تا میتوانید از گناهان پرهیز کنید. گناه را بشناسید، ثواب را بشناسید، مورد رضایت خدا را بفهمید که از چه کاری راضی است و مورد غضب خدا را هم بفهمید که از چه کارهایی ناراضی است. گناهان را ترک کنید که آبروی انسان در دنیا و آخرت است و از خدا بخواهید که این توفیق را به شما عنایت کند که گناه نکنید. روزی یک قبای نویی پوشیده بودم. استاد من نگاه کرد گفت فلانی یک دعایی برای تو بکنم انشاءالله در این لباس از تو گناه صادر نشود. یک مطلبی است. در یک خانهای وارد میشوی خدایا در این خانه از من گناه صادر نشود. خدا فرزندی به شما داده است. خدایا من دربارهی این فرزند من گناه نکنم. این نعمت است که به من دادی به وسیلهی آن من گناه نکنم. از گناه تا میتوانید پرهیز کنید. سعادت دنیا، سعادت آخرت در تقوا و پرهیز از گناه است. من میخواستم این نکته را به دوستان عرض کنم که انسانها، روح انسانها مختلف است. نه فقط انسانها، همهی موجودات با هم اختلاف دارند. حتّی سیب یک میوهای است که خیلی با هم اختلاف دارند. بعضی سیبها خیلی خوب است، خوشرنگ است، معطّر است بعضی سیبها بد هستند. میوهجات چقدر اختلاف دارند و همچنین حیوانات یک گوسفند با گوسفند دیگر خیلی اختلاف دارد. شتری با شتر دیگر اختلاف دارد. فرشته با فرشته خیلی اختلاف دارد.
در روایت دارد عربی را میخوانم و ترجمه نمیکنم. «إِنَّ فِي الْمَلَائِكَةِ مَنْ بَاقَةُ بَقْلٍ خَيْرٌ مِنْهُ»[1] فرشتهها مراتب دارند؛ یکی با پیامبر گرامی همراه به آسمانها میرود، اسم او معلّم الأنبیاء است. انسانها هم اختلاف دارند، نه جسم آنها با هم مختلف است، پیدا است جسم انسانها با هم خیلی اختلاف دارد. امّا آنچه که خیلی اختلاف دارد روح انسانها است. بعضی از انسانها روح کوچکی دارند. بدن قوی، هیکل قوی امّا روح خیلی کوچک است. به اندک چیزی آزرده میشود. اندک ناراحتی او را به جزع و فزع درمیآورد. تاب اندک مرضی را ندارد، قدرت اندکی فقر را ندارد، خیلی کوچک است، عصبانی میشود، کنترل خود را از دست میدهد، حتّی گاهی برای خدا اوقات او تلخ میشود. اینطور نباشید. إنشاءالله این نوع افراد در محیط دیدن ما نیست. بعضی از انسانها خیلی بزرگ هستند و بزرگوار هستند، کوه هستند. المؤمن گاهی اینطور است که مثل دریا خیلی بزرگ هستند. قلب آنها خیلی وسیع است و چه نیکو میفرماید علیّ بن ابیطالب: «يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ»[2] کمیل، این دلها را که میبینی در سینهها وجود دارد همه مثل ظرف هستند. بعضی از ظرفها استکان است، بعضی از ظرفها استخر است. «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا» هرچه عظیم و بزرگ باشد هیچ مصیبتی او را از جا تکان نمیدهد، هیچ ناراحتی او را تکان نمیدهد. عظیم و بزرگ است.
[1]- بحار الأنوار، ج 57، ص 313.
[2]- نهج البلاغة، ص 495.
منبع:
درس اخلاق ایت الله مشکینی 1380
* اینکه انسان عاشق خلق شده بسیار عالی است اما اینکه خود او باید معشوقش را انتخاب کند، کار را خراب می کند. اینکه انسان حق انتخاب دارد خیلی عالی است اما اینکه همیشه اولین مواردی که برای انتخاب میشناسد،چیزهایی غیر از خداست کار را خراب میکند. بعد وقتی به خدا میرسد دیگر رمق عاشقی ندارد.
*فقط راه رسیدن به خدا مستقیم است و انگار بقیه ی راه ها غیر مستقیم هستند.
برای رسیدن به ثروت باید انفاق کنی،
برای رسیدن به بزرگی باید کوچکی کنی،
برای رسیدن به راحتی باید سختی ها را تحمل کنی،
برای رسیدن به امنیت باید جهادکنی،
و برای رسیدن به منافع خودت باید به فکر منافع دیگران باشی.
