گزیده سخنان رهبر انقلاب در باره جوان
*معنای تشکیل بسیج این بود که خدای متعال به امام بزرگوار این تعلیم را داد، این الهام را کرد که سرنوشت انقلاب را بسپرد دست جوانها؛ نهفقط جوانهای آن روز. وقتی جوانها وارد میدان شدند، این امانتی را که دست آنها سپرده شده است، این اعتمادی را که به آنها شده است، دستبهدست در طول زمان به یکدیگر منتقل میکنند.
*اندیشهی پیران و فکر و تجربهی آنها آنوقتی به کار میآید که حرکت جوانانهی جوانان وجود داشته باشد؛ پیشران حرکت انقلاب، جوانها هستند.
*اینکه جوانها را بیاورند، با انگیزهی دین وارد میدان کنند، مسئولیّت را به آنها بسپرند، به آنها اعتماد بکنند؛ این شد یک الگو. حالا که الگو شد، دوستان ما در خیلی از کشورها از این الگو بهره گرفتند دشمنان [هم] نشستند برایش برنامهریزی کردند.
منبع :
بیانات رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان۱۳۹۵/۰۹/۰۳
سردار شهید حاج میرزامحمد سلگی در طول زندگی پرافتخارش با شهدای بسیاری همنشین بود و از آنها درسهای بزرگی آموخت، یکی از آن شهدا سردار حاج حسین همدانی بود که دوستی آنها به همان روزهای اولیه جنگ برمیگردد، سردار همدانی خاطرات بسیاری از او در کتاب «آب هرگز نمیمیرد» نقل کرده که در زیر میخوانیم:
او ملایی به تمام معنا اهل دعا و قرآن بود
میرزا محمد سلگی را از سرپل ذهاب و مهران میشناختم و به ویژه در عملیات تکمیلی مسلمبن عقیل در سومار او را زیر نظر داشتم که عملکرد بسیار خوبی داشت…قبل از عملیات والفجر ۲ طی دو ما مشورت شورای فرماندهی تیپ و مسؤولان شهرستان نهاوند، تصمیم گرفتیم که میرزا محمد سلگی را جایگزین او کنیم و همه میدانستند برای میرزا محمد عنوان و مرتبه و جایگاه مهم نیست، او ملایی به تمام معنا اهل دعا و روایت و قرآن بود و فقط به ادای تکلیف فکر میکرد.
حاج میرزا همه خوبیها و کمالات را یک جا داشت
با سرهنگ صیاد شیرازی و سرهنگ آبشناسان از ارتش و تعدادی از فرماندهان یگانهای سپاه برای ادامه عملیات والفجر ۲ جلسه داشتیم همه نگران وضعیت ارتفاع بلند و استراتژیک کدو بودند، کدو مثل عقاب بالای همه ارتفاعات منطقه ایستاده و روی بقیه پنجه کشیده بود…قرار شد یک گردان از تیپ ما روی این کوه با هلیکوپتر پیاده شود در چنین مواقعی گردان اباالفضل(ع) را بهترین گزینه میدیدیم دلیل اصلی این انتخاب ویژگیهای منحصر به فرد فرماندهانش میرزا محمد سلگی بود؛ او همه خوبیها و کمالات را یک جا در خود داشت، شجاعت، توکل، صبر، اخلاص، مدیریت و تعبد. ابتدا در جمع فرمانده گردانها مطرح کردم که باید یک گردان داوطلب هلیبرن روی کوه کدو شود. فرمانده گردانها نه نگفتند و آره هم نگفتند و سکوت کردند و تنها میرزا محمد بود که گفت: آمادهام.
