بعضی از مردم قائلند که اگر در آدمی دلش پاک باشد کافیست؛ یعنی اگر انسان اعمال مربوط به دین و شریعت را انجام نداد ولی از رذائل اخلاقی دوری کرد، این برای او کافی است. ما در اینجا به این شبهه پاسخ میدهیم.
در پاسخ به نکاتی باید توجه کنید:
1- این ادعا سخنی زیبا اما بی محتوا برای فرار از مسئولیت پذیری و عمل به تکالیف و وظایف الهی و انسانی است.
2- اگر دل انسان واقعا پاک باشد باید به دنبال خواست و فرمان پاک ترین دلدار یعنی حضرت حق تعالی باشد و دل پاک تسلیم خدای پاک و مطیع دستور و حکم او است.
3- دلی که یله و رها و تابع هوا و هوس و میل خود باشد و بند بندگی خدا را رها کند و تکلیف و وظیفه ای حس نکند نمی تواند پاک و مطهر باشد.
4- معصومین –علیهم السلام- که ما را به عمل صالح و انجام تکالیف الهی سفارش و توصیه کرده اند به اعتراف دوست و دشمن پاکترین دل را داشته اند؛ ولی در عین حال خود پیش از همه و بیش از همه به این دستورات عمل کرده و صالح ترین عمل را داشته اند.
5- ادعای داشتن دل پاک مانند هر ادعای دیگر نیازمند علامت و نشانه است و بهترین نشانه دل پاک انجام عمل صالح و پاک است؛زیرا از کوزه همان برون تراود که در او است. مگر می شود کسی دلش پاک باشد, ولی اعمالش ناپاک یا بالعکس. معمولا اعمال ظاهری انسان با باطن او هماهنگ است و ظاهر هر کسی نشانه باطن او است, مگر اینکه عمدا بخواهد ظاهر سازی کند.
6- منظور از دل پاک نیت خدایی است. دلش پاک است یعنی نیت اش رضایت خدا است. دراین صورت باید عمل اش هم مورد رضایت خدا باشد. به عبارت دیگر نمی شود کسی با عمل ناصحیح نیت صحیح کند. عملی صحیح و مقبول و موثر است که هم ظاهرش صحیح و مورد رضایت الهی باشد هم نیت اش خوب و برای رضایت خدا باشد. به تعبیر طلبه ها هم حسن فعلی داشته باشد هم حسن فاعلی و در صورتی که یا نیت اش خوب نباشد یا خود عمل خوب نباشد , این عمل خوب و صالح و مورد رضایت خدا تلقی نمی شود و در شخصیت انسان هم بازتاب و تاثیر مثبت ندارد.
منبع:
انتظار، یکی از پربرکتترین حالات انسان است، آن هم در انتظار دنیایی روشن از نور عدل و داد. اگر انتظـار و امیـد نباشـد، مبـارزه معنی نـدارد و اگر اطمینان بـه آینده هم نباشـد، انتظـار معنی نـدارد. انتظار واقعـی، با اطمینان و اعتماد ملازم اسـت
«انتظار فرج امام زمان(عج)» شامل مجموعه بیانات و تحلیلهای مقام معظم رهبری درباره مسأله مهدویت در 116 صفحه است که میتواند پاسخگوی بسیاری از مسائل و شبهات مرتبط با انقلاب اسلامی، نظریه انتظار و عقاید شیعه نسبت به امام زمان(عج) باشد.
«ساختن زندگی امروز در جهت حکومت امام زمان(عج)، مبارزه با استکبار تلاشی برای حاکمیت اسلام، انتظار فرج یعنی حرکت در جهت قسط و عدل، عقیده درست به امام زمان(عج) عامل تسلیم نشدن مردم، ایجاد ناامنی، شیوه استعمار برای مبارزه با عقیده انتظار، ارتباط خاص بسیجیان با امام زمان(عج)، رسیدن به تمدن نوین اسلامی، مقدمه ظهور حضرت بقیةالله(عج)، درسهای نیمهشعبان برای منتظران، از غدیر تا ظهور، درسهای اعتقاد به مهدویت و انتظار موعود، نگاه صحیح به مهدویت و تأثیر آن در عرصه اجتماع، نقش علما در زمینهسازی ظهور از جمله سرفصلهای این کتاب به شمار میرود.
