«و ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین؛
ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»
عموم مردم دنیا از مؤمن و کافر از وجود با برکت او بهره بردند، و او رحمتی است برای تمام بشریت چرا که نشر آئینی را برعهده گرفته است که سبب نجات همگان است حال اگر گروهی از آن استفاده بردند، و گروهی استفاده نکردند این مربوط به خودشان است و تأثیری در عمومی بودن رحمت وجود او نمی کند، خود آن حضرت فرمود: «ایّها النّاس انّما انا رحمةٌ مهداةٌ؛
مردم! من فقط رحمت هدایت یافته ام.»
وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نه تنها برای زمینیان رحمت است بلکه برای آسمانیان نیز رحمت است حدیث زیبا و جالبی این مسئله را تأیید می کند. حدیث این است هنگامی که آیه فوق نازل شد پیامبر رحمت از جبرئیل پرسید: «هل اصابک من هذه الرّحمة شی ءٌ؛آیا چیزی از این رحمت عائد تو (هم) شد»؟ جبرئیل در پاسخ گفت: «نعم انّی کنت اخشی عاقبة امری فآمنت بک، لما اثنی اللّه علیّ بقوله عند ذی العرش مکین؛من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما بخاطر (آیه ای که در قرآن نازل شده است بر) تو از وضع خود مطمئن شدم آنجا که خداوند مرا با این جمله مدح کرده است که صاحب قدرت (یعنی جبرئیل) در نزد خالق عرش بلند مقام و بلند مرتبه است.»
در این باره غربیان نیز اعتراف دارند که تمدن و پیشرفت های علمی آنان مدیون و مرهون وجود اسلام و شخص پیامبر اکرم است به نمونه هایی در این زمینه توجه شود.
1ـ «ژول لابوم» اندیشمند و نویسنده فرانسوی می گوید: «دانش و علم برای جهانیان از سوی مسلمانان به دست آمد و مسلمین علوم را از قرآنی که دریای دانش است گرفتند و نهرها از آن برای بشریت در جهان جاری ساختند.»
2ـ «دینورت» می نویسد: «واجب است اعتراف کنیم علوم طبیعی و فلکی و ریاضیات که در اروپا رواج گرفت، عموماً از برکت تعلیمات قرآنی است و ما مدیون مسلمانانیم بلکه اروپا از این جهت شهری از اسلام است.»
منبع:
سوره انبیاء، آیه 107.
سوره قصص، آیه 43.
شكي نيست كه يكي از عوامل پيشرفت ملتها و رمز پيروزي آنان، پيوند و اتحاد بوده است، همانگونه اي كه با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشكيل و با پيوستن جويهاي كوچك به همديگر رودخانه هاي عظيم ايجاد مي شود، با اتحاد انسانها نيز صفوف بزرگي تشكيل مي شود كه دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فكر تجاوز به آنان را براي هميشه از سر بيرون مي كند (تُرْهِبُونَ بِهِي عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ)(( انفال: 60. )).
قرآن مجيد ملل اسلامي را به سوي يگانه عامل وحدت، «تمسك به حبل اللّه» دعوت مي كند، و از هر گونه تفرقه برحذر مي دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ )(( آل عمران: 103. )).
بلكه اختلاف و پراكندگي و به جان هم افتادن را يكي از بدترين عذابها به شمار مي آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَي أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْض)(( انعام: 65. ))،
«بگو او تواناست كه از بالاي سرتان يا از زير پاهايتان عذابي بر شما بفرستد، يا شما را گروه گروه به هم اندازد ]و دچار تفرقه سازد[ و عذاب بعضي از شما را به بعضي ديگر بچشاند».
ابن اثير مي گويد: مراد از «شِيَعاً» همان تفرقه ميان امت اسلامي است(( النهاية في غريب الحديث: 2/520. )).
(تمام مسلمانان عالم اعضاء يكديگر هستند وهمه آنان بمنزله يك جسد مي باشند، كه اگر عضوي از آن به درد آيد ساير اعضاء نيز متأثّر خواهد شد).
فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آية الله سيد حسن مدرس يكي از چهرههاي درخشان تاريخ تشيع بشمار ميرود كه زندگي و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيريهاي سياسي و اجتماعي وي ميتواند براي مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبي است. او موقعيت خود راسراسر در راه اعتلاي اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقايق اسلامي و دفاع از معارف تشيع مردانه استوار ماند.
همان گونه بود كه ميگفت و همانطور گفت كه ميبود. سرانجام به موجب آنكه با عزمي راسخ چون كوهي استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطهگري استعمارگران را افشا نمود جنايتكاران وي را به ربذه خواف تبعيد نمودند و در كنج عُزلت و غريبي اين عالم عامل و فقيه مجاهد را به شهادت رسانيدند.
اين نوشتار اشارهاي كوتاه به زندگي ابرمردي است كه بيرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش كشيد و شجاعت تحسين برانگيزش چشم بدانديشان و زمامداران خودسر را خيره ساخت و بيگانگان را به تحيّر واداشت.اگر ما به ذكر نامش ميپردازيم و خاطرهاش را ارج مينهيم بدان علت است كه وي پارسايي پايدار و بزرگواري ثابت قدم بود كه لحظهاي با استبداد و استعمار سازش نكرد و در تمامي مدت عمرش ساده زيستن، تواضع، قناعت و به دور بودن از هر گونه رفاه طلبي را شيوه زندگي خويش ساخت و از طريق عبادت و دعا و راز و نياز با خدا، كمالات معنوي را كسب كرد.
منبع:
مدرس مجاهدي شكست ناپذير، عبدالعلي باقي، ص 26.
وحدت، مهم ترین عامل بقا برای یک جامعه است. کمال، ترقی و پیشرفت جوامع، جز در پرتو وحدت کلمه و برادری، همکاری و هماهنگی میسر نمی گردد.
پژوهش ها ثابت کرده است که حتی حیواناتِ هم آهنگ و متحد، از نعمت بقا و لذات زندگی، از حیوانات قوی که متحد نباشند، بیشتر بهره مند می گردند؛ برای مثال مورچگان با وجود اینکه ضعیفند و دشمنان زیادی دارند، زندگی اجتماعی و اتحاد و اتفاقشان موجب شده که بتوانند به یکدیگر کمک کنند، لانه بسازند، طعام ذخیره نمایند تا کمتر در معرض خطر دشمنان قرار گیرند و به هنگام خطر، چاره بیندیشند و از خطرها در امان بمانند. با این تفاوت که وحدت و هماهنگی حیوانات یک امر طبیعی و غریزی است و حال آنکه انسان از روی تدبر و مقایسه و استدلال، امور را بررسی می کند و انجام می دهد
منبع:
محمد برفی، جلوه های عینی وحدت، تهران، اسعدی، 1376، ص 175.
ایت الله بهاالدینی می فرمایند:
اگر میخواهی خدای تعالی به تو کمک کند و از برکات خدا کمال استفاده را بکنی، با حرف نمیشود؛ در خلوت و جلوت باید محرمات الهی را ترک کرد. باید توطئهها، دروغگوییها، تهمتها، کم فروشیها، کلاهگذاریها و شیطنتها را – که اسمش را عقل گذاشتهایم – کنار بگذاریم.
عقل آن است که تو را از آتش نجات دهد، خدای تعالی شما را با بصیرت عقلی نورانی کند؛ همان نوری که قرآن میفرماید:( اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ. بقره 257. )این نور را خاموش نکنید. کلید این نور در دست شما است. اگر این نور خاموش شود، بی نور هستید. کلید این نور این است که معصیت خدا نکنید. توطئه نکنید. این زرنگیها را کنار بگذارید. اینها نازرنگی است. اگر زرنگ هستید، در دستگاه خدا زرنگ باشید.
منبع:
نردبان آسمان، ص181 و 182