میرزا محمد سلگی فاتح قله کدو
دم غروب بود که با هلیکوپتر ۲۱۴ دامنه کوه پیاده شدیم. همزمان نیروهای گردان حاج میرزا با هلیکوپتر شنوک هلیبرن شدند. انصافا بالای کدو رفتن دل و جیگر میخواست اما در آن شرایط و آن سرمای سخت در دل تاریکی و مقابل تیر مستقیم دشمن سلگی به همراه نیروهایش بیهیچ اعتراضی و گلایهای راه صعود را پیش گرفتند آنها سادهترین امکانات را نداشتند… مدیریت ۴۰۰ نفر بالای کوه با این شرایط کار هر کسی نبود اما چون میرزا محمد مرد میدان عمل بود و نیروهایش عاشقانه پشت سر او بودند. ساعت ۸ شب از آنها جدا شدیم و سلگی و نیروهایش چند شبانهروز آن بالا بودند. پوستشان از سرما سیاه شده بود. گاهی با بیسیم از میرزا محمد پرسیدم: «چه خبر؟» و یک کلمه میگفت: «امن و امان» و من میدانستم او و گردانش هم با آتش دشمن مقابله میکند و هم با سرمای کدو. سلگی فرماندهی نمیکرد، پدری میکرد. نیروهایش را نوازش میکرد و همیشه با حال و با اخلاص بود. اگر در تاریخ جنگ بخواهند شناسنامه فتح قله کدو در عملیات والفجر ۲ را بنویسند نام میرزا محمد سلگی به عنوان فاتح این قله باید ثبت شود. از نظر من که فرماندهاش بودم او نمره ۲۰ گرفت.
تا همدانی اجازه ندهد به عقب نمیروم
با گردان حضرت اباالفضل چند بار تماس گرفتم. اول گفتند که حاج میرزا شهید شده و بعد معاونش حسن بهرامنیا گفت: نه حاجی از پهلویش تیر خورده و زخمی است. کمی آرام شدم و بالاخره صدای او را داخل شبکه شنیدم. پرسیدم میرزا وضعت چطوریه؟
گفت: خوبم…
گفتم: وضع گردان
گفت: بهتر از من
گفتم …باید به عقب برگردی
گفت: خواهش میکنم، تمنا میکنم، اجازه بدهید تا صبح کنار بچهها باشم تا خط تثبیت شود، او درست تشخیص داده بود همه میگفتند که اگر لحظه اول مجروحیت به عقب میآمد معلوم نبود سرنوشت گردانش چه میشود. او پس از تماس با من به نیروهایش گفته بود تا همدانی اجازه ندهد به عقب نمیروم.
نمازخوان ساده را نمازشبخوان میکرد
لذتبخشترین صحنه جهاد، دیدن اشکهای بچهها در خلوت نماز شبها بود. معروف بود که یک نمازخوان ساده که خیلی اهل نوافل و مستحبات نیست اگر پایش به گردان حضرت ابالفضل(ع) برسد نمازشبخوان میشود. سلگی در طول روز با نیروهایش کار آموزشی میکرد، گاهی شبها خودش به شناسایی میآمد اما با این وجود از لذت خواندن نماز شب نه او و نه بچههایش محروم نبودند. یک شب مهمان گردان او بودم. خیلی خسته و کوفته از منطقه برگشته بودم.دو ساعت مانده به نماز صبح بیدار شدم. فکر کردم که وقت نماز صبح است، دیدم که بیشتر نیروهای او مثل نماز صبح بیدارند.
میرزامحمد از نیروهایش عقب نمیماند
به یاد ندارم که میرزا محمد حتی یک بار از نیروهایش عقب بماند و این رمز موفقیت او در گردانش بود. در منطقه سومار از او و بقیه گردانها خواستم که از دل نیروهای گردان، دستهای متمایز و متفاوت را به نام دسته ویژه انتخاب کنند. میرزا محمد التماس میکرد که بگذار خودم فرمانده این دسته ویژه باشم و مسئولیت گردان به را جانشینم بسپارم.
شهید صیاد شیرازی علاقه خاصی به میرزا داشت
سرهنگ صیاد شیرازی روحیه بسیجی بسیار بالایی داشت و از فرماندهان سپاه خواست گردانهایی را برای تقویت بنیه رزمی ارتش به یگانهای او مأمور کنند و من به دلیل روحیات خاص حاج میرزا او و گردانش را به عنوان گردان نمونه انصارالحسین(ع) به فرمانده نیروی زمینی ارتش معرفی کردم. سرهنگ حاج میرزا را از عملیات والفجر۲ میشناخت و به او علاقه خاصی داشت.