رابطهى معنوى بین آحاد مردم و امام زمان(عج)
ارتباط قلبی یکایک مـردم مؤمـن با مقـام ولایـت عظمی و ولـیالله اعظم، یکی از برکاتی است که از مشخص بودن مهدی موعود(عجلاللهتعالی فرجهالشریف) در عقیده مـردم ما ناشـی میشـود. ما عـلاوه بـر اعتقاد به اصـل وجـود مهـدی و این کـه کسـی خواهـد آمـد و دنیـا را از عـدل و داد پر خواهد کرد، شخص مهدی را به میشناسیم و نام و کنیه و پدر و مادر و تاریخ ولادت و کیفیات غیبت و اصحاب نزدیک و حتی بعضی از کیفیات هنگام ظهور او را نیز میدانیم. اگرچه آن شخصیت درخشان و خورشید تابان را در بیرون و محیط زندگی خود نمیبینیم و او را تطبیق نمیکنیم، اما معرفت به حال او داریم.
رابطه بین شیعیانی که این اعتقاد را دارند، با مقام ولایت و مهدی موعود، یک رابطه دائمی است و چقدر خوب و بلکه لازم است که یکایک ما، قلباً هم این رابطه را با توجه و توسل و حرف زدن با آن حضرت حفظ کنیم. طبق همین زیاراتی که وارد شده و بعضاً مأثور است و به احتمال زیاد به خود معصوم(ع) مستند است، این رابطۀ قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دائم در دل انسان زنده نگه میدارد.
ملازمت انتظار واقعی، با اطمینان و اعتماد به آینده
انتظار، یکی از پربرکتترین حالات انسان است، آن هم در انتظار دنیایی روشن از نور عدل و داد. «یملاالله به الارض قسطا و عدلا» خدای متعال به دست او، سرزمین بشری و همۀ روی زمین را از عدالت و دادگستری پر خواهند کرد. انتظـار چنیـن روزی را بایـد داشـت، نباید اجـازه داد کـه تصرف شـیطانها و ظلـم و عـدوان طواغیت عالم، شـعلۀ امیـد را در دل خامـوش کند، بایـد انتظار کشـید. انتظار، چیـزی عجیب و دارای ابعـاد گوناگونی است. یکـی از ابعـاد انتظار، اعتمـاد و امیـدواری بـه آینـده و مأیوس نبـودن اسـت. همیـن روح انتظار اسـت که به انسـان تعلیم میدهد تـا در راه خیـر و صلاح مبـارزه کنـد. اگر انتظـار و امیـد نباشـد، مبـارزه معنی نـدارد و اگر اطمینان بـه آینده هم نباشـد، انتظـار معنی نـدارد. انتظار واقعـی، با اطمینان و اعتماد ملازم اسـت. کسـی کـه به آمدنـش اعتمـاد و اطمینـان داریـد، انتظـارش را میکشـید و انتظار کسـی که به آمدنش اعتماد و اطمینان ندارید، انتظار حقیقی نیسـت. اعتمـاد، لازمۀ انتظار اسـت و ایـن هر دو، ملازم با امید اسـت و امـروز این امیـد، امـری لازم برای همۀ ملتهـا و مـردم دنیا است.