منبع:
سخنان استاد پناهیان.http://www.askquran.ir/showthread.php?t=48895
اسماعیل بشاش، از شاگردان شهید رجایی در مدرسه کمال می گوید:«یک بار دانش آموزی از مدرسه کمال برای بعضی از دانش آموزان مدرسه دخترانه همان اطراف برخلاف نزاکت، مزاحمتی ایجاد کرد و خبر آن در مدرسه انتشار یافت. صبح روز بعد، وقتی شهید رجائی از بی ادبی آن دانش آموز اطلاع یافت، از عمل نادرست وی سخت عصبانی شد و برای تنبیه وی و هشدار به سایر دانش آموزان، درحالی که با نگاه نافذ و گیرایش دانش آموز گناه کار را در نفوذ خویش داشت و با صدای نیمه شنیده ملامتش می کرد، گوشش را گرفت و از کلاس اخراج کرد. این عمل آقای رجائی با آن سابقه ذهنی ای که بچه ها از نیک نامی و عملکرد وی داشتند و معلوم بود که اولین بار چنین برخوردی اتفاق افتاده است، همه دانش آموزان را شگفت زده کرد. همان روز، بعد از نماز ظهر و عصر، دوباره همان دانش آموز خطاکار را احضار کرد و با وقاری خاص و چهره ای به غم نشسته، درحالی که سعی می کرد صدایش را همه بشنوند، دردمندانه در حضور همه بچه های کلاس از وی عذرخواهی کرد. آن دانش آموز که از بزرگواری آقای رجائی خیلی خجالت کشیده بود، سخت به گریه افتاد. کلاس با این رفتار بزرگوارانه آقای رجائی یکپارچه سکوت شد. همه بچه ها تحت تأثیر خودشکنی و نفس کشی وی، پندی دیگر گرفتند و درس زندگی و بزرگ مردی آموختند.»
منبع:
خواندنی هایی از زندگی یک رئیس جمهور.
مومن واقعی باید نسبت به همسر خود با عطوفت برخورد کند وخواسته های او را در حد توان تا جایی که از خط قرمز اسلام نگذشته برآورده سازد، زیرا زنان روحیه ای لطیف دارند که ممکن است با اندکی بی مهری خدشه دار گردد و زندگی مشترک را به خطر بیندازد.
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ نساء/19
و با آنان (زنان) به نیکویی رفتار کنید
آینه:
حکایت؛ خانه آیت الله میرزا جواد آقای تهرانی بسیار جالب و دیدنی بود، وسائل و لوازم منزل به طور منظم چیده شده بود، مثلا رنگ پرده ها خیلی ساده بود ولی متناسب با رنگ منزل بود. بقیه وسائل موجود در خانه نیز چنین بود، علت اینها را از مرحوم آقا پرسیدند که مثلا چرا اینقدر مرتب و منظم است؟
ایشان فرمودند: موقعی که من ازدواج کردم همسرم از خانواده آبرومند و نسبتا متمکنی بود و من گفتم که طلبه هستم و چیز زیادی ندارم و آنها بدین صورت قبول نمودند ولی بعدها می دیدم هر وقت اقوام و خویشان همسرم به منزل ما می آمدند، خانه سرو سامان خوبی نداشت و بعضا باعث خجالت و شرمندگی همسرم می شد، لذا بخاطر احترام به همسرم و رضایت او منزل را به این صورت درآوردم که مشاهده می کنید و این موجب رضایت و خشنودی او شد.
زینت منزل فقط به خاطر رضایت او بوده نه برای تمایل خودم به تجملات و زرق و برق دنیوی.
با اقتباس و ویراست از کتاب آینه اخلاق
«و امّا حقّ پرورشدهندهى تو با دانايى، اين است كه او را بزرگ بدانى و مجلسش را محترم بشمارى و خوب به او گوش سپارى و توجّه نمايى و او را براى آموزش خودت از آن چه تو را از دانش او بىنيازى نيست يارىرسانى، به اين ترتيب كه درك و فهمت با او و آماده براى او باشد و با ترك لذّتها و كاستن از واسته هاى خويش، دل و ديدهات را پاك و روشن به او بسپارى.و ديگر اين كه بدانى تو پيامرسان او هستى تا آن چه را كه به تو مىآموزد به نادانانى كه به تو مىرسند بياموزى، پس لازم است كه آن را به خوبى به آنان برسانى و در گزارش پيام او خيانت نكنى و هر گاه پيامرسانى او را به عهده گرفتى براى آن به پا خيزى و نيرويى نيست مگرآن كه به يارى خدا باشد.»
امام سجّاد(ع) دست كم پنج حق براى استاد و معلّم میشمارد به اين ترتيب كه میفرمايد :
1. احترام او را نگهدارى و حضورش را محترم شمارى؛
2. با تمام توجّه به او گوش سپارى و در محضرش حواس خود را به چيز ديگرى مشغول ندارى. جاى تأكيد است كه خوب شنفتن و به درستى شنيدن ـ به اصطلاح امام سجّاد(ع): حُسنُ الاستماع ـ خود هنرى است كه ارزشش كمتر از خوب سخن گفتن نيست. متأسفانه ما آن قدر كه به هنر سخن گفتن مىپردازيم خود را براى درست شنيدن آماده نمىسازيم. بسيار اند كند آنان كه به هنر زيبا شنيدن و صحيح گوش سپردن آراستهاند و خود را براى اين مهمّ ساخته و پرداختهاند.
3. براى درك درست و فهم صحيح درس و بحث با استاد و آموزگار خود همدل و همگام باشى و در اين راه هرگز از همكارى و همراهى با استاد دريغ نورزى.
4. آنچه را كه از اساتيد خويش آموختهاى به شاگردان خودت بياموزى و پيام و كلام آموزگارانت را به نسلهاى بعدى برسانى.
5. در اين پيام رسانى، دقيق و امين باشى و در اين مهمّ، همهى سعى و توان خود را به كارگيرى تا هرگز در گزارش پيامهاى اساتيدت خيانت نكرده باشى.
منبع:
رساله حقوق امام سجاد(ع)