سه چیز را با “جدیت” عمل کنید و حتی به امام زمانتان تعهد بدهید که این سه کار را انجام دهید،
اول اینکه “هرگز در زندگی و کار کسی ” تجسس ” نکنید”
دوم اینکه ” گدا طبع نباشید ” یعنی دلتان دریا باشد و چشمتان به مال این و آن نباشد.
و سوم اینکه ” تمام حواستان به روحتان باشد و تزکیه نفس را “جدی” بگیرید”
در عهد رسالت پیامبر(ص) چون اين آيه فرود آمد كه: «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَأْتُم فَلَها.»«اگر كار نيك به جاى آوريد براى خود انجام داده ايد و اگر كار بد انجام بدهيد به خود باز می گردد.» يكى از ياران رسول خدا نظر به جمال اين معنى انداخت و شب و روز اين آيه را می خواند. يكى از جهودان را بروى حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت: باش تا من اين كار را بر خلق ظاهر كنم. پس قدرى حَلوا بساخت و زهر در آن تعبيه كرد و بدان مرد داد تا آن را بخورد. مرد آن را بستد و به صحرا برون آمد.دو جوان را ديد كه از سفر می آمدند و اثر سفر در ايشان ظاهر گشته، آن صحابى ايشان را گفت: نان و حلوا رغبت داريد؟ گفتند: بلى. مرد نان و حلوا پيش ايشان بنهاد. در حال بخوردند و بيفتادند و بمردند. آن خبر به مدينه افتاد، او را بگرفتند و پيش پیامبر(ص)آوردند. رسول خدا(ص) از وى پرسيد: آن نان و حلوا را از كجا آوردى؟ گفت: فلان زن جهود داده است. آن زن را بطلبيدند، چون بيامد، آن دو جوان را بديد و هر دو پسران او بودند كه به سفر رفته بودند. زن جهود در دست و پاى رسول خدا(ص) افتاد و گفت: صدق اين مقامت مرا معلوم شد كه من اگر چه بد كردم با خود كردم، و آن به من بازگشت و تحقيق معنى اين آيه بدانستم.
?چهل داستان از عظمت قرآن
والدين قرار نيست اختلاف نداشته
باشند، دعوا نكنند و هميشه با هم موافق باشند.
كودك قرار است از والدينش روش درست حل اختلاف را بياموزد.
قرار است ببيند پدر و مادرش با دو عقيده مختلف چگونه بر سر يك مسئله به تفاهم ميرسند.
قرار است ببينند با داشتن اختلاف، عشق و محبت به پايان نميرسد.
والدين قرار است به فرزندشان نشان دهند انسان حتي با خودش هم تفاهم ندارد چه برسد به ديگري، اما با احترام، ابراز درست عقايد، با گوش دادن به هم ميتوان يك جايي به تفاهم رسيد و مشكلات را حل كرد، و قرار است از هر اختلافي هر دو نفر پيروز بيايند نه تنها يك نفر.
یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو میدهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانهات بنشینم به تو میدهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم. مرد قبول کرد. پرنده گفت:
پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن.
مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست.. گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور.برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.
پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متأسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی. مرد شگارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و نالهاش بلند شد. پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همة وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟ مرد به خود آمد و گفت ای پرندة دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو.
پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم.
پند گفتن با نادان خوابآلود مانند بذر پاشیدن در زمین شورهزار است.
اگه کودک توجه مثبت والدین و اطرافیان رو نبینه دست به جلب توجه منفی میزنه
مثلا: وقتی مشغول بازی با خواهرشه اگه پدر و مادر بهش توجه نکنن و تشویق نشه برای جلب توجه منفی شروع به اذیت خواهرش میکنه
پس پدر و مادرای عزیز باید با تشویقهای بجا، احتمال تکرار کار مثبت فرزندتون رو بیشتر کنید…
کارهایی مثل:
نوازش، بوسه، بغل کردن
یا تشویق گفتاری:
آفرین به پسرم که مسواک میزنه باریکلا که با خواهرت بازی میکنی