغگویی و … موجب می شود فرد به مرگ طبیعی از دنیا نرفته و زودتر از موعد مشخص گرفتار مرگ شود.
◀️روایت از امام صادق (علیه السلام) داریم که:” مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ اکْثَرُ مَّنْ یَمُوتُ بِالْاجالِ وَ مَنْ یَعیشُ بِالْاحسانِ اکْثَرُ مِمَّنْ یَعیشُ بِالْاعْمار؛ آنها که بر اثر گناهان مىمیرند بیش از آنهایند که به مرگ الهى از دنیا مىروند و کسانى که بر اثر نیکوکارى عمر طولانى پیدا مىکنند، بیش از کسانى هستند که بر اثر عوامل طبیعى عمرشان زیاد مىشود.
?سفینة البحار، ج 1، ص 488
✨ زائر عتبات عالیات بود، نجف اشرف، از حرم که برگشت خوابید، در عالم رویا مولا علی بن ابی طالب آمدند به دیدارش، پرسید از حضرت،يا اميرالمؤمنين! آيا در مدت عمرم موفق به زيارت مولا و سيدم و امام زمانم شده ام يا نه؟»
?حضرت جواب دادند: «بلي.»، گفت: «کجا؟» فرمودند: «حرم من علی (عليه السلام) در وقت فلان و روز فلان، مشرف شدی، آمدی کنار قبر و پايين پای من که نماز بخوانی، ديدی سيدی جلوتر نماز میخواند و قرائت او بسيار جلب توجهت کرد…
✔️تصميم گرفتی نصف پولی را که در جيب داری بعد از فراعت ايشان از نماز به او بدهی، و گوش دادی به قرائت او، بيشتر جذبت کرد، تصميم گرفتی تمام پولت را به او بدهی و ايشان بعد از سلام نماز، روی خود را برگرداند و به جانب تو و فرمودند: «تو فردا نياز به آن خرجي داری، لازم نيست به من بدهی؛آن سيد امام زمانت بود.»
?برداشتی از کتاب شریف اثبات الولایه
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
پدر وقتی خوشاخلاق،
با تحمل و با حوصله باشد،
بچه با شخصیت میشود.⭐️
☘️ حوصلۀ پدر،
حوضی است که بچه در آن رشد میکند.
بچه، مثل «ماهی» است و «حوصلۀ پدر»…
مثل حوض.⭐️
? آن پدری که حوصلهاش زیاد است،
مثل دریاچه است و بچه تا حدّ ماهیهای دریاچه…
رشد میکند و بزرگ میشود.⭐️
? پدری که از این هم با حوصلهتر است،
مثل یک دریاست،
بچه مثل ماهی در دریا،
به اندازۀ نهنگ قدرت و جرأت پیدا میکند.⭐️
? شما ببینید حسین بن علی علیهالسلام فرزند دریاست.
در دریای حوصله پدر و جدّش رشد کرده است،
از این جهت است که یک شخصیت زنده و بزرگ است.⭐️
? آیت الله حائری شیرازی (ره)
« اینقدر این مرد صلابت و شجاعت وشهامت داشت که انسان به حالش غبطه میخورد. به خدا وجود پاکش انگار ذرهای ترس از مرگ نداشت. سلیمانی یک سرمایه بزرگ برای انقلاب بود، یک فرمانده غنی و بزرگ مانند مالکاشتر، جسور و بی باک در هنگام رزم. آنقدر با بچههای بسیج اخلاقش خوب بود که همه شیفتهاش شده بودند. در او ذرهای از وابستگی به دنیا پول، ثروث، خانواده، منصب و مقام وجود نداشت… این عزیز اینگونه شربت شهادت رانوشید، ما بسیار یادش خواهیم کرد و یادش را در ادامه راهش به اثبات خواهیم رساند….»
✍️به روایت سردارشهید محمدابراهیم همت
در والفجرمقدماتی مختار و یارانش 5 شبانه روز بدون حتی لحظه ای خواب در مقابل پاتک های کمرشکن دشمن مقاومت نموده و سرانجام مواضع خود را تثبیت کردند. در مرحله سوم عملیات رمضان به معاونت یک گردان منصوب شد. مختار حین عملیات رفته بود راننده وسرنشینان یک تانک را به هلاکت رسانده بود وخودش پشت تانک نشسته و آنرا به غنیمت آورده بود. درعملیات مسلم بار دیگر به شدت مجروح شد. اما دوباره به سرعت خودش را به منطقه رساند تا در مرحله مقدماتی عملیاتی والفجر، فرماندهی گردان میثم را به عهده بگیرد.
درپاسگاه رشیدیه عراق، که یک جنگ بسیار سخت و طاقت فرسایی بین ما و نیروهای عراقی برای تصرف آن در گرفت. این مرد بزرگ در زیر رگبارهای تانک و خمپاره و توپ از خودش توان زیادی نشان داد. وقتی که من از پشت بیسیم صدایش می کردم، خجالت می کشیدم با او صحبت کنم. آنقدر گلویش گرفته بود که نمی توانست صحبت کند و صدایش معلوم نبود.از بس پشت بیسیم برای هدایت نیروهایش صحبت کرده بود و داد زده بود، گلویش باز نمی شد تا صحبت کند.
باز در آنجا تن پاک و معصومش زخمی شد و دوباره منتقل شد به عقب. پیش از آنکه جراحاتش بهبود یابد، به منطقه بازگشت تا در عملیات والفجر یک شرکت کند، آمد در منطقه، شناسایی کرد و گردانش را آماده عملیات کرد، قرار بود در مرحله دوم عملیات واردعمل شوند ، هنگام شناسایی پیش از عملیات از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت، اما حاضر به ترک منطقه نشد و با بدنی مجروح در عملیات شرکت نمود و پس از نبرد و مقاومتی دلیرانه ترکشی سینه اش را به شدت مجروح نمود.
وی را به سرعت به بیمارستان شهید کلانتری اهواز منتقل نمودند و عمل جراحی دشواری روی او انجام گرفت. پس از 24 ساعت که مختار از حالت بیهوشی خارج شد اولین کلامی که بر زبان آورد این بود که: شما برای چه تلاش می کنید؟ همه کارهایتان بیهوده است. من دیگر زنده نخواهم ماند. سپس تقاضای آب کرده و پس از گرفتن وضو به حالت خوابیده نماز خواند و آیاتی از قرآن را تلاوت نمود. علائم بهبود در مختار هویدا گشت. همه دوستانی که در کنارش حضور داشتند خدا را شکر کردند، مختار هم با خنده با آنان صحبت می کرد و به آنان وعده شفاعت در روز قیامت را می داد.
دو پرستاری که بالای سرش بودند پس از سخنان او گفتند: پس برای ما چه می کنی؟ و او جواب داد: شما را نیز شفاعت خواهم کرد و سرانجام در ساعت دو بامداد در مقابل چشمان بهت زده حضار، مختار همگان را از مقابل چشم گذراند و محکم و بدون نشانه ای از ضعف گفت: اگر شما ایمان داشته باشید دشمن هیچ است و در مقابل اراده شما سرنگون. پس از ادای این جمله سه نفس عمیق کشیده و بلافاصله روحش از کالبد خاکی به پرواز در آمد.
?فرماندهٔ گردانمیثمتمار لشگر ۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_مختار_سلیمانی?
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۸ آمره ، خلجستان قم
شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۶ فکه ، عملیات والفجر۱