امید شرط مبارزه و حرکت به سمت صلاح
دنیا در طول تاریـخ طولانی بشـر، ادوار سـیاه و تاریکی به خود دیده اسـت؛ امـا بدون شـک یکی از تاریکترین ادوار زندگی بشـر و تلختریـن روزگارهای عمومـی مردم عالـم، همین روزگار کنونی اسـت کـه در آن هیچ تردیـدی نباید کرد و ایـن به خاطر تسـلط روزافـزون قدرتهای شـیطانی و بزرگ عالـم بر زندگی انسانهاسـت. اگر شـما بـه وضع دنیـا نـگاه کنیـد، قضیـه روشـن میشـود. در دنیـا، قدرتها عالـم را بیـن خودشـان تقسـیم کرده بودنـد و روز به روز تسـلط و تصـرف قدرتهـای بزرگ نسـبت بـه مناطـق گوناگون عالم، سـختتر و سـنگینتر شـده . امـروز دخالت قـدرت شـیطانی و طاغوتی آمریـکا در زندگـی ملتها از همیشـه بیشـتر اسـت. در همۀ شئون عمـده و اساسـی ملتها دخالت میکنند و این دخالت، منحصر به مسائل اقتصادی ملتها نیست، بلکه در فرهنـگ و سیاسـت و ادارۀ امـور و تعییـن مدیران امـور کشـورها نیز دخالـت میکنند. اگـر کسـانی در جوامع گوناگـون اوضـاع را نفهمنـد و نداننـد، راحـت زندگـی میکننـد؛ امـا صاحبان فکـر و افـراد هوشـمند و روشـنفکر و کسانی که می فهمند قدرت های طاغوتی با زندگی و سرنوشت آنان چه می کنند، حقیقتاً دنیا برای آنان تیره و تار است و زندانی بیش نیست، «ضاقت علیهم الارض بما رحبت» حقیقتا انسانهای هوشمند در بسیاری از مناطق دنیا، اینگونه زندگی میکنند. اگر در دلها امید به روزگار روشن باشد، مبارزه ممکن است و اگر امید بمیرد، مبارزه و حرکت به سمت صلاح هم خواهد مرد.
منبع:
توصیههای اخلاقی امام علی (ع) که خطاب به مالک اشتر و دیگر زمامداران اسلامی گفتند.
1. توصیه به تقوای الهی و تقدیم اطاعت خداوند بر همه چیز و پیروی از فرایض و سنتهایی که خداوند به آن امر فرموده است.
2. زمامدار اسلامی باید نسبت به مردم محبت و لطف بورزد و مثل درندگان خونخوار نباشد که خوردن اموال مردم را غنیمت شمارد.
3. برخوردار ساختن مردم از عفو و اغماض در مواردی که امکان دارد؛ زیرا که مردم در معرض خطا و اشتباه قرار میگیرند و حاکم باید عفو و گذشت داشته باشد.
4. حاکم اسلامی باید از درون مردم، کینه و عقده را باز کند و نسبت به مردم حسن ظن داشته باشد؛ چرا که حسن ظن به مردم مشقت طولانی را برطرف میسازد.
5. زمامدار اسلامی نباید عیبجو باشد؛ بلکه باید افراد عیبجو را نیز از خود دور کند. حضرت میفرماید: «دورترین و مبغوض ترین رعیت در نزد حاکم، باید عیب جوترین آنها از مردم باشد؛ زیرا که اگر مردم عیوبی دارند، حاکم باید عیوب آنها را بپوشاند».
6. زمامدار نباید سخن چین را تصدیق کند؛ هر چند که خود را در مقام خیرخواهی جلوه دهد. در این دنیا انسان نماهایی هستند که به علل مختلف از امتیازاتی که خدا بر بعضی از انسانها به برکت کوشش و تلاششان عنایت فرموده است، ناراحتند و از اینرو تلاش میکنند تا آنها را به زمین بزنند. زمامدار بایستی از این گونه افراد دوری کند.
7. زمامدار اسلامی در عمل به عهدی که خدا از او گرفته است، موفق نمیشود، مگر با یاری خواستن از خدا و آماده کردن نفس برای احترام به حق.
8. زمامدار هرگز نباید از عفوی که نسبت به کسی روا داشته است، پشیمان، و از کیفری که به کسی داده است، شادمان گردد.
9. زمامدار باید تعدادی از بهترین اوقات شبانهروزی خود را برای ارتباط با خدا اختصاص دهد و برای رسیدن به مقام والای اخلاص، واجبات و دیگر تکالیف الهی را بدون کمترین نقص انجام دهد.
10. زمامدار نسبت به وعدههایی که میدهد، بایستی وفادار باشد و تخلف نکند.