ایمان او تحمل هر سختی را آسان میکرد
ایمان میرزا محمد سلگی تحمل هر سختی را آسان میکرد. از آلمان آمده بود و ما برای عیادتش به نهاوند رفتیم. با اینکه برای ادامه درمان باید به آلمان برمیگشت ولی تمام فکر و ذهنش جبهه بود. آن روز از همه چیز صحبت شد الا پاهای قطع شدهاش.
هنوز فرمانده من هستی
دو سال بود که از لشگر انصارالحسین(ع) رفته بودم و عملیات مرصاد با آقای حمید سالکی بود. وقتی میرزا محمد سلگی من را در عملیات دید خیلی خوشحال شد و از روی اخلاص و صداقتی که داشت گفت: تا اینجا کار با من بود و شما هنوز فرمانده من هستی و حالا که آمدی ادامه کار با تو باشد. گفتم: من مسئولیت دیگری دارم و از طرف قرارگاه قدس آمدهام و نمیخواهم در کار فرماندهی لشگر دخالت کنم.
میرزا محمد قهرمان عملیات مرصاد بود
میرزا محمد قهرمان عملیات مرصاد بود. همه فرماندهانی که با او کار کرده بودند عاشق مرام و اخلاقش بودند. در شجاعت و صبر بینظیر بود. دفاع مقدس ۸ ساله با عملیات پرشکوه و افتخارآمیز مرصاد به پایان رسید و به نظرم میرزا محمد قهرمان گمنام این حماسه بود. چند روز بعد از عملیات برای دیدنش به نهاوند رفتم، خیلی دل گرفته بود. دل گرفتهتر از تمام سالهایی که او را میشناختم. تمام دوستان و همرزمانش طی این سالها به شهادت رسیده بودند.
گفتم: حاج میرزا خوش به حالت، تو کارنامه درخشانی در جنگ داشتی و پیش شهدا و در محضر خدا روسفیدی، سند این روسفیدی همین بدن پر از تیر و ترکش و دو پای قطع شده توست. دستش را روی قلبش گذاشت و با سوز و آه و افسوس گفت: خوش به حال آنان که خون قلبشان را نثار راه و مکتب حسین(ع) کردند و خواند «الذین بذلوا مهجهم دونالحسین علیه السلام»
برگرفته از کتاب «آب هرگز نمیمیرد»
? در رابطه با تحولات منطقه به خصوص عراق و دلایل وقایع فعلی، چند نکته بسیار مهم وجود دارد که نباید فراموش کرد؛
⭕️ عراق برای کشور ایران و آمریکا ارزش و اهمیت بالایی دارد و پیروزی و نفوذ بر عراق ،ارزشی راهبردی ،حیاتی و استراتژیک برای هر یک به همراه دارد!
⭕️ فراموش نکنیم که یکی از مهمترین دلایل شکست تحریمهای آمریکا طی سالهای گذشته بر علیه ایران ، کشور عراق بوده است.
⭕️ برای درک اهمیت موضوع باید اشاره کرد که صادرات ایران به عراق از صادرات ایران به کل اتحادیه اروپا نیز بیشتر بوده ، یعنی عراق به تنهایی به اندازه کل اتحادیه اروپا برای ایران از نظر اقتصادی ارزش و اهمیت دارد.
⭕️ موضوع مهم دیگر این است که عراق پل ارتباطی ایران و سوریه است ، ما برای اولین بار از طریق عراق و به صورت زمینی به سوریه رسیدهایم و این یعنی رسیدن ایران به مرزهای اسرائیل ، یعنی رسیدن به لبنان و حزبالله از طریق زمینی ، یعنی رسیدن به دریای مدیترانه ، که هر یک به تنهایی دارای اهمیتی ویژهای است ، در ادامه باید گفت فقط کافیست بزرگراه ایران ، عراق و سوریه کامل و به صورت رسمی افتتاح شود تا واردات و صادرات ما به جای مسیر جنوب و تنگه بابالمندب و کانال سوئز ، از طریق دریا که بسیار کندتر و طولانیتر و زمانبرتر است ، از راه زمینی و از طریق سوریه و عراق به ایران انجام شود ، فکر کنید راه آهن این سه کشور به هم متصل شوند …
⭕️ جدا از اقتصاد سه کشور ، تصور کنید که برای ترانزیت کالای سایر کشورهای منطقه و جهان چه فرصت عالی و باارزشی به وجود میآید و چه بهره اقتصادی برای این سه کشور خواهد داشت.
⭕️ اخراج آمریکا از عراق یعنی شکست تحریم های آمریکا و اقتدار و شکوفایی ایران و کشورهای منطقه!
⭕️ در ادامه باید گفت ، با رسیدن زمینی ایران به مرزهای اسرائیل ، دیگر دوران تهدیدات آمریکا و اسرائیل نیز به پایان خواهد رسید و محور مقاومت قدرت اول و آخر منطقه خواهد بود و حتی میتوان گفت فراتر از آن میباشد.
⭕️ در مورد اینکه دولت آقای روحانی چطور این فرصتهای بینظیر را نادیده گرفته و از بسیاری از آنها از جمله سوریه کاملاً چشمپوشی کرد مفصل صحبت خواهیم کرد ، از اینکه چطور با دلخوش کردن به مذاکرات ، ۷ سال فرصت و عمر نزدیک به ۸۰ میلیون نفر ایرانی را سوزاند و چه لطمههایی به کشور وارد کرد توضیحاتی خواهیم داد…!
⭕️ از فرصتهایی که سوخت ، اگر دولت استفاده میکرد ، موازنه قدرت نه در منطقه ، که در سطح جهان کاملاً به نفع ایران تغییر میکرد و امروز مردم ایران و منطقه شرایطی به مراتب متفاوت را داشتند صحبت خواهیم کرد تا دلایل اقدامات آمریکا در عراق بر علیه محور مقاومت و ایران را بهتر درک کنید.
⭕️ قدرت نفوذ منطقهای ایران به هیچ وجه نباید کاهش یابد و به همین دلیل ایران به شدت دنبال اخراج تروریستهای آمریکایی از عراق و منطقه است و طی روزهای گذشته نیز ، به همین دلیل تا این حد از مقاومت عراق حمایت کرده و تمام قد وارد میدان شده ، از دست دادن عراق ، برای ایران بسیار خطرناک است و به هیچ وجه نباید عقب نشست یا کوتاه آمد ، تضعیف مقاومت در عراق ، یعنی تضعیف ایران و سختتر شدن شرایط موجود!
✅من جهادیام | سیدحسن موسوینژاد
✍️کافیست تخت بیمارستان را مجسم کنیم که میتوانستیم هم اکنون روی آن از ناراحتی جسمی و روانی کلافه باشیم! کدام ترجیح دارد؟ خانه یا بیمارستان؟ میتوانستیم جای پزشکی باشیم که بیماران روی صورتش عطسه و سرفه میکنند و هر آن ممکن است به کام ویروس و بیماری کشیده شود. کدام راحتتر است؟ مبل کسل کنندهی خانه یا جایگاه او؟
میتوانستیم جای پرستاری باشیم که روزهاست فرزندانش را به دیگران سپرده از ترس اینکه هنگام بازگشتن از بیمارستان آنها را آلوده کند! کدام سختتر است؟! ندیدن فرزندان یا کنارشان وقت گذراندن در کنج خانه؟
? خانه هر چقدر هم کسل کننده باشد، بسیار راحتتر است! کمی متفاوت نگاه کنیم!
? فقط ۷ روز تا سالروز میلاد حضرت مهدی علیه السلام باقی مانده است…
?ب: باران
باران بی بهانه بر سر همه می بارد. رفیق مثل باران است. همیشه در حال باریدن خوبی و لطف است و هیچ گاه برای این لطف بر رفیقش منت نمی گذارد.
و تو دلیل بارش هر بارانی ای مهربانترین دوست…
✳️امام رضا علیه السلام می فرمایند:
وَ بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَنْشُرُ الرَّحْمَة.
خدا به وسیلهی ما باران را نازل میکند و رحمت خود را منتشر مینماید.
?بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۵