منبع:
نامه 53 نهج البلاغه
تا میتوانید از گناهان پرهیز کنید. گناه را بشناسید، ثواب را بشناسید، مورد رضایت خدا را بفهمید که از چه کاری راضی است و مورد غضب خدا را هم بفهمید که از چه کارهایی ناراضی است. گناهان را ترک کنید که آبروی انسان در دنیا و آخرت است و از خدا بخواهید که این توفیق را به شما عنایت کند که گناه نکنید. روزی یک قبای نویی پوشیده بودم. استاد من نگاه کرد گفت فلانی یک دعایی برای تو بکنم انشاءالله در این لباس از تو گناه صادر نشود. یک مطلبی است. در یک خانهای وارد میشوی خدایا در این خانه از من گناه صادر نشود. خدا فرزندی به شما داده است. خدایا من دربارهی این فرزند من گناه نکنم. این نعمت است که به من دادی به وسیلهی آن من گناه نکنم. از گناه تا میتوانید پرهیز کنید. سعادت دنیا، سعادت آخرت در تقوا و پرهیز از گناه است. من میخواستم این نکته را به دوستان عرض کنم که انسانها، روح انسانها مختلف است. نه فقط انسانها، همهی موجودات با هم اختلاف دارند. حتّی سیب یک میوهای است که خیلی با هم اختلاف دارند. بعضی سیبها خیلی خوب است، خوشرنگ است، معطّر است بعضی سیبها بد هستند. میوهجات چقدر اختلاف دارند و همچنین حیوانات یک گوسفند با گوسفند دیگر خیلی اختلاف دارد. شتری با شتر دیگر اختلاف دارد. فرشته با فرشته خیلی اختلاف دارد.
در روایت دارد عربی را میخوانم و ترجمه نمیکنم. «إِنَّ فِي الْمَلَائِكَةِ مَنْ بَاقَةُ بَقْلٍ خَيْرٌ مِنْهُ»[1] فرشتهها مراتب دارند؛ یکی با پیامبر گرامی همراه به آسمانها میرود، اسم او معلّم الأنبیاء است. انسانها هم اختلاف دارند، نه جسم آنها با هم مختلف است، پیدا است جسم انسانها با هم خیلی اختلاف دارد. امّا آنچه که خیلی اختلاف دارد روح انسانها است. بعضی از انسانها روح کوچکی دارند. بدن قوی، هیکل قوی امّا روح خیلی کوچک است. به اندک چیزی آزرده میشود. اندک ناراحتی او را به جزع و فزع درمیآورد. تاب اندک مرضی را ندارد، قدرت اندکی فقر را ندارد، خیلی کوچک است، عصبانی میشود، کنترل خود را از دست میدهد، حتّی گاهی برای خدا اوقات او تلخ میشود. اینطور نباشید. إنشاءالله این نوع افراد در محیط دیدن ما نیست. بعضی از انسانها خیلی بزرگ هستند و بزرگوار هستند، کوه هستند. المؤمن گاهی اینطور است که مثل دریا خیلی بزرگ هستند. قلب آنها خیلی وسیع است و چه نیکو میفرماید علیّ بن ابیطالب: «يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ»[2] کمیل، این دلها را که میبینی در سینهها وجود دارد همه مثل ظرف هستند. بعضی از ظرفها استکان است، بعضی از ظرفها استخر است. «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا» هرچه عظیم و بزرگ باشد هیچ مصیبتی او را از جا تکان نمیدهد، هیچ ناراحتی او را تکان نمیدهد. عظیم و بزرگ است.
[1]- بحار الأنوار، ج 57، ص 313.
[2]- نهج البلاغة، ص 495.
منبع:
درس اخلاق ایت الله مشکینی 1380
* اینکه انسان عاشق خلق شده بسیار عالی است اما اینکه خود او باید معشوقش را انتخاب کند، کار را خراب می کند. اینکه انسان حق انتخاب دارد خیلی عالی است اما اینکه همیشه اولین مواردی که برای انتخاب میشناسد،چیزهایی غیر از خداست کار را خراب میکند. بعد وقتی به خدا میرسد دیگر رمق عاشقی ندارد.
*فقط راه رسیدن به خدا مستقیم است و انگار بقیه ی راه ها غیر مستقیم هستند.
برای رسیدن به ثروت باید انفاق کنی،
برای رسیدن به بزرگی باید کوچکی کنی،
برای رسیدن به راحتی باید سختی ها را تحمل کنی،
برای رسیدن به امنیت باید جهادکنی،
و برای رسیدن به منافع خودت باید به فکر منافع دیگران باشی.
منبع:
سخنان استاد پناهیان.http://www.askquran.ir/showthread.php?t=48895